کد خبر: 243503
A
دیده بان ایران بررسی کرد؛

پروژه IBEX یا شنود خاورمیانه/ سرنوشت سرمایه گذاری مشترک سیا، ناسا وایران/ بزرگترین تجهیزات شنود خاورمیانه غیرفعال شد / فرمانده ایرانی IBEX که بود و چطور برکنار شد؟

آیبکس IBEX (بز کوهی) یک پروژه مشترک جمع آوری داده بین ایران و ایالات متحده بود که توسط سازمان های CIA و NSA مدیریت، از طرف شرکت آمریکایی Rockwell inc پشتیبانی تجهیزاتی و از طرف نیروی هوایی و پدافند ایران حفاظت فیزیکی می‌شد. پروژه شامل ۳ ایستگاه زمینی در ایران بود. ایستگاه اول در بهشهر مازندران، ایستگاه دوم در پارس آباد مغان اردبیل و ایستگاه سوم در کبکان خراسان قرار داشت که به صورت مشترک توسط ایران و ایالات متحده اداره میشد. داده‌ها توسط افسران رابط غربال و به صورت مشترک بهره برداری پایگاه بهشهر در محدود کاخ صفی آباد قرار داشت. پس از انقلاب در مهرماه ۱۳۵۸ آمریکا درخواست راه اندازی پروژه آبیکس را داشت اما با مخالفت نیروهای انقلاب اسلامی روبرو شد

پروژه IBEX یا شنود خاورمیانه/ سرنوشت سرمایه گذاری مشترک سیا، ناسا وایران/ بزرگترین تجهیزات شنود خاورمیانه غیرفعال شد
/ فرمانده ایرانی IBEX  که بود و چطور برکنار شد؟

به گزارش سایت دیده‌بان ایران؛مارک گازیوروسکی پژوهشگر برجسته تاریخ و استاد دانشگاه ایالتی لوئیزیانا آمریکا در پژوهشی تحت عنوان "کمک اطلاعاتی آمریکا به ایران، می-اکتبر ۱۹۷۹"،  ( مهرماه  ۱۳۵۸) متعلق به مؤسسه خاورمیانه به کمک اطلاعاتی کارتر به دولت مهندس بازرگان پرداخته است.

پنه‌لوپه کینچ در مقاله ای تحت عنوان "بحران ایران و نقش مشاوره و اطلاعات در دولت کارتر"  در مجله آکادمیک Journal of Intelligence History، در  سال ۲۰۰۶ نوشت که اطلاعات نادرست و فرآیندهای تصمیم‌گیری معیوب به طور قابل توجهی در ناتوانی ایالات متحده برای پاسخگویی مؤثر به انقلاب ۵۷ ایران نقش داشته است.

به گزارش سرویس تاریخ  دیده بان ایران، این مقاله به یک دوره کمتر شناخته‌شده در سیاست خارجی ایالات متحده می‌پردازد که شامل کمک‌های اطلاعاتی به دولت موقت ایران به رهبری مهندس مهدی بازرگان در دوره پرتلاطم پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ است. این ابتکار آمریکا، که از اردیبهشت ۱۳۵۸ آغاز شد و در آبان همان سال به طور ناگهانی پایان یافت، پیچیدگی‌های روابط ایران و آمریکا را نشان می‌دهد. این همکاری علی‌رغم احساسات گسترده ضدآمریکایی در ایران، تلاشی برای ایجاد رابطه‌ای سازنده با دولت جدید ایران بود.

Capture

زمینه شکل‌گیری همکاری اطلاعاتی

این همکاری اطلاعاتی از نگرانی‌های ایران درباره شورش‌های داخلی قومی و تهدیدات خارجی، به‌ویژه از سوی عراق، آغاز شد. دولت موقت بازرگان که در تلاش برای تثبیت قدرت و حفظ ثبات بود، از آمریکا درخواست کمک اطلاعاتی کرد. دولت کارتر، با امید به اینکه دولت معتدل بازرگان بهترین گزینه برای حفظ ثبات در ایران است، با این درخواست موافقت کرد و مجموعه‌ای از تعاملات بین مقامات سفارت آمریکا و همتایان ایرانی آغاز شد.

