صداوسیما علیه حیثیت حرفه خبرنگاری/ چرا یک عکس خبری سیبل رسانههای مجازی شد
روزی مدیر وقت روابط عمومی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز از من پرسید: "شما برای تهیه خبر به هر عملی دست میزنید"؟ به او پاسخ دادم: "به عملی که جان و آبرویم را بهخطر بیندازد بله اما به هرعملی نه؛ چون خبرنگار واقعی حاضر است جان و حیثیتش را بدهد تا مردم آگاه شوند".

دیده بان ایران : فرامرز سیدآقایی/ خبرنگار پیشکسوت حوزه اجتماعی در یادداشتی برای دیده بان ایران نوشت ؛ روزی مدیر وقت روابط عمومی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز از من پرسید: "شما برای تهیه خبر به هر عملی دست میزنید"؟ به او پاسخ دادم: "به عملی که جان و آبرویم را بهخطر بیندازد بله اما به هرعملی نه؛ چون خبرنگار واقعی حاضر است جان و حیثیتش را بدهد تا مردم آگاه شوند".
البته این وضع، حالت تقریبا ایدهآل کار خبرنگاری است(که در کشور ما حداقل بیست سال از آن گذشته). در کشور ما که کار خبرنگاری بدلیل دخالتهای قدرتمندانه جناحهای سیاسی با حرفههای دیگری از جنس امنیتی و نظامیگری ادغام و متجانس شده است، خبرنگار واقعی نمیتواند با ایدهآلهای حقیقی و حرفهای خبرنگاری کار کند و خبرنگار غیرواقعی(نفوذی، امنیتی و نظامی) هم دلیلی ندارد به حرفهایگری فکر کند. ایدهآل خبرنگاری، شخص را ملزم میکند که فقط به اطلاعرسانی و باخبرکردن مخاطب فکر کند و برای تهیه خبر، فقط از اصول خبرنگاری و حرفهای تبعیت کند نه از نامهها و دستورات رسیده از اتاقهای فکر و فشار و همچنین دولتهای موازی و پنهان. ایدهآلهای خبرنگاری، شخص را ملزم میکند از هیچچیز و هیچکس و هیچ سلیقه و قدرتی نترسد اما از "اشتباه" خود در تهیه اطلاعات خبری بترسد. حرفهایگری در رقابت خبری، خبرنگار را ملزم میکند از رقیب خبری(رقابت خبری امروز هیچ ارزشی ندارد و فراموش شده است) کم نیاورد و عقب نیفتد و برای سرعت بخشیدن به تهیه و انتشار خبر تمام توان و هنر خود را بهکار بندد(همه اینها به شرطی است که رسانه مستقل به معنای واقعی داشته باشیم که البته نداریم). خبرنگاری به معنای واقعی هنری است که در کشور ما هنوز ناشناخته مانده است و به همین دلیل در برخورد با برخی تحرکات خبرنگاری(که از سر اتفاق) قطرهای و نمی از حرفهایگری با خود دارد، جامعه ما موضعگیریهای منفی و نادرست با آن میکند.
حادثهای که چشمها را خیره کرد
مثال زنده و ملموس این روزها، برخوردی است که برخی نویسندگان و صاحبان سایتهای پر بازدید با عکس تجمع خبرنگاران به دور شهردار سابق تهران میکنند. همان عکسی که در آن، خبرنگاران محمدعلی نجفی را دوره کرده و از او سوال میپرسند.
درحاشیه این عکس، افرادی از اقشار کمسواد و کماطلاع تا پرسواد و پراطلاع نسبتهای ناروایی به خبرنگاران دادند ازجمله لاشخور یا کفتار و حتی برای آن، عکس و تصویر و کارتون هم ساختند(من هیچیک از خبرنگاران حاضر در آن عکس را نمیشناسم اما این را میدانم که دوره کردن مقامات یا سوژههای خبری کار عادی و روزمره خبرنگاران است). مقداری احساسات شخصی و تاریخی نسبت به شهردار سابق تهران، مقداری شناخت ناقص از شغل خبرنگاری و مقداری هم کینه و بغض همیشگی قدرتمندان نسبت به فعالان عرصه خبر موجب شده است موضعگیریهای تندی علیه خبرنگارانی شود که در عکس مذکور، گرداگرد نجفی مشغول پرسش هستند. آنها یا نمیدانند یا خود را به ندانستن زدهاند که کار خبرنگار پرسیدن است چه نجفی باشد چه فرد دیگر که بنا به دلایل خبری به منبع اطلاعات تبدیل شده است. آیا خبرنگارانی که پس از جلسه هیات دولت، وزیران یا رئیسجمهور و معاونانش را دوره میکنند و سوال میپرسند لاشخورند؟
مشکل از کجا ناشی می شود
