علی مطهری: در ماجرای مهسا امینی انصافا اگر مردم هیچ اعتراضی نمیکردند، آن موقع باید ناراحت می شدیم/ ستار بهشتی هم بر اثر ضرب و شتم فوت کرد اما اعتراضی نشد/ ناچارند اصلاحاتی را در حکمرانی انجام دهند
علی مطهری گفت: مرگ خانم مهسا امینی خیلی جانسوز بود و متاسفانه مسئولان مربوط در نیروی انتظامی و وزارت کشور عکسالعمل خوبی نشان ندادند. اگر همان اول اعلام میکردند که اگرچه ضرب و شتمی نبوده ولی ایشان در زیرمجموعه ما فوت شده و ما مسئول هستیم و عذرخواهی میکردند شدت اعتراضات خیلی کمتر می شد.

به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ ریشه یابی اعتراضات و این که اوضاع کنونی به سوی استمرار وضعیت موجود، بهتر شدن یا سخت تر شدن می رود، در گفت و گو با علی مطهری، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی درمیان گذاشتیم.
در سخنان او چند محور اساسی موج می زند: ناامیدی مردم، ایجاد امید با برگزاری رفراندوم در حوزه های رابطه با آمریکا، برجام، یا ورود ایران به جنگ اوکراین، و محور سوم ورود رهبری برای اصلاح نظارت استصوابی برای برون از بحران کنونی. او امکان تحقق طرح خبرآنلاین برای ایجاد جبهه میانه روی، به عنوان سخنگوی قشر عظیمی که اعتراضات را درست می دانند ولی خواهان حفظ نظام نیز هستند، امکان پذیر نمی داند. او می گوید: به محض این که احساس کنند فردی دارد مثل فردوسی پور دارای پایگاه اجتماعی می شود، او را حذف می کنند.
این گفت و گو را بخوانید:
اتفاقات این روزها سبب شده بعضیها نسبت به جنس اعتراضات نگاههای مختلفی داشته باشند. از نگاه جنابعالی جنس این اعتراضات چیست؟ اقتصادی، اجتماعی یا ضدیت با نظام است؟
اعتراضات حاضر چند بُعدی و ریشه اصلی آن وضع بد اقتصادی ومعیشتی مردم است، ولی افرادی هم دنبال هدفهای دیگری هستند، مثل کسانی که به دنبال فرهنگ غربی یا تغییر نظام هستند یا به این دلیل که از ابتدا با جمهوری اسلامی مخالف بودهاند و یا به این دلیل که میگویند این نظام اصلاح پذیر نیست یعنی ممکن است ضد انقلاب نباشند ولی نظام را اصلاح پذیر نمی دانند. گاه افرادی در خیابان به ما مراجعه می کنند؛ وقتی به آنها میگوییم انشاالله با انجام اصلاحاتی درست می شود، می گویند بعد از ۴۳ سال اصلاح پذیر نیست و دیگر فایدهای ندارد. بنابراین از نظر من معترضان سه دستهاند:۱- اکثر آن ها اعتراضات اقتصادی دارند۲-عده کمتری خواستههای فرهنگی دارند و ۳- عدهای دیگر دنبال براندازی هستند.
مرگ خانم مهسا امینی خیلی جانسوز بود و متاسفانه مسئولان مربوط در نیروی انتظامی و وزارت کشور عکسالعمل خوبی نشان ندادند. اگر همان اول اعلام میکردند که اگرچه ضرب و شتمی نبوده ولی ایشان در زیرمجموعه ما فوت شده و ما مسئول هستیم و عذرخواهی میکردند شدت اعتراضات خیلی کمتر می شد. البته انصافا اگر مردم هیچ اعتراضی نمیکردند، آن موقع باید ناراحت می شدیم که چرا در مقابل چنین حادثهای که عواطف انسانی افراد جریحه دار شده کسی اعتراض نکرده است. اگر این اتفاق می افتاد، بد بود. در واقع نفس اعتراضات کار درست و ستایش برانگیزی بود، منتها مخالفان نظام و ضد انقلاب سوار بر کار شدند و هدایت و رهبری حرکت را به دست گرفتند. وگرنه سالها پیش شبیه این ماجرا، داستان ستار بهشتی را داشتیم که نیروی انتظامی قبول کرد که او در اثر ضرب و شتم از دنیا رفته است. ما سؤال از وزیر کشور را مطرح کردیم، مجلس به سؤال ما رأی خوبی داد اگرچه به کارت زرد برای وزیر منجر نشد. ولی مجلسی که مخالف سؤال بود و آن را باعث تضعیف نظام میدانست و میگفت نباید مطرح شود، وقتی توضیح دادیم حدود ۱۰۰ نفر رای مثبت به سؤال من دادند. آن موقع مردم به نظام اعتماد بیشتری داشتند و حتی باور نمیکردند پلیس چنین کاری کرده باشد. لذا هرچند از تریبون مجلس هم مطرح شد، اعتراض و آشوبی صورت نگرفت. ولی اکنون با توجه به نقش فضای مجازی و نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. اصل اعتراضها مثبت بوده، ولی بعدا عدهای با سوء استفاده از احساس مردم، کار را به آشوب و اغتشاش کشاندند؛ این قابل قبول نبود.
فکر میکنم این، تحلیل درستی است. فشار اقتصادی شدید نزدیک به یک سال گذشته، تاثیر زیادی در اعتراضات داشته. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی قیمتها را به شدت افزایش داد. بنا بود تنها چهار قلم کالا گران شود، ولی در عمل، شوک تورمی به مردم وارد شد. مردم تحمل کردند و اعتراضی نکردند، ولی چون افق روشن و امیدی در مقابل آنها وجود نداشت، عاصی شدند. به نظر من اگر مسئله برجام و FATF را حل می کردند، در یک شرایط طبیعی اقتصادی قرار میگرفتیم و چنین فشاری به مردم وارد نمیشد. بنابراین عامل اصلی، فشارهای اقتصادی و فقدان امید به آینده بوده و مسائل فرهنگی و براندازی در درجات دوم و سوم قرار دارد.
دیگر عدم مشاهده یک چشم انداز و وجود خشونت مستمر شاید یکی از مهمترین عوامل وضعیت کنونی باشد. اما یکدست شدن قدرت، مردم را به تدریج به سمت این نگاه که حکومت اصلاح ناپذیری است سوق داده؟
غیر از فشارهای اقتصادی، احساس عدم مشارکت در مسائل حیاتی کشور و سرنوشت خود نیز در اعتراضات اخیر مؤثر بوده است. تا قبل از انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ امید به انتخابات آزاد وجود داشت، ولی بعد از آن این امید از بین رفت. مردم احساس کردند نمیتوانند تغییر و تحولی ایجاد کنند؛ به ویژه مشارکت پایین ۴۸ درصدی در انتخابات ۱۴۰۰ به فال نیک گرفته و مطلوب تلقی شد در حالی که با احتساب آرای باطله حدود ۶ میلیون رأی، مشارکت ۴۲ درصدی خیلی برای جمهوری اسلامی و نظامی که گاهی تا ۸۵ درصد در انتخاباتاش شرکت میکردند بد بود، خصوصا که به نظر میرسد این رفتار تبدیل به یک رویه شده است؛ مگر این که مقام رهبری وارد شوند و رویه شورای نگهبان را تغییر دهند تا امیدی شکل بگیرد والاّ این رویه ادامه مییابد.
از نگاه شما مجلس چقدر میتواند در بحرانها نقش مؤثر ایفا کند چون شما تجربیاتی مثل موضوع ستار بهشتی و زهرا کاظمی را از گذشته دارید؟
مشکل دیگر این است که به طور کلی مجالس ما (نه فقط مجلس یازدهم) استقلال کافی ندارند؛ گاهی اعلام میکنند مجلس مسئول اجرای منویات مقام رهبری است و این یعنی مجلس نباید از خودش نظری بدهد؛ این اصلا خوب نیست. البته سیاستهای کلی مجمع تشخیص که به تأیید رهبری رسیده است باید رعایت شوند. ولی این به معنای نفی اظهارنظر مستقل مجلس نیست. زمانی که من نماینده بودم میخواستم در دوره آقای احمدی نژاد سؤال از رئیس جمهور را مطرح کنم. تصور نمایندهها این بود که باید قبلا از رهبری اجازه گرفت. برای من جای تعجب بود که مگر باید بپرسیم؟ اگر ایشان مخالف بودند یا احساس خطر کردند به صورت خصوصی یا عمومی بیان میکنند و ما هم گوش میدهیم ولی اینکه برای هرچیزی اول باید بپرسیم و بعد کاری را انجام دهیم معنی ندارد! با روح مجلس مخالفت دارد و رهبری هم چنین منویاتی ندارند.
