موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی: ماندگاری همبستگی مردم به عملکرد دولت پس از جنگ بستگی دارد/ استرس امروز مردم به خاطر تجربه شکست آتش بس است/ با افزایش زمان تهدید جنگ؛ نیروهای نظامی و کادر درمان بیشتر به مشاوره و مددکاری اجتماعی نیازمند می شوند
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به دیدهبان ایران گفت: یکی از الزامات مداخله در شرایط بحرانی برای کسانی است که درگیر ارائه خدمات هستند. مدیریت بحران باید برنامه سیستم خودمراقبتی و مراقبت سازمانی را برای حفظ شادابی نیروهای امداد و نجات گرفته تا کادر درمان و نیروهای نظامی داشته باشد. هر چقدر بحران حادتر و طول مدت حضور این نیروها در بحرانها بیشتر باشد، بهمراتب بیشتر به این خدمات نیاز پیدا میکنند. سریال پرستاران را اگر دیده باشید، با توجه به بحرانها به کادر درمان مرخصی میدادند یا حتی آنها را به روانپزشک ارجاع میدادند. امدادگران حتما نیازمند حمایتهای روانی، اجتماعی هستند تا بازیابی روانی را پیدا کنند تا انرژی لازم برای ارائه خدمات بهتر را داشته باشد. در واقع «مراقبت از مراقبان» یکی از اولویتهای اصلی در شرایط بحرانی است. مثلا اگر امدادگری دو کودک را از زیر آوار درآورده است، باید به او فرصت بیان این حادثه داده شود تا تخلیه شود. البته مشاوران و مددکاران بحران (نه هر مشاور و مددکار اجتماعی) باید این خدمات را ارائه دهند.»

دیدهبان ایران؛ پریسا هاشمی: «جنگ ۱۲ روزه» تمام شد، اما روان ایرانیان هنوز در آتش و ذهنشان زخمی و مضطرب است و دنبال آرامشند. جنگ تمام شده، اما کابوس و سایه سنگینش بر روح ایرانیان حاکم است. جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل همه را شوکه کرد. در همان زمان، خبر بود که پشت خبر میآمد و ایرانیان نهتنها حمله اسرائیل را تحمل میکردند، بلکه در مقابل حمله آماجی از خبرها هم دوام میآوردند. اخباری که تکذیب و تایید میشد و هر کدامشان دلهرهای پشت دلهره دیگر به مردم ایران وارد میکرد و تنها راهی که کمی آرامش به جامعه میداد، حمایت از هموطن و همدلی با یکدیگر بود. این جنگ بالاخره بعد از ۱۲ روز ناباوری تمام شد، اما تاثیرات روانی و اجتماعی آن تا سالها ادامه دارد و همچون خورهای به جان روح ایرانیان میافتد.
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفتوگو با خبرنگار دیدهبان ایران به بررسی بروز و مدت رسوب تاثیرات حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی در جامعه پرداخت و تاکید کرد: «اثرات جنگ بر افراد مختلف براساس چند ویژگی و شاخص متفاوت است؛ ۱) تجارب گذشته، ۲) نوع تاثیری که از جنگ گرفتند، ۳) شرایط سنی افراد و حمایتهای اطرافیان، ۴) دسترسی به منابع اجتماعی، ۵) مهارتهای فردی و ۶) نوع نگاه افراد به جنگ. این شاخصها تعیینکننده شدت و حدت تاثیرات منفی است که هر فردی از جنگ میگیرد. امید و اطمینان به آینده، احساس پشتگرمی از سوی دولت و ... نیز جزو این شاخصهاست.»
او افزود: «فرض کنید یک کارفرما یا یک کارگر، کار خود را از دست میدهد. طبیعتا بحرانی که زندگی این فرد را تحتالشعاع قرار میدهد با فردی که چنین شرایطی را تجربه نمیکند، یکسان نیست. فردی که از حمایت خانواده برخوردار است و فردی که حمایت خانواده را ندارد، تاثیرات مشابهی را از شرایط جنگی دریافت نمیکنند.»
موسوی چلک با بیان این که جنگ ۱۲ روزه به بدنه اجتماع سرایت کرد، گفت: «غیرنظامیان هم در این جنگ شهید شدند، هرچند این جنگ عمدتا مبتنی بر شهادت فرماندهان، نخبگان هستهای و آسیب دیدن مراکز حساس بود، اما در این بین تعداد زیادی از کودکان، زنان و افراد غیرنظامی هم به شهادت رسیدند.»
