کد خبر: 109750
A

اسدالله ابراهیمی؛ شهید مدافع حرم؛ فردی که با پارچه سبز در میان معترضان می رفت و فیلم می گرفت/ تمام عکس های نشریه «امین» در سال ۸۸ کار آقای ابراهیمی بود

اسدالله ابراهیمی به فرمانده پایگاه بسیج درسال۸۸ به مراد کِی‌پور فرمانده پایگاه بسیج گفته بود : من از ابتدای اتفاقات سال ۸۸ در صحنه حضور داشتم و توانستم فیلم‌های خوبی از اغتشاشات و لیدرهای فتنه‌گر بگیرم... با هم نشستیم در دفتر فرماندهی پایگاه و فیلم‌ها را نگاه کردیم، واقعاً فیلم‌هایش عالی بود. پارچه سبز به صورت می‌بست و تا عمق جریان فتنه خیابانی نفوذ می‌کرد. فیلم‌های ضبط شده را توسط دوستان به مراکز مهم نظام مثل اطلاعات رساندم و بسیاری را بازداشت کردند.

اسدالله ابراهیمی؛ شهید مدافع حرم؛ فردی که با پارچه سبز در میان معترضان می رفت و فیلم می گرفت/ تمام عکس های نشریه «امین» در سال ۸۸ کار آقای ابراهیمی بود

به گزارش دیده بان ایران؛ اسدالله ابراهیمی در اعتراضات انتخاباتی سال ۸۸ در میدان حاضر بود. وی تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس ادامه داده و کارشناسی حسابداری خوانده بود. او در کارخانه پارس خودرو مشغول به کار بود که با آغاز جنگ سوریه تمام تلاشش را برای حضور در سوریه کرد تا اینکه در بهمن‌ماه سال ۹۴ به این کشور اعزام شد. او از فرماندهان لشکر فاطمیون در منطقه بود. 

به گزارش دیده بان ایران؛ وب سایت مشرق نیوز نزدیک به یک محفل خاص امنیتی نوشت؛ اسدالله ابراهیمی سرانجام در ۲۷ خردادماه سال نود و پنج در شهر حلب سوریه به شهادت رسید، در حالی که پیکرش برای همیشه در منطقه ماند و تنها مزار یادبودی به نام وی در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران اختصاص یافت.

آنچه در ادامه می‌خوانید، حاصل گفتگو با جناب آقای مراد کِی‌پور، از دوستان قدیمی و همرزم اسدالله ابراهیمی است.

قبل از عاشورای سال۸۸ فرمانده پایگاه شدم. با توجه به بحرانی که فتنه‌گران در جامعه به وجود آورده بودند از اسدالله درخواست کردم مسئولیت اطلاعات پایگاه را بر عهده بگیرد. با شناختی که از او داشتم می‌دانستم از پس این کار به خوبی برمی‌آید و وجودش برای پایگاه برکات فراوانی دارد.

همان ایام به من گفت: من از ابتدای اتفاقات سال ۸۸ در صحنه حضور داشتم و توانستم فیلم‌های خوبی از اغتشاشات و لیدرهای فتنه‌گر بگیرم... با هم نشستیم در دفتر فرماندهی پایگاه و فیلم‌ها را نگاه کردیم، واقعاً فیلم‌هایش عالی بود.
پارچه سبز به صورت می‌بست و تا عمق جریان فتنه خیابانی نفوذ می‌کرد. فیلم‌های ضبط شده را توسط دوستان به مراکز مهم نظام مثل اطلاعات رساندم.

در ایام محرم سال۸۸ چندین بار به ما هشدار داد ممکن است روز عاشورا تهران شلوغ شود و فتنه‌گران دست به اقدامات خطرناکی بزنند.