در واقع، مقامات آمریکایی دریافتند که دولت بازرگان بهترین امید برای میانه‌روی در ایران و ایجاد روابط دوجانبه سازنده است. این موضوع یکی از عناصر کلیدی سیاست دولت کارتر در قبال ایران بود.

در همین راستا، کارتر به طور علنی متعهد شد که ایالات متحده در امور داخلی ایران مداخله نخواهد کرد. 

  جیمی کارتر به طور علنی متعهد شد که در امور داخلی ایران مداخله نکند. این تعهد تلاشی برای نشان دادن این بود که ایالات متحده قصد بی‌ثبات کردن حکومت جدید را ندارد.

شخصیت‌های کلیدی در همکاری اطلاعاتی

شخصیت‌های کلیدی آمریکایی در این تعاملات شامل مقامات سفارت مانند جان استمپل و بروس لاینژن و افسران سیا از جمله جورج کیو و رابرت ایمز بودند. آن‌ها تلاش کردند کانال‌های ارتباطی ایجاد کنند و اعتماد مقامغ ایرانی، به‌ویژه عباس امیرانتظام، را جلب کنند. امیرانتظام، که روابط نزدیکی با مقامات ایرانی و آمریکایی داشت، نقش مهمی در تسهیل این تبادلات ایفا کرد.

نگرانی‌های امنیتی مشترک

همکاری اطلاعاتی زمانی شدت گرفت که نگرانی‌ها درباره افزایش توانایی‌های نظامی عراق و آمادگی این کشور برای حمله به ایران بیشتر شد. در مهر ۱۳۵۸، افسر سیا، جورج کیو، در جلساتی با رهبران ایرانی درباره آمادگی‌های عراق برای حمله به ایران هشدار داد. او همچنین اطلاعاتی درباره سیستم نظارت الکترونیکی IBEX که توسط آمریکا در ایران نصب شده بود، ارائه کرد. این سیستم می‌توانست برای نظارت بر فعالیت‌های نظامی عراق به‌صورت مستقل استفاده شود.

اطلاعات درباره عراق

درخواست‌های اولیه: دولت موقت بازرگان از آمریکا درخواست اطلاعات کرد، به‌ویژه درباره تهدیدات احتمالی از سوی عراق و سایر کشورهایی که تصور می‌رفت در ایجاد ناآرامی در ایران نقش داشته باشند. این درخواست‌ها از اردیبهشت ۱۳۵۸ آغاز شد.

تمرکز بر نیات عراق: دولت ایران، به‌ویژه عباس امیرانتظام، بارها از آمریکا خواست اطلاعاتی درباره نیات عراق نسبت به ایران و هرگونه فعالیت خرابکارانه ارائه دهد. آن‌ها نگران دخالت احتمالی عراق در ناآرامی‌های استان خوزستان، با جمعیت شیعه عرب بودند.

ارائه اطلاعات شفاهی: در تیر ۱۳۵۸، بروس لاینژن، کاردار وقت آمریکا در ایران، به امیرانتظام اطلاعات شفاهی درباره ارزیابی آمریکا از موضع عراق نسبت به ایران ارائه داد. این اطلاعات شامل تحرکات واحدهای زرهی عراق به سمت مرز ایران بود.

جلسات توجیهی: آمریکا مجموعه‌ای از جلسات اطلاعاتی برای دولت بازرگان ترتیب داد که تمرکز اصلی آن‌ها بر عراق بود.

جلسه توجیهی ۳۱ مرداد: اولین جلسه که توسط رابرت ایمز برگزار شد، به‌جای تمرکز بر عراق، یک ارائه کلی درباره روندهای منطقه‌ای و اهداف سیاست‌های آمریکا بود.

جلسات اواسط مهر: مهم‌ترین جلسات در اواسط مهر ۱۳۵۸ برگزار شد، زمانی که جورج کیو به رهبران ایرانی درباره آماده‌سازی‌های عراق برای تهاجم هشدار داد.