ماندگاری همبستگی مردم به عملکرد دولت پس از بحران بستگی دارد
خانوادهها پیش از جنگ با بحران عاطفی روبهرو بودند و حتی برخی از مردان خانواده را رها کرده بودند، اما از همان روز نخست حمله اسرائیل به ایران، همدلی و وحدت در مردم به وجود آمد. رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در پاسخ به این سوال که آیا این جنگ انسجام در خانوادهها هم به وجود آمد یا خیر، به دیده بان ایران گفت: «بله. معمولا با شروع بحرانها همبستگی بین مردم و اعضای خانواده و هممحلیها بیشتر میشود. به عنوان مثال، فردی که مستاجر داشته اعلام کرده که این ماه اجاره نمیخواهم و از مستاجرش میزبانی کرده است. در این ۱۲ روز شاهد بودیم که هموطنانمان وسایل رایگان در اختیار همدیگر میگذاشتند.»
موسویچلک با بیان این که امیدواریم این جنگ ادامه پیدا نکند، تاکید کرد: «این بحران به دلیل آن که طرف مقابل اسرائیل بود، امیدآفرین شد. واکنشها به این جنگ با محور وطن و ایران بود و مام وطن باعث شد که همبستگی بین مردم بیشتر شود. اما پایداری این همبستگی به نحوه مدیریت پس از جنگ بستگی دارد. هر چقدر که عملکرد دولتها حین و پس از بحرانها به گونهای باشد که رضایت مردم افزایش یابد، همبستگی و مانایی همبستگی بین مردم هم بیشتر میشود.»
او در پاسخ به این سوال که مراجعه به مددکاری در طول جنگ و پس از آن وجود داشت، گفت: «اولویتها فرق میکند. در شرایط عادی (غیرجنگ) شاید افراد برای یک موضوع ساده هم زنگ بزنند یا مراجعه کنند، اما در مواجهه با بحران به واسطه ایجاد همبستگی، بعضی از تعارضات و تنشها نادیده گرفته میشود. درست مانند افرادی است که شاید یک سال هم زنگ نزده باشد، اما در مقطع بحران پیگیر میشود و حتی پیام میدهد و تهرانیها را دعوت کند. این رفتارها حاکی از انسجام و همبستگی در شرایط بحرانی است.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به این که جنگ ۱۲ روزه ویژگی دیگری هم داشت، افزود: «بالاخره مردم، اسرائیل را به عنوان کودککش میشناسند. در این ۱۲ روز عمدهترین شاخصه وطندوستی و ایران بود. حتی مسئولان عالی رتبه در سخنرانیهای خود بیشتر از ایران و وطن میگفتند. وطن عامل همبستگی است و دیدیم که حتی بخشی از اپوزیسیون (مانند سروش، مهاجرانی و ... ) چه پیامهایی منتشر کردند. حتی معین (خواننده) هم یک آهنگی خواند که در برخی از شبکههای اینترنتی داخلی هم پخش شد. ضمن این که ما ایرانیان سابقه همکاری و تعامل در بحرانهای مختلف مانند کرونا، زلزله، سیل و ... را تجربه کردهایم و خوشبختانه این پشتوانه دولت بود تا این مرحله از جنگ ۱۲ روزه را با آرامش بیشتر مدیریت کند و مردم در این آرامش نقش بهسزایی داشتند.»
او در جواب این پرسش که افراد در چه سنی بیشتر به این مداخلات نیاز دارند، گفت: «به طور طبیعی تمام گروهها نیاز به این مداخلات دارند اما مراجعه آنها بستگی به میزان تمایل و علاقه افراد برای استفاده از این ظرفیت دارد. معمولا کودکان، نوجوانان و زنان بیشتر علاقمند هستند که از این ظرفیتها استفاده کنند.»
