پایتخت سابق اصولگرایی چگونه سقوط کرد
رای مردم این شهر برای تعیین نمایندگان شورای شهر دوم و سوم، به اصولگرایان سنتی و معدودی اصلاحطلب و در شورای چهارم به ترکیبی از همه جریانها اختصاص داشت و همزمان، پنج کرسی نمایندگی مجلس هشتم و نهم در اصفهان نیز ازآن اصولگرایان بود همچنان که رای اصفهانیها به آغاز و ادامه ریاستجمهوری محمود احمدینژاد طی دو دوره هم قابل توجه نشان میداد. اینها همه کار را به جایی رساند که از اصفهان به عنوان یکی از پایتختهای اصلی اصولگرایی در ایران نام برده میشد. اما از سال ٩٢ ورق به یکباره برگشت و دور شدن شاهین اقبال از اصولگرایان با دگردیسی جامعه تاخت خورد.

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران؛ اعتماد نوشت - قرار نیست چون «سید قدرتالله طاوسی ولندانی» در جریان انتخابات شورای شهر اصفهان تنها ٩٥ رای به دست آورد و در آخرین ردیف لیست ٦٣٩ نفره نامزدهای این انتخابات ایستاد، کسی او را مواخذه کند که وقتی میدانستی رای نمیآوری، چرا در انتخابات شرکت کردی؟ او نمیدانست رای نمیآورد بلکه مانند تمام ٦٣٨ رقیبش، درصدی شانس پیروزی برای خودش قائل بود همانطور که عباس حاج رسولیها با سابقه بیش از ١٦ سال حضور در شورای شهر اصفهان و تجربه دو دوره ریاست بر این شورا، حتی به ذهنش هم خطور نمیکرد که اینبار رای نیاورد. هرچه بود اما نتایج انتخابات نشان داد که حاج رسولیها نتوانسته اعتماد مردم اصفهان را جلب کند تا دوره پنجم پارلمان این شهر، بدون حضور مرد اصولگرای تمام ادوار شورا افتتاح شود. اما تفاوت او با سید قدرتالله در این است که نفر انتهایی لیست ٦٣٩ نفره، ماجرای آخرشدنش را فراموش کرده و به زندگی عادیاش بازگشته است اما حاج رسولیها لابد هنوز در چرایی پاسخ به این سوال مانده که چگونه ممکن است رییس اسبق شورای شهر اصفهان که روزگاری در رده اول لیست پذیرفتهشدگان این شورا سیر میکرد، حالا به ردیف شانزدهم سقوط کند و به عنوان علیالبدل سوم معرفی شود آن هم در حالی که با نفر اول، چیزی نزدیک به ٨٣ هزار رای فاصله دارد!در این سقوط بزرگ، حاج رسولیها تنها نیست. رضا امینی، رییس دوره فعلی شورای شهر و نزدیک به جبهه پایداری هم با ایستادن در ردیف پانزدهم و معرفی شدن به عنوان علی البدل دوم، عملا شکست کمرشکنی را تجربه کرد همانطور که عباس مقتدایی، همفکر امینی و نماینده اصفهان در مجلس نهم که در رقابتهای انتخابات مجلس دهم از تکرار دوباره نمایندگیاش باز مانده بود، اینبار در رقابتهای شورای شهر به عنوانی بهتر از چهاردهم نرسید تا به عنوان علیالبدل اول معرفی شود.
فاصله ٤١ هزار رای
فاصله رای مقتدایی با نفر سیزدهم شورا یعنی آخرین نفر از لیست امید که از اصفهانیها رای گرفت، نزدیک به ٤١ هزار رای بود! به جز این سه چهره موجه از دو شعبه اصولگرایان هیچ کدام دیگر از اعضای دوره چهارم شورای شهر که عمدتا یا اصولگرا بودند یا از چهرههای مستقل نتوانستند از سد اعتماد مردم گذشته و پای به دوره پنجم بگذارند. در این دگرگونی اساسی، تنها نام دو اصلاحطلب حاضر در شورای چهارم در لیست پذیرفتهشدگان دوره پنجم آن هم در دو ردیف اول و دوم به چشم میخورد که نشان از یک اتفاق مهم در جهت یابی جدید آرا دارد. داستان رای نیاوردن چهرههای شاخص اصولگرایی در اصفهان تنها روایت شکست چند شخص در یک انتخابات نیست بلکه نتیجه یک پوستاندازی سیاسی – اجتماعی در یک کلانشهر محسوب میشود. این تحول که به طور همزمان در یک بازه زمانی مشخص و در بیشتر کلانشهرهای کشور به وجود آمد، در مسیر خودش به اصفهان هم رسید و نتیجه قابل توجهی برجای گذاشت. این روند به تدریج و در قالب «موج نه به اصولگرایی» از خرداد ٩٢ با رای به ریاستجمهوری حسن روحانی آغاز شد و در اسفند ٩٤ با انتخابات مجلس دهم و پیروزی اصلاحطلبان به اوج خودش رسید. این اما پایان کار نبود بلکه اردیبهشت ٩٦، موعدی برای ادامه پیدا کردن این مسیر بود و کار به جایی رسید که دولت دوازدهم و شورای پنجم نیز به اعتدالگرایان و اصلاحطلبان هدیه شد.
پایتخت اصلی اصول گرایی
برای درک بهتر شکلگیری این روند در اصفهان کافی است بدانید که رای مردم این شهر برای تعیین نمایندگان شورای شهر دوم و سوم، به اصولگرایان سنتی و معدودی اصلاحطلب و در شورای چهارم به ترکیبی از همه جریانها اختصاص داشت و همزمان، پنج کرسی نمایندگی مجلس هشتم و نهم در اصفهان نیز ازآن اصولگرایان بود همچنان که رای اصفهانیها به آغاز و ادامه ریاستجمهوری محمود احمدینژاد طی دو دوره هم قابل توجه نشان میداد. اینها همه کار را به جایی رساند که از اصفهان به عنوان یکی از پایتختهای اصلی اصولگرایی در ایران نام برده میشد. اما از سال ٩٢ ورق به یکباره برگشت و دور شدن شاهین اقبال از اصولگرایان با دگردیسی جامعه تاخت خورد. در آن سال، ترکیب نمایندگان مردم در شورای شهر تغییر کرد و در جهتگیری آرایی که توسط اصفهانیها به صندوق رای ریاستجمهوری ریخته شد هم تفاوت آشکاری نسبت به دوره قبل از آن مشاهده شد. در طول همین پوستاندازی بود که حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٢، رای خوبی از اصفهانیها گرفت، ترکیب نمایندگان شورای شهر در انتخابی معنادار از یکدستی کامل اصولگرایان سنتی خارج شد و به مجموعهای متنوع از سنتیهای محافظهکار، جبهه پایداری، اصلاحطلبان و نفرات مستقل تغییر یافت و مجلس نیز در آستانه یک تغییر بزرگ قرار گرفت. این تغییر در رای مردم اصفهان در اسفند ٩٤ مشاهده شد آنجا که اهالی نصف جهان برای انتخاب نمایندگان این کلانشهر در مجلس، سه اصلاحطلب و دو اصولگرا را برگزیدند. اما بالاخره در اردیبهشت ٩٦، قطعه پایانی پازل هم به جای خودش گذاشته شد تا همزمان با تکرار رای به روحانی، شورای پنجم شهر اصفهان یکسره از اصولگرایان سنتی و پایداریها و مستقلین پاک شده و دربست در اختیار اصلاحطلبان قرار بگیرد. این دگردیسی بزرگ در منظومه فکری طبقات متوسط کلانشهر اصفهان، ورود به عصر جدیدی را در این پایتخت سابق اصولگرایی نشان میدهد. حالا اصفهانیها در انتخاب یک رییسجمهور معتدل، یک شورای شهر دربست طرفدار اصلاحات و انتخابهایی معنادار برای کرسیهای نمایندگی مجلس نقش متفاوتی نسبت به گذشته ایفا کردهاند. هرچند در سایه اعتراضات نامزد اصلاحطلب انتخابات میان دورهای مجلس در این شهر و در حالی که تا لحظات آخر نام او به عنوان جانشین مینو خالقی مطرح بود، ماجرای سال ٩٢ بازتولید شد و نامزد اصولگرایان گوی سبقت را ربود و به مجلس راه یافت اما بیگمان امتداد آن پوستاندازی، خودش را در انتخابات مجلس یازدهم که دو سال بعد برگزار خواهد شد بیشتر نشان میدهد. دور نیست این احتمال که درآن انتخابات هم هر پنج کرسی اصفهان به اصلاحطلبان یا اعتدالیون برسد تا سهم اصولگرایان از این رکن مهم دموکراسی در پایتخت جدید اصلاحطلبان روی نقطه «صفر» توقف کند.