کیو شواهد مشخصی ارائه داد که عراق در حال انجام تمرینات نظامی نشان‌دهنده آمادگی برای تهاجم است. این شواهد شامل مانورهای بزرگ، تمرینات عبور از شط‌العرب و پیش‌موقعیت‌یابی تجهیزات نظامی بود.

او همچنین به وجود جبهه آزادی‌بخش عرب، یک سازمان عراقی که قصد داشت در خوزستان شورشی را همزمان با تهاجم آغاز کند، اشاره کرد.

ارزیابی نیات عراق: تحلیلگران اطلاعاتی آمریکا معتقد بودند که اگرچه عراق در حال آماده‌سازی برای تهاجم بود، اما هنوز تصمیم نهایی نگرفته و منتظر تضعیف بیشتر ایران بود.

ایستگاه‌های نظارتی الکترونیکی

تاکسمن:

آمریکا تلاش داشت عملیات در سایت‌های تاکسمن را از سر بگیرد که برای نظارت بر پایبندی شوروی به توافق‌های کنترل تسلیحات هسته‌ای حیاتی بودند.

این سایت‌ها در شمال‌شرقی ایران قرار داشتند.

پس از انقلاب، آمریکا دسترسی به این سایت‌ها را از دست داده بود.

آمریکا تلاش کرد از طریق ابتکار تبادل اطلاعات، دسترسی به سایت‌های تاکسمن را بازیابی کند

 

IBEX:

آمریکا همچنین تلاش داشت ایران را به راه‌اندازی مجدد سیستم IBEX تشویق کند.

IBEX یک سیستم نظارتی الکترونیکی بود که برای جمع‌آوری اطلاعات درباره تحرکات نیروها و ارتباطات رادیویی، عمدتاً در عراق طراحی شده بود.

این سیستم توسط یک پیمانکار دفاعی آمریکایی در ایران نصب شده و پیش از انقلاب عمدتاً عملیاتی بود. این سیستم شامل پایگاه‌های شنود زمینی و هواپیماهای C-130 برای نظارت و شناسایی بود.

آمریکا قصد داشت ایران را به استفاده از IBEX برای نظارت بر فعالیت‌های نظامی عراق و تقویت اعتماد میان دو کشور ترغیب کند.

جورج کیو به امیرانتظام جزئیات قابلیت‌های IBEX را توضیح داد و اسامی دو افسر نظامی ایرانی که برنامه را نظارت کرده بودند، ارائه کرد و همچنین اسناد و دستورالعمل‌های مربوط به سیستم را در اختیار او گذاشت.

کیو تأکید کرد که IBEX می‌تواند به ایران این امکان را بدهد که بدون اتکا به اطلاعات آمریکا، آمادگی‌های عراق را نظارت کند.

فرمانده آیبکس  که بود و چطور برکنار  شد؟

n00750457-b

رادار کبکان

پروژه آی‌بکس (به معنی مارال یا بز کوهی) در حدود سال ۱۹۷۴ در ایران کلید خورد و هر دو کشور ایالات متحده و ایران به اندازة برابر در اجرای آن سهم داشتند. با این حال ایران تقریبن تمامی هزینه‌های پروژه را که بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بود به پیمانکار اصلی پروژه یعنی کارخانة Rockwell پرداخت نمود. پیش از آنکه کمپانی راکول عهده‌دار ساخت قطعات پروژة IBEX شود، یک پروژة پیشنهاد شده توسط اسرائیلی‌ها از طرف نیروی هوایی به دلیل ضعیفتر بودن تکنولوژی رد شد.

پروژة آی‌بکس که کار مشترکی بود بین سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) + آژانس اطلاعات ملی آمریکا (NSA) و ایران، اقدامی بسیار مهمی بود جهت بنا کردن پایگاه‌های جاسوسی و انجام یک سری مشاهدات جاسوسی و ایجاد پست‌های شنود در طول مرز مشترک با شوروی به همراه خریداری و عملیاتی نمودن تعدادی قابل توجهی هواپیمای شناسایی. تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، تعداد پنج‌ایستگاه جاسوسی بسیار مدرن در شمال ایران وجود داشت: سه‌ایستگاه به صورت مشترک توسط پرسنل نیروی هوایی و نیروی هوایی ایالات متحده اداره می‌شد و دو تای دیگری توسط پرسنل سازمان CIA و شاید NSA. ‌ایستگاه‌های پرسنل سازمان سیا در نوشهر (سایت شماره ۱) و کبکان (سایت شماره ۲) قرار داشتند.

