تخصص فدای لابی گری می شود؟!/ لابی وزارت کشاورزی برای رساندن آزادی خواه به ریاست کمیسیون کشاورزی
این روزها تیم رسانهای وزارت جهاد کشاورزی با تمام توان در حال مهندسی صندلی ریاست کمیسیون کشاورزی مجلس برای احد آزادیخواه است؛ با خرجتراشی از جیب بیتالمال و حمایت همهجانبه، میکوشد یک مهره ناکارآمد دیگر را به رأس یکی از مهمترین کمیسیونهای تخصصی مجلس بنشاند. همان احد آزادیخواهی که روزی با نطق پرهیاهوی خود، ساداتینژاد را بر صندلی وزارت نشاند و وزارت جهاد را دودستی تقدیم او کرد. حالا همان جریان،با همان منطق سهمخواهانه، بهدنبال تکرار تجربهای شکستخورده است.

به گزارش سایت دیده بان ایران این روزها تیم رسانهای وزارت جهاد کشاورزی با تمام توان در حال مهندسی صندلی ریاست کمیسیون کشاورزی مجلس برای احد آزادیخواه است؛ با خرجتراشی از جیب بیتالمال و حمایت همهجانبه، میکوشد یک مهره ناکارآمد دیگر را به رأس یکی از مهمترین کمیسیونهای تخصصی مجلس بنشاند. همان احد آزادیخواهی که روزی با نطق پرهیاهوی خود، ساداتینژاد را بر صندلی وزارت نشاند و وزارت جهاد را دودستی تقدیم او کرد. حالا همان جریان،با همان منطق سهمخواهانه، بهدنبال تکرار تجربهای شکستخورده است.
سؤال ساده اما مهم اینجاست: چگونه کسی که نه از کشاورزی سررشته دارد، نه با آب و خاک آشناست، و تنها درس فقه و اصول خوانده، میخواهد سکان کمیسیونی را در دست گیرد که مستقیماً با امنیت غذایی مردم گره خورده است؟! آیا معیشت مردم آنقدر بیارزش شده که آن را دستمایه جاهطلبیهای سیاسی و زدوبندهای پشتپرده کردهاند؟
شهید مصطفی چمران سالها پیش هشدار داده بود: «کسی که تخصص ندارد و مسئولیتی را میپذیرد، بیتقواست». اما امروز شاهد آنیم که همین بیتقوایی، با پول بیتالمال تطهیر میشود. چطور میتوان باور کرد که یک روحانی غیرمتخصص، با تکیه بر پشتیبانی رسانهای وزارتخانهای که خود زیر بار سوءمدیریت کمر خم کرده، قرار است ناجی کشاورزی ایران شود؟
این بازی خطرناک با معیشت مردم باید متوقف شود. کمیسیون کشاورزی جای آزمونوخطا و سهمخواهی جناحی نیست. کشاورزی بیمار ایران، دیگر تحمل نسخهپیچیهای بیپایه و دخالتهای غیرکارشناسی را ندارد. آیا واقعاً برای نشستن بر صندلی ریاست این کمیسیون، بهجای دانش کشاورزی، باید صرفاً چند درس خارج فقه خوانده باشی و اصطلاحات عربی بلد باشی؟!
وزارت جهاد کشاورزی که باید برای بهبود وضعیت معیشت کشاورزان تلاش کند، حالا تبدیل شده به ستاد تبلیغاتی یک چهره ناکارآمد. همان چهرهای که با نطقهای سرشار از شور و بیدانشی، وزیری را تحمیل کرد که امروز کارنامهاش جز شکست و نابسامانی چیزی نیست. حالا همان فرد، با همان مشی، سودای ریاست دارد و تیم رسانهای وزارتخانه نیز عَلَم حمایت از او را با بودجه عمومی بلند کرده است.
کدام منطق میپذیرد که کشاورزی را با حوزه علمیه یکی بدانیم؟ مگر میتوان برای خاک و آب و امنیت غذایی، با چند درس اصول و فقه نسخه پیچید؟! مردم این روزها با سفرههای خالی، از همه چیز آگاهترند. آنها بهتر از هر ناظری، تقوای از دسترفته این مدیران را قضاوت میکنند.
وقت آن رسیده که این بازیهای سیاسی با آینده کشاورزی ایران پایان یابد. کشور در حوزه غذا و معیشت، بیش از این توان پرداخت هزینه بیتخصصی و سهمخواهی را ندارد.
یک سوال اینجا مطرح است که چرا نهادهای نظارتی فقط وزیر چای دبش را محاکمه کردند اما کسانی که وظیفه داشتند در مجلس بر عملکرد وزیر و زیر مجموعه او نظارت کنند را پاسخگو نساختند