روزنامه اصولگرا: انتخاب مجدد آذر منصوری به عنوان رئیس جبه اصلاحات یعنی تداوم تندروی و قهر با جوانگرایی
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ماند. اگرچه انتخاب او با واکنشها و مخالفتها در درون اصلاحات شروع شد و این واکنشها در بدنه اصلاحطلبی تا آنجا ادامه پیدا کرد که حتی نمایندگان احزاب در جلسهها یکی در میان حاضر میشوند، اما گویا هنوز انگیزهای برای اعمال تغییرات در جبهه اصلاحات وجود ندارد.

به گزارش سایت دیده بان ایران ؛روزنامه فرهیختگان نوشت: اتفاقات یک سال گذشته، انتخابات و پس از آن جنگ، نشان داد خلأهای موجود در جبهه، در شناخت مسئله و حل آن، ریشهای و ساختاری است و اصلاحات نیازمند اصلاح و خانهتکانی جدی است. ابقای منصوری اما نشان داد تمایلی برای اصلاح در سازوکار جبهه اصلاحات و موضوعیت پیداکردن آن حداقل برای خود جریان اصلاحطلبی وجود ندارد.
انتخاب منصوری، شکاف و افتراقات میان اصلاحطلبان را افزایش داد، موجب شد بخشی از بدنه اصلاحطلبان با جبهه اصلاحات فاصلهگذاری و حزبی جدا تأسیس کنند. اگر جبهه اصلاحات تنها به بیانیهنویسی، نقزدن و همین روند انفعالی ادامه دهد، بروز افتراقات بیشتر، از درون جبهه اصلاحات، دورازذهن نخواهد بود. اگر بزرگان اصلاحطلب نگران زنده شدن اصلاحات هستند، ضروری است اصلاحات ساختاری در جبهه اصلاحات را از بدنه این جبهه شروع کنند و اصلاحات را به جایگاه واقعی آن برگردانند و جلوی این را بگیرند که اصلاحات به تریبون و میکروفن بخشی از بدنه اصلاحطلبی تبدیل شود.
اصلاحات نیاز به خانهتکانی دارد
برای جلوگیری از ادامه این مسیر سقوط، اصلاحات نیاز به اصلاح و خانهتکانی جدی دارد. در ابتدای امر باید توجه داشت که دبیرکلی جبهه اصلاحات، چه وزنی دارد، خود جبهه چه مسئولیتی دارد و میبایست چه اقداماتی انجام دهد تا موضوعیت خود را حفظ کند؛ 1. تزریق جوانان خوشفکر و خوشانگیزه به بدنه اصلاحطلبی میتواند جبهه را از این اغما نجات دهد. 2. رادیکالیسم دشمن عقلانیت است. دلسوزان اصلاحات باید این جبهه را از غرق شدن در دام رادیکالیسم نجات دهند. آن را به حاشیه ببرند و اصل و اساس کار را به تولید فکر و مسئله اختصاص دهند.
محدود کردن ارائه راهکارها به مذاکره مستقیم با آمریکا و عدم اجرای قانون حجاب، نه برای اصلاحات راهگشاست، نه نظر مردم را جلب میکند. جامعه و حکمرانی به فکر و ایده نو، تازه، عقلانی و قابلاجرا نیاز دارند و اگر این راهکار از دل جریان اصلاحطلبی بیرون بیاید و با مشورت و همفکری پخته شود، میتواند گامی برای خروج اصلاحات از بنبست باشد. اما باید به این نکته اساسی دقت کرد که انتخاب افراد و چینش بدنه اصلاحات در تغییر رویکرد اصلاحات نقشی اساسی دارد.
بزرگان اصلاحات اگر برای حیات و شکافهای موجود در جبهه نگرانند باید ابتدا افکار و افراد غالب در جبهه را تغییر دهند و گام اول را برای خروج جبهه از انفعال بردارند، در غیر اینصورت دور نیست که جبهه حتی برای نخبگان اصلاحطلب نیز بلاموضوع شود و بدنهای از اصلاحطلبان که به دنبال کار جدی و راهگشاست، مسیر اقدامات حزبی جدای از جبهه اصلاحات را انتخاب کند.