 از ما خواست روز عاشورا در حالت آماده‌باش کامل در مسجد حضور داشته باشیم. با توجه به تجربیات اسدالله از فتنه مطمئن بودم اتفاق بزرگی رخ می‌دهد، بنابراین نیروهای پایگاه را در حالت آماده‌باش نگه داشتیم.

صبح عاشورا به سرعت خود را به محل تجمع فتنه‌گران رساند. مشغول عزاداری و کارهای دسته بودیم که اسدالله چندین مرتبه تماس گرفت وگفت: فوری نیروها را اعزام کنید؛ جمعیت زیاد است؛ اوضاع اصلا خوب نیست.

از ابتدای حضورش در خیابان انقلاب و آزادی شروع به فیلمبرداری کرده بود. اسد مدام تماس می‌گرفت و می‌گفت: پس کجا هستید چرا نمی آیید؟! عجله کنید!

گفتم : اسدالله من فرمانده پایگاه هستم، نمی‌توانم بدون اجازه سپاه سرخود کاری کنم! نمی‌شود با جان نیروها بازی کرد!

با بغض گفت: بیاید که امروز اینجا عاشوراست.

بعد از کلی پیگیری بالاخره توانستیم اجازه اعزام نیروها را بگیریم. به سمت خیابان خوش و رودکی اعزام شدیم. نزدیک ظهر عاشورا موبایل‌ها قطع شد و دیگر نتوانستیم با اسدالله ارتباط برقرار کنیم.
 
همزمان با ما، اسدالله هم به پایگاه رسید و با هیجان شروع به تعریف اتفاقات آن روز کرد. فیلم‌های زیادی توانسته بود ضبط کند. بعد از دیدن جمعیت انبوه فتنه‌گران در فیلم گفتم: اسد تو نترسیدی وسط این جمعیت فیلم گرفتی؟!
خندید و گفت: نه خدا کمکم کرد! امروز صحنه‌هایی را دیدم که مرا یاد عملیات کربلای ۵ انداخت و به یاد مظلومیت بچه‌ها افتادم. بعد از جنگ امروز سخت‌ترین روز عمرم بود، خیلی خسته شدم؛ به جرأت می‌توانم بگویم در هیچ کدام از عملیات‌های دفاع مقدس مثل امروز به من فشار نیامد.
تنها وسیله‌ای که موجب می شد شناسایی نشود و شک نکنند نیروی اطلاعاتی است، فقط یک ماسک یا پارچه سبز بود. همین هم باعث تعجب ما شده بود؛ خیلی‌ها وسط معرکه شناسایی می شوند و کلی بلا سرشان می آمد اما اسدالله به راحتی تا عمق معرکه اغتشاش‌گران نفوذ می‌کرد، فیلمش را می گرفت و بدون اینکه کسی به او شک کند به خانه برمی‌گشت. البته این را هم لطف خدا می دانستیم. اسد به واسطه عمل خالصانه‌اش تحت حمایت خداوند بود. به نظرم نمونه‌ واقعی یک مسلمان حقیقی بود. بارها ثابت کرد با اعتقاد کامل در راه خدا از جان و مالش به راحتی می گذرد.
نترس و شجاع بود. به رفقا می گفتم: بی خود نیست که نامش را اسدالله گذاشتند، واقعا مثل شیر در معرکه ها حضور پیدا می کرد.  فیلم‌هایش را که تماشا می کردیم گاهی ته دلم خالی می شد و ترس تمام وجودم را می گرفت!
با خنده می گفت: این موبایل من ریالی ارزش ندارد اما عجب فیلمی گرفته!  فیلم‌ها را به هرکجا تحویل دادی اسمی از من نبر و فقط بگو یک بسیجی ساده این‌ها را ضبط کرده است.

مدتی بعد نیروی انتظامی تصاویر لیدرهای فتنه را در ویژه‌نامه امین چاپ کرد و از مردم درخواست کرد آنها را شناسایی کنند. تصاویر چاپ شده همه از فیلم‌های اسدالله برداشته شده بود. 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر