مهمترین چالشهای آموزش و پرورش در ایران کدامند؟/ چگونه نظام تعلیم و تربیت به رواج سودجویی و کاسبکاری دامن میزند؟
متاسفانه با وجود نابسامانیها و مشکلات ریشهای در تمامی ارگانها و نهادهای کشور، سیستم آموزش و پرورش ایران نیز چندین سال است که دستخوش معایب و معضلات جدی و اساسی شده که با وجود بیان کلاستیها و نواقص این سیستم از طرف متخصصان و دلسوزان دغدغهمند جامعه، نکات مثبت و سازنده در روند اشتباه و غیرقابل جبران آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهمترین ارکان پیشرفت در همه جوامع، دیده نمیشود و امیدی نیز برای ایجاد تغییرات بنیادی حتی به کمک الگو گرفتن از کشورهای پیشرفته وجود ندارد.

دیدهبان ایران؛ اکرم قدرت: بر کسی پوشیده نیست که آموزش و پرورش سنگ بنای پیشرفت و ترقی هر کشوری محسوب به شمار میرود. نیروی انسانی ماهر و متخصص یکی از مهمترین خروجیهای نظام آموزش و پرورش مترقی است.
از همه مهمتر، آموزش و پرورش رکن اساسی تربیت نیروی انسانی ماهر و شخصیتپروری است به طوریکه خیلی از کشورهای جهان براساس سیستم آموزش پیشرفته دستاوردهای بزرگی را کسب کردهاند اما متاسفانه در ایران در چند دهه اخیر نه تنها پیشرفتی حاصل نشده، بلکه معایب و مشکلات زیادی گریبانگیر آن شده است.
یافته های پژوهشی نشان میدهد که درقلمرو آموزش و پرورش مسائل، مشکلات متعدد، متنوع و در عین حال پیچیده ای وجود دارد که اگر برای حل آنها اقداماتی انجام نشوند به طور یقین منشاء بروز عوارض و دشواریهای اجتماعی، اقتصادی و فنی در جامعه شده و خواهد شد.
پرواضح است یادگیری بر اساس حفظ مطالب، عدم تمرکز بر تفکر انتقادی و مهارتهای حل مسایل، ضعف کارگروهی و پژوهشهایدانشآموزی، عدم تمرکز بر مهارتهای عملی و بازار کار، تدریس یکطرفه کتابهای درسی، فرصت کم برای تحلیل و خلاقیت، کنکور و مافیای آموزشی و از همه مهمتر کمبود امکانات آموزشی و ضعف در تربیت، نابرابری حقوق فرهنگیان، کمبود آموزش زبانهای خارجی، عدم تطابق محتوای آموزشی با نیازهای جامعه و مسایل بسیارمحرز و عیان است در صورتیکه فقط و فقط الگو گرفتن از کشوری مانند ژاپن میتواند تا حدودی این سیستم ناکارآمد را اصلاح کند.
بدون شک، به رغم توسعه بسیاری از کشورهای جهان در سیستم آموزشی، فضای رسمی و عمومی آموزش در ایران، نه تنها پیشرفتی حاصل نشده بلکه هر ساله بیشتر در باتلاق مشکلات فرو میرود. براساس اصل 30 قانون اساسی کشور، دولت موظف به ارائه و تامین هزینه های آموزش رایگان و همگانی تا پایان دروه متوسطه دوم است در حالی که خلاف این قانون عمل شده و میشود.
در دو دهه اخیر به دلیل کاستی های دولت در ارائه آموزش مناسب و ورود بخش خصوصی به این عرصه و پدید آمدن دانشگاهها و مدارس غیرانتفاعی و شهریهدار، هر ساله کیفیت آموزش و مدارک عالی تحصیلی هم به شدت کاهش پیدا کرده است.
معامله تجاری روی نظام آموزشی باعث کاهش کیفیت آموزش، افزایش خروجی دانشگاهها، اشباع بازار کار و بیاعتبار شدن مدارک دانشگاهی شد.
از طرف دیگر ورود بخش خصوصی در آموزش باعث شده تا دولت در ارائه وظیفه خود، سهل انگاری کند تا جاییکه مدارس و دانشگاه های دولتی از حداقل امکانات و نوآوری های آموزشی برخوردار شوند. از فقر آموزش و عدم امکانات در مناطق محروم کشور که بگذریم، تجاری شدن و معامله در آموزش و پرورش باعث شد تا شکاف بزرگی در سیستم آموزشی کشور به وجود بیاید. مدارس غیرانتفاعی و دانشگاههای شهریهدار نه تنها رهگشای مشکلات نشدند بلکه صرفا به دلیل توجیه مالی و اقتصادی با جذب کادر غیر مجرب آموزشی، نمره فروشی، دید اقتصادی به آموزش، مدرک فروشی و فضای نامناسب آموزشی، رفاهی و ورزشی، ضربات بزرگ و غیر قابل جبرانی به نظام آموزشی وارد کرده و می کنند.
آموزش و پرورش باید در راس به روزترین سازمانهای کشور باشد و متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی محتوا و فضای آموزشی را مدیریت کند. میتوان شاد زیستن، عشق به زندگی، احترام به قانون و طبیعت، راستگوی، احترام به حقوق دیگران، وظیفهشناسی، نحوه درست رفتارهای اجتماعی در جامعه و … را در مدارس به دانش آموزان آموزش داد که متاسفانه در نظام آموزشی ما خلای پرنشدنیمحسوبمیشود.
بنابراین برای رسیدن به یک نظام آموزشی پیشرفته، ایران نیاز به اصلاحات اساسی در روشهای تدریس، محتوای آموزشی، سنجش دانشآموزان و امکانات مدارس دارد. با الگوبرداری از کشورهای توسعهیافته و اجرای برنامههای تحولآفرین، میتوان زمینه پیشرفت علمی و اجتماعی کشور را فراهم کرد.
یکی از مهم ترین مسائلی که تمامی کشورهای جهان با آن روبهرو هستند و مورد توجه بسیاری از دانشمندان و کارشناسان بوده و هست، مسأله تعلیم و تربیت افراد است به زعم بسیاری از متخصصان مهمترین و دشوارترین مسأله زندگی انسان، تعلیم و تربیت اوست.
در تعلیم و تربیت مسائل متعددی وجود دارد که هریک می تواند منشأ بروز دگرگونی های وسیعی مثبت یا منفی در اجتماع باشد.
سوال مهم و اصلی این است چرا آموزش و پرورش نه تنها نتوانسته کمترین پیشرفت تربیتی، اخلاقی و آموزشی را محقق کند بلکه رویه کاسبکاری و سودجویی در آموزش و تحقیق را نیز رواج داده است؟ علاوه براین، بسیاری از مردم ازبرخی مدارس و حضور فرزندانش به دلیل محیط ناسالم مدارس ترس و نگرانی دارند زیرا جوحاکم بر دانش آموزان در بعضی مدارس، آنها را از مسیر پیشرفت و ترقی منحرف و به ورطه نابودی و بدفرجامی هدایت کرده است.
صحیح است هر مشکل و مسئله ای در آموزش و پرورش را باید در پیوند با اقتصاد، سیاست و مذهب جستجو کرد و بالعکس ریشهی مشکلات اقتصادی، سیاسی و مذهبی را باید در آموزش و پرورش جستجو کرد اما اشکال مبرهن در نظام آموزشی ایران مربوط به گزینش و ورودی آموزش و پرورش است در صورتی که این گزینش باید طوری باشد که سطح علمی افراد سنجیده شده و تشخیص داده شود که فرد دچار بیماری یا انحراف و اختلال خاصی نباشد زیرا فردی با اختلالات روانی میتواند اثرات زیان باری برای دانشآموزان برجای بگذارد.
از همه مهمتر موروثی شدن ورود به آموزش و پرورش است معمولا وقتی پدر یا مادر کسی معلم باشد فرد به راحتی میتواند وارد این محیط شود. در این مورد نیز مانند بسیاری از موارد دیگر از روابط استفاده میشود در صورتی که اگر این روابط حذف شوند افراد شایسته و بااستعداد میتوانند از این فرصت استفاده کنند.
برگزاری دورههای رایگان کتاب خوانی در مدارس، حذف یا کمرنگ شدن دروس غیرکاربردی، حذف آزمونهای غیرمنطقی و تحمیلی و جایگزین کردن آن با آزمون استعدادیابی و تستهای روانشناسی میتواند راهگشای بخشی از سیستم آموزش و پرورش ناکارآمد باشد.
امروزه سواد مالی مبحث خیلی مهمی برای پیشرفت انسانها محسوب می شود. اما در نظام آموزش و پرورش ایران تنها ذهنیت کارمندی آموزش داده می شود و این مسئله کاملا هوش مالی انسانها را مختل می کند و باعث می شود کسی به رشد هوش مالی خودش فکر نکند.
بنابراین اگر تغییرات جزیی در روند معمولی اعمال شود افرادی با شخصیتی بسیار بالاتر از امروز تحویل جامعه خواهد شد.
بحران کیفیت، نبود عدالت آموزشی، تضییع حق و کرامت انسان و گسست ارتباطی و فقدان مشارکت مؤثر با ایجاد و شکل گیری مدارس غیررسمی و ... جامعه ایران را به تباهی و نابودی کشانده است.
تداوم این چالشها و انباشت این ناکامیها مردمان ایران را عمیقا نگران کرده، نگرانی ناشی از تضییع مستمر حقوق بنیادی آزادیهای اساسی دانش آموزان، بازماندن کودکان و نوجوانان درسن مدرسه که از تحصیل بازمانده اند، کلاسهای ناایمن بیش از چندین هزار دانشآموز که دسترسی به آموزش باکیفیت نیزندارند و نگرانی بابت دختران و پسرانی که در تنهایی و سکوت، حق تحصیل از آنان سلب شده و حتی جایی در آمارها ندارند، از همه مهمتر مهاجرت و یا فرار دانش آموزانی که برای گریز ازتنگناهای نظام آموزشی راهی دیگر کشورها می شوند و...
امروزه با کودکان و نوجوانانی روبرو هستیم که از زمان چشمگشودن به انواع ابزارهای فناورانه دسترسی دارند، آنان در محیطهای تحولات اجتماعی و رسانهای بهروز در ابعاد جهانی به سر میبرند.
این در حالی است که نظام آموزش وپرورش این قابلیت را دارد که میان گوناگونیها و تفاوتها، پیوندهای همیشگی برقرار کند و مدرسه به مثابهی یک نهاد مستقل اجتماعی بیبدیل میتواند در نقش میانجی به کانون همنشینی، همدلی، همفکری، و نیز بستری برای تجربهی مشترک افرادی با گرایشهای گوناگون فکری، دینی، سیاسی، اجتماعی و زبانی در مسیر توسعه و پیشرفت تبدیل شود اما متاسفانه مدارس در ایران نه تنها مرکز و کانون همدلی و همفکری نبوده و نیست بلکه محل بحران و نگرانی برای خانوادههای ایرانی شده که باید برای رفع برخی از این معضلات با کمک متخصصان و پژوهشگران حوزه جامعهشناسی چارهای اندیشید که ناگاه چقدر زود، دیر میشود.
منبع: دیدهبان ایران