فقط ۱۵ درصد از توییتهای ایکس و حدود ۲ درصد کاربران اینستاگرام حرف های شاکی پژمان جمشیدی را باور کردند
خبر انتقال پژمان جمشیدی به زندان قزلحصار صبح ۲۹ مهر منتشر شد. در این بین فقط ۱۵ درصد از توییتهای پربازنشر ایکس و حدود ۲ درصد از کامنتهای کاربران در اینستاگرام با زنی که علیه شخص مورد نظر شکایت کرده بود، همدردی نشان دادند. زومیت در این گزارش با جستوجوی کلمه پژمان جمشیدی به نتایج مهمی درباره نحوه مواجهه مردم در شبکههای اجتماعی نسبت به خبر بازداشت این بازیگر و فوتبالیست سابق رسیده است.
به گزارش سایت دیدهبان ایران، در هفت روز گذشته ۷۵ درصد از کاربران در کامنتهای اینستاگرام از پژمان جمشیدی دفاع کردند و سه درصد گفتهاند علاقهشان به او بیشتر از قبل شده است.
حتی پیروان کمپین اخراج افغانستانیها هم راه خودشان را میرفتند و معتقد بودند این خبر برای رد گمکنی تلاشهای آنها بوده است. اینها نتایج بررسی آماری زومیت است که از پلتفرم دیتاک استخراج کرده.
در این بین فقط ۱۵ درصد از توییتهای پربازنشر ایکس و حدود ۲ درصد از کامنتهای کاربران در اینستاگرام با زنی که علیه شخص مورد نظر شکایت کرده بود، همدردی نشان دادند. زومیت در این گزارش با جستوجوی کلمه پژمان جمشیدی به نتایج مهمی درباره نحوه مواجهه مردم در شبکههای اجتماعی نسبت به خبر بازداشت این بازیگر و فوتبالیست سابق رسیده است.
احساس غالب در اینستاگرام: قضاوت نکنیم
با وجود سنگینی اتهام مطرحشده، مبنای غالب واکنشها در اینستاگرام بیشتر مبتنی بر شایعه بودن خبر است تا محکومیت یا خشم نسبت عمل تجاوز. تحلیل ۵ هزار نمونه کامنت اینستاگرامی نشان میدهد احساسات غالب شامل این عواطف میشود:
شوک و ناباوری: بسیاری از پستها با لحنی متعجبانه نوشته شدهاند. (مثلاً: «یعنی واقعیه؟»، «باور کردنش سخته»).
حمایت و دفاع: بخش بزرگی از محتوا شامل حمایت همکاران (مانند نعیمه نظامدوست، احمد ایراندوست، علیرضا نیکبخت و...) و طرفداران اوست. (مثلاً: «این وصلهها به پژمان جمشیدی نمیچسبه»).
احتیاط و دعوت به عدم قضاوت: پرتکرارترین واکنش در پستها، هشدار در مورد قضاوت زودهنگام است. هشتگ و عبارت #قضاوت_نکنیم در پستها تکرار شده و از مردم خواسته شده تا اثبات جرم، آبروی او را نبرند. (مثال: «نباید زود قضاوت کرد...همین»، «آبروی آدمها بازیچهی ویو گرفتن یا قضاوتهای عجولانه نیست...»).
تئوری توطئه: در پستها احساس شک قوی نسبت به صحت و انگیزه انتشار خبر وجود دارد که مستقیما به تئوری توطئه (انحرافی بودن خبر) دامن میزند. (مثال: «تا مردم از عروسی لاکچری دختر شمخانی گفتن، یهو خبر بازداشت پژمان جمشیدی پخش شد!»، «خبر بو نمیده؟ قطعا میده...»).
در اینستاگرام پس از کلمه «پژمان جمشیدی»، پرتکرارترین مضمون و مفهوم در پستها «قضاوت و شایعه» است. این مضمون در قالبهای زبانی مختلف («قضاوت نکنیم»، «هنوز چیزی ثابت نشده»، «با آبروی کسی بازی نکنید»، «شایعه درست نکنید») بهصورت مکرر بازتولید شده و بهنوعی محور عاطفی و اخلاقی واکنش عمومی را ساخته و بر دفاع از آبرو و نهی از قضاوت زودهنگام درباره اتهام تجاوز تاکید داشته است.
مردم در کامنتهای اینستاگرام چه میگویند؟
موضوع کامنت با پستهای اینستاگرامی متفاوت از یکدیگر است. در این بازه زمانی ۷ روزه بیش از ۲۸ هزار کامنت در اینستاگرام با نام پژمان جمشیدی یا در پستهایی که نام او آمده منتشر شده است.
ابر کلمات در کامنتهای اینستاگرام نشان میدهد بیشتر افراد در اینستاگرام با این کلمات این خبر را بازنشر کردهاند: دروغه، خداروشکر (بابت آزادی)، تهمت، پاپوش درست کردند، قضاوت، عروسی دختر شمخانی و کلماتی که در تصویر زیر میبینید:

تلگرام بیاحساس

در این نمونه از ایتا/تلگرام، تمرکز اصلی با درصد بسیار بالا فقط بر پوشش خبری لحظهای وقایع (دستگیری و آزادی) بوده است. بازنشر واکنشها و دیدگاههای مختلف (حدود ۱۵٪) و اشاره به تئوری توطئه (حدود ۷٪) نیز سهم قابل توجهی داشتهاند. محتوای کاملا احساسی یا تحلیلی عمیق و اصیل در این نمونه بسیار کمتر از پوشش خبری صرف بود.
زنان همدلانهتر با قربانی، مردان حامی جمشیدی
بیشتر کاربرهایی که در اینستاگرام نظر دادند زن بودند و در توییتر نسبت کاربران زن و مرد برابر بود. رسانه «ویژوال پدیا» تحلیل عمیقتری روی بعد جنسیتی این دادهها داده و نوشته است که در توییتر زنان بیشتر همدلانه و عدالتمحورند متمایل به قربانی و خشم اجتماعی واکنش نشان دادند، در حالی که مردان دفاعیتر و در حمایت از جمشیدی با موضوع برخورد کرده بودند.



مقایسه هشتگها در توییتر و اینستاگرام
در ابر هشتگهای اینستاگرام همه تمرکز روی خود جمشیدی بوده اما در توییتر، هشتگ محاکمه ظریفـروحانی در کنار هشتگ اصلی بارها تکرار شده است. یعنی به نظر میرسد کمپین دیگری تلاش کرده که روی این موج سوار شده و بازدید دریافت کند.


تایید میکند تولیدکنندگان محتوا در اینستاگرام بیشتر درگیر بازتولید و مدیریت چهرهی محبوب خود شدند؛ پستهای حمایتی، فنپیجها و واکنشهای هماهنگ، بخشی از تلاشیاند برای کنترل روایتی که به سود سرمایه نمادین سلبریتی پیش میبرد. همان سرمایهای که با آن میتوان فالوئر، تعامل و اعتبار جمع کرد.
اما در لایهای عمیقتر، همین واکنشها، هرچند آشفته و متناقض، آینهای از وجدان جمعی جامعه است و نشان میدهند که وقتی خبر یک تجاوز منتشر میشود، حتی در مواردی که دادگاه کیفری اولیه آن را تایید کرده جامعه چگونه احساس و قضاوت میکند: کجا خشمگین میشود، کجا تردید میکند و کجا هنوز ترجیح میدهد متهم را باور کند.
این واکنشها بهنوعی نقشهی حساسیتهای ما را ترسیم میکنند؛ اینکه خشونت جنسی را چقدر جدی میگیریم، چقدر قربانی را میشنویم، و چقدر هنوز در مرز میان همدلی و انکار سرگردانیم.
توییتر و اینستاگرام در واکنش به خبر پژمان جمشیدی و دیگر اتهامهای تجاوز صحنهی آشکار شدن درک جمعی ما از «عدالت»، «قدرت» و «بدن» است. جایی که میتوان دید جامعهی ما در برابر این اخبار دقیقا در کدام نقطه از بلوغ اخلاقی و اجتماعی ایستاده است.