امدادگران و کادر درمان حتما نیازمند حمایتهای روانی و اجتماعی هستند
نیروهای نظامی، انتظامی، امنیتی، کادر درمان، امداد و نجات و ... در این جنگ ۱۲ روزه شرایط بسیار بحرانی را تجربه کردند. آیا این نیروها برای استفاده از ظرفیت مداخلههای روانی، مشاوره، روانشناسی، مددجویی و اجتماعی تمایلی نشان دادهاند؟
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در پاسخ به این پرسش، به دیده بان ایران گفت: «یکی از الزامات مداخله در شرایط بحرانی برای کسانی است که درگیر ارائه خدمات هستند. مدیریت بحران باید برنامه سیستم خودمراقبتی و مراقبت سازمانی را برای حفظ شادابی نیروهای امداد و نجات گرفته تا کادر درمان و نیروهای نظامی داشته باشد. هر چقدر بحران حادتر و طول مدت حضور این نیروها در بحرانها بیشتر باشد، بهمراتب بیشتر به این خدمات نیاز پیدا میکنند. سریال پرستاران را اگر دیده باشید، با توجه به بحرانها به کادر درمان مرخصی میدادند یا حتی آنها را به روانپزشک ارجاع میدادند. امدادگران حتما نیازمند حمایتهای روانی، اجتماعی هستند تا بازیابی روانی را پیدا کنند تا انرژی لازم برای ارائه خدمات بهتر را داشته باشد. در واقع «مراقبت از مراقبان» یکی از اولویتهای اصلی در شرایط بحرانی است. مثلا اگر امدادگری دو کودک را از زیر آوار درآورده است، باید به او فرصت بیان این حادثه داده شود تا تخلیه شود. البته مشاوران و مددکاران بحران (نه هر مشاور و مددکار اجتماعی) باید این خدمات را ارائه دهند.»
موسوی چلک در پاسخ به این سوال که مراقبت از مراقبان در ایران وجود دارد، گفت: «شروع شده است. خوشبختانه این موضوع مهم بهویژه بعد از زلزله بم جدیتر گرفته شد. در برنامههای ملی حوزه مدیریت بحران این خدمات ارائه میشود.»
مهارت خودمراقبتی در شرایط بحران را نداریم
او در پاسخ به این سوال که چرا مردم در این ۱۲ روز جنگ حتی بیشتر از مسئولان خبرها را چک میکردند؟ تاکید کرد: «مردم نگران هستند. دسترسی به فضای مجازی و انتقال سریع اخبار از طریق گوشیها تا زمانی وجود دارد؛ اما چند روزی که مشکل اینترنت وجود داشت، سرگردانی مردم بیشتر بود. این شرایط با زندگی مردم مرتبط است و نمیتوانند بیتفاوت باشند. اما نگاه و پیگیری وسواسگونه به اخبار در شرایط جنگ استرسزا است. یکی از موضوعاتی که مردم باید در شرایط بحرانی بدانند این است که اخبار را از مراجع رسمی پیگیری کنند. مراجع رسمی هم باید به موقع اخبار مستند را منعکس کند تا مردم به آنها اعتماد کنند. در روزهای ابتدای جنگ حتی سایت میراث فرهنگی هم عکس علی شمخانی را به عنوان شهید منتشر کردند.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به این که سیاست رسانهای در جنگ از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، افزود: «سیاست رسانهای میتواند اعتمادسوز باشد یا اعتماد آفرین باشد. دور کردن بچهها از اخبار جنگ بسیار مهم است. خیلی مهارت خودمراقبتی در شرایط بحران را نداریم.»
موسویچلک در پاسخ به این سوال که چطور میتوان اضطراب حمله دوباره اسرائیل به ایران را در جامعه کاهش داد؟ گفت: «این استرس به واسطه تجربه قبلی اسرائیل در جنگها به وجود آمده که در آتشبس حمله کرده است. تجربه زیسته قبلی این نگرانی را در جامعه ایجاد میکند. اما به دلیل وجود آمادگی ذهنی در جامعه، مردم تاثیر کمتری میپذیرند. البته شدت برخورد تاثیرگذار است و حتی وزیر کشور در تلویزیون اعلام کرد که ما فکر نمیکردیم اسرائیل بخواهد ایران را بزند، چون حین مذاکره بود. اما در حال حاضر مردم حداقل از یک آمادگی ذهنی برخوردار هستند که باعث مدیریت بهتر استرس و اضطراب میشود. جلسات مختلفی در دولت برگزار شده تا حجم تحمیل تاثیر این جنگ بر جامعه کمتر شود. من فکر میکنم خطوط تلفنی رایگانی که سازمانها دارند، امکان خوبی برای استفاده از این خدمات است و تا جایی که خبر دارم، دولت هم از این موضوع حمایت میکند.»