همچنین بعد از آبان ۹۸ تصمیم گرفتیم وزیر کشور را استیضاح کنیم، چون گفتیم ایشان مسئول اجرای قانون افزایش بهای بنزین بوده و بسیار بد عمل کرده، بنابراین ایشان باید استیضاح شود. مقامات امنیتی گفتند ۲۴۰ نفر کشته شدند، نمیشد مجلس نسبت به چنین چیزی ساکت باشد. لذا ما دنبال استیضاح رفتیم ولی اجازه ندادند. در ابتدا ۵۰ امضا بود اما رفته رفته کم شد و ۲۴ امضا باقی ماند. اما آن ۲۴ نفر محکم ایستادند ولی در نهایت نگذاشتند و گفتند پیغام رسیده که به صلاح نیست. در حالی که اگر این کار انجام میشد باعث آرامش مردم میشد و احساس میکردند یک نهادی در درون حکومت حرف مردم را میزند. هدف ما این نبود که حتماً وزیر کشور عزل شود بلکه میخواستیم حرفها گفته شود و بررسی کنیم چرا باید تعدادی کشته شوند؟ ولی برخی فورا مطرح میکردند دفتر رهبری چنین چیزی را گفته است، آدم نمیداند راست میگویند یا دروغ؟ زمانی صوت رهبر را میشنوید یا دست خط ایشان را میبینید، ولی اینکه بگویند دفتر چنین چیزی را گفته، چنین چیزهایی دست مجلس را میبندد و این از مشکلاتی بود که ما داشتیم. یا سؤال از رئیس جمهور یک سال طول کشید، ما ایستادگی و مقاومت کردیم و در آخر من استعفا دادم و استعفای من در مجلس مطرح شد اما رأی نیاورد؛ بعد از آن بود که طرح سؤال را قبول کردند. شرایط نباید اینگونه باشد!
موانع در داخل مجلس است، یا در حقیقت نیروهای بیرونی نقشآفرینی میکردند؟
داخل مجلس است اما به بیرون و نهادهای دیگر ربطش می دهند که مثلا فلان نهاد امنیتی یا اطلاعاتی و یا دفتر رهبری مخالف است، در صورتی که نماینده به عنوان نماینده همه مردم اگر نظری مخالف نظر رسمی کشور دارد، باید حرفش را بزند. من معتقد بودم حتی حرفهای کسانی که نسبت به دین و اسلام سهل انگار هستند، باید در مجلس گفته شود، نه اینکه مدام نظرات رسمی نظام را تکرار کنیم. اما نماینده از نظارت استصوابی میترسد. مجلس باید آزاد باشد و حرف بزند. اخیرا نماینده سیستان آقای سعیدی در بیان مسائل زاهدان خیلی خوب صحبت کردند؛ یک طرفه وارد موضوع نشدند، اما ناگهان برخی نمایندگان شروع به فریاد کردند و خواهان بستن میکروفون ایشان شدند. رئیس وقت جلسه را مجبور کردند جواب دهد در حالی که نباید جواب میداد. حداکثر این بود که نماینده دیگری پاسخ میداد.