مشکل اول- اینکه یکعکس سوژه حمله و اتهام بستن به خبرنگاران میشود میتواند دلایل متعددی داشته باشد که یکی از آنها فقدان عدالت در کار اطلاعرسانی است. به عنوان مثال مردم میپرسند وقتی یک مقام بالای قوه قضائیه در مصاحبه خبری سوت بلبلی میزند و "هل من مبارز" میطلبد چرا در چنین موقعی هیچیک از خبرنگاران نه در جلسه به این کار او اعتراض میکنند نه در گزارشهای رسمی خود نامی از این حرکت میبرند. بدین ترتیب، مخاطبان رسانهها نسبت به رسانه و خبرنگاران بدبین میشوند و آنها را وابسته و جیرهخوار مقامات قدرتمند میپندارند درحالی که الزاما اینگونه نیست. مقاماتی که به خود اجازه میدهند در انظار هر رفتاری بکنند و از افکار عمومی نترسند طبعا راه انتشار اخبار واقعی را باز نمیگذارند اما خبرنگار که "حلقه پشت ویترین" این زنجیره اطلاعرسانی است فورا به جیرهخواری یا وابستگی متهم میشود. آیا هرگز به خبرنگاران اجازه داده شده است متهمان اختلاسهای هزاران میلیاردی را دوره کنند و سوال بپرسند؟ مردم اینها را نمیدانند و میگویند خبرنگار لاشخور است. آیا خبرنگاران میتوانند درباره دلایل زندانی شدن وکلای مدافع فعالان مدنی که بدلیل وکالت این فعالان زندانی میشوند از مقامات سوال بپرسند؟ آیا هرگز شده اجازه دهند خبرنگاران وکلای زندانی را دوره و مثل دکتر نجفی او را سوالپیچ کنند؟ مردم که نمیدانند و طبیعتا در چنین فضای ناعادلانهای، خبرنگار در نظر مردم که از فشارهای پشت پرده بر حرفه اطلاعرسانی خبر ندارند، یک وجه پیدا میکند: "خبرنگار موجودی ترسو، وابسته، مواجببگیر و نوعی کارمندخبری مطیع است و در یک کلام، لاشخور". حقیقت این است که امروز انتظارات مردم از رسانههای رسمی برآورده نمیشود. روزنامهها و خبرگزاریهایی که روزگاری منبع اطلاعات و آگاهی و ارضای خبری و تحلیلی مردم بودهاند، جای خود را به روزنامهها و خبرگزاریهایی دادهاند که یا بیخطر و بیمحتوا منتشر میشوند یا حتما از یک موضع خاص جناحی پیروی میکنند.
مشکل دوم- عمده قضاوت مردم درباره رفتارهای خبرنگاران مربوط میشود به خبرنگاران صداوسیما. اتهام بستن به خبرنگاران رسانههای کاغذی و خبرگزاریها از اینجا ناشی میشود که مردم روش مردود و ناعادلانه صداوسیما را میبینند و درباره همه خبرنگاران یکسان قضاوت میکنند.
صداوسیما همچون مادری عامی که بین فرزندان خود فرق میگذارد و به عاقبت این رفتار خود فکر نمیکند، نسبت به سوژههای خبری واکنشهای احساسی فورانی(مثبت یا منفی) نشان میدهد. باوجود اینکه نام صداوسیما را رسانه ملی گذاشتهاند تا بتوانند به آن ارزش افزودهای بالاتر از یک رسانه معمولی بدهند(و موفق نشدهاند چون در محتوا، این رسانه در پایینترین و کمارزشترین درجه حرفهای است)، برخورد این رسانه با سوژههای خبری در حد روزنامه دیواری یک مدرسه است که مدیر آن به طمع ترفیع درجه، مطالب روزنامه دیواری را به بچههای دوره ابتدایی دیکته میکند. روش دیکتهگری در تولید محتوای اخبار و گزارشهای صداوسیما از سلیقههایی کاملا ابتدایی، خام و بشدت جانبدارانه پیروی میکند که اگر بخواهیم به نقد آن بنشینیم مرتکب اتلاف وقت و انرژی عظیمی خواهیم شد. از نظر صداوسیما سوژهها به دونوع سوژههای عزیزدردانه و سوژههای منفور تقسیمبندی شدهاند. باید برای سوژههای عزیزدردانه سنگ تمام گذاشت و از تبلیغ مستقیم هم ابایی نداشت اما سوژههای منفور را باید تا میتوان منفور منفور و منفورتر نشان داد. کاری که صداوسیما در برخورد با حادثه قتل همسر دوم دکتر نجفی انجام داد، جزو دسته دوم بود. شاید بتوان برخورد صداوسیما با این سوژه را از نظر حرفه اطلاعرسانی گسترده و جامعالاطراف دانست اما آیا برای اختلاسگران و صاحبان پروندههای تخلفات مالی در شهرداری دوران "شهردارجهادی" و نهادهای دیگر هم صداوسیما اینچنین کار خبری میکند؟ هرگز نمیکند؛ منتظر نباشید.
فرامرز سیدآقایی/ خبرنگار بازنشسته
f.seyedaghaei@gmail.com