باهنر: در ایران هر کسی رئیس جمهور می شود اولین کارش زدن زیر میز حامیان خودش است
محمد رضا باهنر: ظاهرا برخی در مجلس یا با قوانین آشنا نیستند یا اصلا فکر می کنند همه چیز تبلیغاتی است. اینکه مجلس هر روز تصویب کند که مثلاً حقوق بازنشستهها و کارمندان را اضافه کنید، کمک معیشتی هم به مردم بدهید، به آسیب دیدگان از کرونا هم کمک مالی کنید، و طرحهایی نظیر این غالباً با مانع تعارض با اصل 75 قانون اساسی مواجهاند. خیلی خوب نماینده مجلس نمی داند این کارها را با کدام پول انجام بدهیم؟!

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ محمدرضا باهنر نماینده دوره های مختلف مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس سابق این مجلس در باره موضوعات مختلف سیاسی انجام داده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
*یکی از نهادهای سیاسی ما که باید از بهرهوری بالایی برخوردار باشد، مجلس شورای اسلامی است. در حالی که اگر اغراق تلقی نشود در مجلس بیش از 10 یا 15 درصد از تصمیمها سیاسی است. مابقی تصمیمگیریها قاعدتاً تصمیم گیریهایی در حوزههای غیر سیاسی هستند. اما وقتی در مجلس دو یا سه جناح در قالب فراکسیونهای مختلفی که برخی نمایندگان پیرامون خودشان بهوجود میآورند با رویکرد رقابتی وارد بحث میشوند، آنوقت اکثریت قریب به اتفاق مسائل به نحو غیرضروری سیاسی میشود و مبنای دعوا قرار میگیرد.
*امسال سال جهش تولید است. کدام جناح است که بگوید من با جهش تولید مخالفم. کسی مخالف نیست اما بعضیها فکر میکنند میشود یک مشکل اساسی داخلی بدن را با قرص آسپرین حل کرد. قرص آسپرین یا مسکن میتواند چند روز کارساز باشد اما این ریشه درد است که باید شناخته و درمان شود. بر این قیاس باید معلوم شود که روند تولید در کشور ما با چه اشکالاتی مواجه است.
*من در زمان دولت های نهم و دهم هم چند بار گفتم که باور دارم حدود 35 تا 40 در صد از مشکلات کشور ناشی از تحریم است. اما 60 درصد مشکلات هم به ناکارآمدیهای داخلی باز میگردد. این حرفی بود که در دولت یازدهم هم تکرار کردم. بهنظرم آقای روحانی هم در یکی از سخنرانیهایشان تقریباً این عدد را پذیرفتند. این واقعیتی است که هر دو جناح باید آن را بپذیرند؛ هم آنها که میگویند هیچ کدام از مشکلات ناشی از تحریم نیست و همه در اثر ناکارآمدی است و هم آنها که همه مشکلات را سربار تحریم میکنند و چشمشان به آن سوی مرزها است که چه کسی چه میگوید و چه رأیی میدهد و در فلان کشور چه کسی به ریاست جمهوری انتخاب میشود.
* تأثیر 35 تا 40 درصدی تحریمها عدد کمی نیست و اگر بشود تحریمها را دور میزنیم یا برخی از طرفهای تجاریمان را قانع کنیم که تحت تأثیر تحریمهای امریکا قرار نگیرند. تمام این تلاشها انجام میشود. اما در نهایت تحریم یک واقعیت است.