میخواهم بگویم اگر مجلس استقلال لازم را داشت و در داستان خانم مهسا امینی بلافاصله وزیر کشور را استیضاح و حتی او را برکنار میکرد، چون بالاخره این حادثه در زیرمجموعه ایشان رخ داده و عذرخواهی هم نکردند و استعفا هم ندادند، در این صورت شاید ۵۰ درصد اعتراضات کم میشد و مردم احساس میکردند جایی برای رسیدگی وجود دارد. اما همه منتظرند از بیرون مجوز صادر شود، از این رو جرات نمیکنند استیضاح کنند یا اگر بخواهند استیضاح کنند، فوراً برخی میگویند پیغامی آمده، صلاح نیست. نباید کاری کنیم که احساس شود نظام جمهوری اسلامی یا نظام ولایت فقیه با آزادی بیان و استقلال نهادهای دیگر منافات دارد. مردم باید احساس کنند هر نهادی مستقل است، حرف خودش را می زند و کار خودش را می کند. حال اگر با هم اختلاف پیدا کردند، آن موقع نظر ولی فقیه فصلالخطاب می شود. یا به مجمع تشخیص مصلحت نظام راجع به FATF میگفتیم بسیاری از شما خصوصی میگویید باید تصویب شود، پس زودتر بررسی کنید و تصمیمی بگیرید. میگفتند باید ببینیم نظر آقا چیست بعد نظر دهیم. در حالی که مجمع باید نظر کارشناسی خود را مطرح و به رهبری عرضه کند، زیرا بازوی مشورتی برای مقام رهبری است نه این که نظر خود رهبری را به ایشان برگرداند.
هیئت حاکمه سیاسی در این شرایط چه نوع رفتاری را اتخاذ خواهد کرد: ادامه وضع موجود، بهتر شدن و یا بدتر شدن؟
ناچارند اصلاحاتی را در حکمرانی انجام دهند نه به خاطر اعتراضات اخیر بلکه قبلا باید این کارها انجام میشد. باید فضای سیاسی و دست مجلس به عنوان نماینده مردم بازتر باشد. صدا و سیما باید رویهاش را تغییر دهد، سختگیریها از روی مطبوعات و به طور کلی رسانهها برداشته شود تا نترسند و دچار خودسانسوری نشوند. برای ایجاد انتخابات آزاد، شورای نگهبان باید روشش را تغییر دهد.مردم ناراضی هستند چون احساس میکنند در سرنوشت کشور شریک نیستند. البته بسیاری از این اصلاحات جز با ورود رهبری امکانپذیر نیست
شما تجربه یا گفت وگویی با دهه هشتادیها داشتهاید تا ببینید مطالبات و دغدغههای آن ها چیست؟ به نظر میرسد نسلی با یک تکنولوژی خاص پرورش پیدا کرده، و مبناها و نگاههایشان خیلی متفاوت با نسلی است که با تکنولوژی مذکور رشد نکرده است؟
دهه هشتادیها و سایر جوانها در معرض تهاجم افکار و عقاید مختلف هستند؛ دائم باید از میان تبلیغات نظام و افکار و عقاید دیگر انتخاب کنند و این کار سختی است. ممکن است مشاوران خوبی هم نداشته باشند. حکومت هم نه کاری به کارشان دارد و نه امکاناتی تدارک دیده تا با آنها از طریق مشاوران، اسلام شناسان، روانشناسان و جامعه شناسان ارتباط برقرار کند. به عبارت دیگر تربیت اینها به دست فضای مجازی سپرده شده است و معلوم است که چه از آب درمیآید. البته مربیان جامعه مثل روحانیت و صدا و سیما و آموزش و پرورش و آموزش عالی هم کوتاهی کردهاند. به عنوان نمونه روش ما در تبلیغ دین را ببینید که وقتی محرم فرا میرسد از اول محرم تا آخر صفر پرچمهای سیاه در میدانهای شهرها بالا میرود و صدا و سیما دو ماه سینهزنی و عزاداری راه میاندازد. این روش مردم را افسرده و جوانها را از دین زده میکند. در حالی که میتوانند فقط از هشتم تا دوازدهم محرم و روز اربعین و دو سه روز آخر صفر را عزاداری کنند و بقیه را مردم حتی مراسم عقد و عروسی برگزار کنند. البته هرکس میتواند در خانه خودش یا جای دیگر هر روز در این دو ماه روضه داشته باشد.
با بعضی از این قشر که ارتباط داشتم برایم کاملا واضح بود که فضای فرهنگی آنها چیز دیگری است. برای مثال وقتی با آنها راجع به احکام دین، نوع پوشش، نگاه مرد به زن، نگاه زن به مرد و مسئله محرم و نامحرم صحبت میکنید، برایشان عجیب است اما پس از ارائه توضیح قبول میکنند؛ یعنی مخالف نیستند. باید با آنان بیشتر کار کرد و ارتباط داشت.
منبع: خبرآنلاین