کیهان: حزبالله اینک میتواند جنگی که در روز ۶ آذر متوقف کرده را با قدرت بیشتری از سر بگیرد
ارگان تحت مدیریت حسین شریعتمداری نوشت: همه میدانند که درگیریهای منطقهای با محوریت رژیم به پایان نرسیده و هر لحظه ممکن است شعله درگیری از نقطهای بالا بگیرد. این شرایط حتماً برای حزبالله فرصتهای بزرگی در پی میآورد. حزبالله اینک میتواند جنگی که در روز ۶ آذر متوقف کرده را با قدرت بیشتری از سر بگیرد و همان بلایی که اسرائیل را در روز سهشنبه ۶ آذر وادار به پذیرش آتشبس کرد، بر سر این رژیم وارد کند.

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ کیهان در مطلبی به قلم سعدالله زارعی نوشت: حزبالله در لبنان وضعیت تثبیتشدهای دارد، کمااینکه شیعیان در این کشور وضع تثبیتشده دارند. شیعیان ۱/۶ میلیون نفر از جمعیت نزدیک به ۴/۵ میلیون نفری لبنان را به خود اختصاص دادهاند و حدود ۳۵ درصد میباشند. این جمعیت برخلاف جمعیت مسیحی و سنی این کشور، از یکطرف اکثریت نسبیاند و از طرف دیگر از جهت سیاسی یکدست میباشند. این وضعیت طی دهههای اخیر به شیعه امکان داده است تا تندبادهای زیادی را پشتسر بگذارد و شکسته نشود. از دل اکثریت نسبی شیعه، حزبالله بیرون آمده که مورد قبول همه اجزاء شیعه از مجلس اعلای شیعیان تا جنبش امل و از جبال تا جنوب میباشد و از این رو تضعیف حزبالله که طی چهار دهه اخیر خیلی از جریانات داخلی، منطقهای و بینالمللی برای آن همداستانی کردهاند، همواره با دیواره مستحکم شیعه مواجه گردیده و به جایی نرسیده است. هرگونه اقدام برای تضعیف حزبالله در حالی که هیچ جایگزینی هم برای آن وجود ندارد، در گام اول به مثابه اقدام برای تضعیف شیعیان میباشد و در گام دوم به مثابه اقدام برای تضعیف امنیت و قدرت دفاعی لبنان خواهد بود.
تاکنون سه بار با سمت و سوی کنترل لبنان، قطعنامههایی صادر گردیده و در آذر ماه سال قبل یک متن آتشبس هم صادر شد، اما هیچکدام از این اقدامات نتوانستهاند منجر به ضعیف شدن حزبالله شوند. متن جامعه لبنان بهخوبی میداند که اگر سلاح حزبالله نبود، لبنان حتماً سرنوشتی بدتر از سوریه پیدا میکرد؛ چرا که لبنان در مقایسه با سوریه، از حیث جمعیت، جغرافیا، قدرت ارتش و مناسبات برونمرزی، بسیار ضعیفتر از سوریه میباشد. دیوارههای سوم، چهارم و پنجمی هم برای جلوگیری از تضعیف حزبالله وجود دارد؛ جبهه مقاومت، جمهوری اسلامی و ملتهای منطقه با درک اینکه حزبالله مهمترین عنصر کنترل رژیم صهیونیستی در حوزه مدیترانه و شامات میباشد، با هرگونه سیاست مبتنی بر تضعیف حزبالله مقابله میکنند کما اینکه در تحولات اخیر شاهد انواعی از اقدامات شخصیتهای بزرگ دینی و سیاسی منطقه برای حفظ قدرت حزبالله بودهایم.