* باز هم تکرار میکنم که ما در غیبت سه تا چهار حزب قوی در چارچوب قانون اساسی، به سختی میتوانیم اشکالات سیاسی کشور را حل کنیم.حالا بعضیها به این وضعیت غیاب و وجود نداشتن احزاب میگویند وضعیت پوپولیستی. من نمیخواهم این طور تخطئه کنم، اما معتقدم در غیبت چنین احزابی مردم بهعنوان صاحبان رأی در رفتار انتخاباتیشان ناچار میشوند به جای انتخاب یک تفکر و یک ایده، افراد را انتخاب کنند. انتخاب یک فرد امر سختی است. یک شهروند ایرانی از سن 20 تا 60 سالگی بهعنوان یک فرد فعال و مؤثر باید 10 نفر را برای ریاست جمهوری انتخاب کند. ما چند شهروند داریم که بتوانند این 10 نفر را بر اساس تجربه و دانش دقیق از توانایی آنها انتخاب کنند. حال آنکه در هر دوره انتخابات هم 40 یا 50 نفر خود را بهعنوان کاندیدای بالقوه ریاست جمهوری معرفی میکنند. اکثریت مردم از میان نامزدها یکی را انتخاب میکنند و ممکن هم هست بعد از مدتی از انتخاب او پشیمان بشوند. در حالی که اگر قرار باشد آنها بر اساس مرام و مسلک از میان نامزدهای معرفی شده از سوی دو یا سه حزب انتخاب کنند کار راحت تری در پیش دارند.
*در طرحهایی که الان از سوی مجلس در حال تدوین است هنوز به ما مراجعهای نشده است. البته با برخی دوستان ارتباط داریم و با آنها صحبت میکنیم.
* اینکه مجلس هر روز تصویب کند که مثلاً حقوق بازنشستهها و کارمندان را اضافه کنید، کمک معیشتی هم به مردم بدهید، به آسیب دیدگان از کرونا هم کمک مالی کنید، مجانی هم درمانشان کنید و طرحهایی نظیر این غالباً با مانع تعارض با اصل 75 قانون اساسی مواجهاند. خیلی خوب این کارها را با کدام پول انجام بدهیم. یک وقتی هم از بانک مرکزی میخواهند که اعتبار را تأمین کند که این خود تورم زا است. یا برعکس مثلاً 100 نماینده طرحی را امضا کنند که دولت را موظف کند به اینکه از هفته آینده در کشور تورم وجود نداشته باشد. حال آنکه تورم منتظر قانون نیست. بلکه ده بیست عامل اقتصادی دست به دست هم میدهند و تورم را ایجاد میکنند. طرحها و لوایح و قوانین باید آن علتها را بررسی و برطرف کنند والا تورم گوش به حرف قانون نمیدهد که با وضع قانون از بین برود.
*حضرت آقا مدتی پیش فرمودند که درست است یک سال بیشتر از عمر دولت نمانده اما این یک سال یعنی سه تا صد روز و یک 65 روز. در صد روز خیلی کارها میشود انجام داد. مجلس هم نباید فکر کند که این دولت روزهای آخرش است و باید با استیضاح و رأی ندادن مانع تراشی کند. من اگر نماینده مجلس بودم به وزیر صنعتی که اخیراً معرفی شده بود رأی میدادم. زیرا وزارت صنعت، وزارت بزرگ و تأثیرگذاری است و هر یک روزی که وزیر نداشته باشند بهرهوریهای زیادی از دست میرود، سرپرست هم نمیتواند کار وزیر را انجام دهد. من روز رأیگیری تعجب کردم از اینکه بعضی نمایندهها گفتند چون آقای رئیسجمهوری به جلسه رأی اعتماد نیامده، ما به وزیر رأی نمیدهیم. من نمیخواهم بگویم آقای روحانی کار خوبی کرد یا کار بدی اما اگر رئیسجمهوری اشتباه هم کرده بود مجلس نباید وزارتخانه را در تلافی معطل میکرد. ما باید بهدنبال منافع ملی باشیم. حالا بالاخره فردا یا پس فردا یک وزیر دیگر معرفی میکنند و بالاخره بر اساس قانون اساسی معرفی وزیر بر عهده رئیسجمهوری است و رأی اعتماد بر عهده مجلس. مجلس هم میتواند بگوید من رئیسجمهوری را قبول ندارم و هر وزیری که معرفی کند رأی نمیدهم. این هم میشود یک نوع اداره کردن مملکت که در آن کسی سودی نمیبرد و همه ضرر میکنند. در حالی که میتوانیم وارد یک بازی برد-برد بشویم و در جای خودش هم با هم رقابت سیاسی کنیم. من که در جناح دولت تعریف نمیشوم اما معتقدم که باید رئیسجمهوری مستقر را هم رصد کرد، هم حمایت و هم کمک.