حزبالله لبنان به دلیل همین موقعیت، بارها در معرض فشارهای مختلف قرار گرفته، اما همواره با موفقیت از آن خارج شده و به موقعیت مستحکمتری هم رسیده است. حزبالله یکبار در زمان جنگهای داخلی لبنان - که در آن هیچ نقشی نداشت - زیر فشار قرار گرفت، اما پیامد نهائی آن پیمان طائف بود که علیرغم آنکه از سوی مخالفان حزبالله تشکیل و تنظیم شده بود، به تثبیت موقعیت نظامی حزبالله در لبنان منجر گردید. بعدها وقتی سوریه ناگزیر به خارج کردن نیروهای نظامی خود از لبنان شد، بعضی گمان کردند زمان تضعیف موقعیت حزبالله در لبنان فرا رسیده است، اما عملاً پس از آن اتکاء نظامی - امنیتی لبنان به جای سوریه به حزبالله معطوف گردید و موقعیت تازهای را در اختیار حزبالله قرار داد. بعدها در جریان جنگ ۳۳ روزه، قطعنامه ۱۷۰۱ در ۲۰ مرداد ۱۳۸۵ صادر شد. این قطعنامه ناظر بر خلع سلاح حزبالله بود ولی در باطن عملاً به توسعه قدرت نظامی حزبالله منجر شد تا جایی که رژیم اسرائیل به آن لقب «بزرگترین قدرت موشکی غیردولتی دنیا» داد. قطعنامه ۱۷۰۱ رژیم اسرائیل را بر سر دو راهی قرار داد که طی هر دو راه آن به ضرر تلآویو تمام میشد. اسرائیل یا باید به مفاد این قطعنامه تن میداد که در این صورت باید از هرگونه اقدام زمینی، هوائی و دریایی علیه لبنان (در وجوه نظامی و امنیتی) چشم میپوشید و با بقیه کشورهای همسایه نیز چنین توافقی انجام میداد و در مورد لبنان باید میپذیرفت که در امور داخلی این کشور که حزبالله بخشی از آن بود، هیچ مداخلهای نداشته باشد و یا باید راه نقض آتشبس را در پیش میگرفت که در این صورت هم حزبالله، مسلحتر و قدرتمندتر میشد چرا که موانع پیشروی حزبالله (مندرج در قطعنامه) کنار گذاشته میشد. اسرائیل راه دوم را انتخاب کرد. نتیجه آن حزباللهی شد که در سال ۱۴۰۲ / ۲۰۲۳ بدون آنکه با حمله اسرائیل مواجه باشد، در دفاع از غزه به جنگ آن رفت.
رژیم اسرائیل و حزبالله لبنان در سهشنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ پس از نزدیک به سه ماه جنگ به آتشبس رسیدند و این در حالی بود که اسرائیل در روز یکشنبه ۴ آذر ضربات سنگین حزبالله را از شمال تا عمق سرزمینهای اشغالی متحمل شده و دریافته بود علیرغم شهادت دبیرکل و جمع زیادی از فرماندهان ارشد و بخش قابل توجهی از بدنه، حزبالله قدرت تسلیحاتی و اراده فرماندهی و تدابیر عملیاتی خود را حفظ کرده است. حزبالله پس از آن و در طول بیش از ۸ ماه گذشته، مفاد آتشبس را علیرغم نقض مکرر از سوی اسرائیل حفظ کرده است. چرا؟ زیرا جمعبندی حزبالله این بود که آتشبس با همه نواقص آن به نفع اوست؛ حزبالله در مواجهه با صحنه داخلی و برای آنکه اداره داخلی شرایط لبنان را از دست ندهد، به تمرکز در نقطه سیاسی - اجتماعی نیاز داشت. این تمرکز تلاشهای متراکم غربی - عربی برای به آشوب کشیدن لبنان - که این آشوب میتوانست لبنان را به مرغزار حملات اسرائیل تبدیل نماید - را به هم زد کمااینکه امروز از حیث سیاسی در وانفسای تشدید آشوبهای منطقهای، لبنان سامان مناسب خود را دارد و ارکان آن بهطور عادی فعالیت میکنند و از این حیث وضع داخلی امروز لبنان از وضعی که در سالهای اخیر داشته بهتر است. آتشبس ۶ آذر بارها از سوی رژیم غاصب نقض شده و این میتواند به زودی به کنار گذاشتن آن توسط حزبالله منجر شود کمااینکه در دو ماه گذشته شیخ نعیم قاسم بارها بر محتمل بودن آن تأکید کرده است. حزبالله لبنان اگر پس از نزدیک به ۸ ماه، اقدام نظامی علیه رژیم اسرائیل را از سر بگیرد، به مشروعیت جدیدی در داخل و در منطقه دست مییابد. از آنجا که امروز رژیم اسرائیل و مهمترین حامی آن (آمریکا)، از حیث افکار عمومی مسلمانان در بالاترین حد از تنفر قرار دارند، از سرگیری اقدام نظامی از سوی حزبالله بیش از پیش آن را در کانون توجه قرار میدهد