روشن‌ترین وظائف پنج‌ایستگاه جاسوسی مستقر در شمال ایران این‌ها بودند:

- شنود مکالمات رادیویی و سنجش میزان ترافیک و جابه‌جایی نیرو‌های ارتش سرخ در قسمت جنوب این کشور (شمال ایران) به ویژ یافتن شواهدی که نشان‌دهند فعالیت غیرعادی و زیاد نیرو‌های نظامی شوروی در ورای مرز‌ها باشد.

- آگاهی از آزمایشات موشکی شوروی.

- دریافت تصاویر بسیار با کیفیت ثبت شده توسط ماهواره‌های جاسوسی آمریکا.

پرسنل نیروی هوایی ایالات متحده، ماموریت‌های پروازی ELINT (شنود الکترونیک) خارج از پایگاه‌های آمریکا همچون پایگاه اوکیناوا و آلاسکا را به انجام می‌رساندند. در این پایگاه‌ها، پرسنل رهگیر (Tracksmen) پیام‌های هشدار را در مورد مشاهدة موشک‌های اتمی شوروی به آگاهی می‌رساندند. این سایت‌ها بسیار پیچیده بودند به طوری که (Stansfield Turner) آن‌ها را سیستم‌های ساخته شده برای قرن ۲۱‌ام توصیف کرد.

برخی از قسمت‌های نیروی هوایی ایران درگیر پروژه IBEX بودند و وظیفة تأمین دفاع هوایی برای این پنج پایگاه را برعهده داشتند. دورتادور تمامی پایگاه‌ها با چندین لایه سیم خاردار و میدان‌های مین پوشش داده شده بود و پرسنل نگهبانی نیروی هوایی قادر بودند به سرعت پرسنل غیرمجاز از ورود به داخل‌ایستگاه را شناسایی و از آنجا دور نمایند. به جز این‌ها، دو فروند هواپیمای DHC-۴ Caribou از نوع برخاست کوتاه (STOL)، جهت فراهم‌آوری امور لجستیکی این پایگاه‌ها خریداری شده بودند و پرسنل را به پایگاه‌های دوردست پروژه ترابری می‌کردند. چنین چیز‌های بسیار جالب به نظر می‌رسند، اگرچه پرسنل نیروی هوایی هرگز هواپیما‌های DHC-۴ را به کار نگرفتند اما یکی از این هواپیما‌ها هنوز در محل موزه این نیرو در پایگاه مهرآباد تهران با رنگ‌آمیزی کامل نیروی هوایی وجود دارد. سرنوشت دیگر هواپیما‌های DHC-۴ روشن نیست.

images

هواپیمای ترابری DHC-۴ Caribou در محل نمایشگاه هوایی تهران

برنامه اصلی پروژه  IBEX بر روی دو هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ نیروی هوایی و دو فروند از شش فروند هواپیمای گشت دریایی P-۳F Orion نیروی دریایی پیاده گردید و آن‌ها برای وظیفة ELINT تغییر داده شدند. با این حال به جای استفاده از هواپیما‌های P-۳F Orion، نیروی هوایی تصمیم گرفت تا چهار فروند هواپیمای هرکولس از نوع C-۱۳۰E/H را خریداری نماید. زیرا آن‌ها قادر بودند ضمن اینکه دستگاه‌های حساس و پیچیدة ELINT را بار زده‌اند، از باند‌های غیرآماده و خاکی واقع در ارتفاعات زیاد نیز برخاست نمایند. دگرگونی چهار هواپیمای هرکولس C-۱۳۰E/H در بخش گرینوئل از کارخانة لاکهید همزمان با یک فروند بوئینگ B۷۰۷-۳J۹C نیروی هوایی با تجهیز به سیستم‌های بسیار پیشرفته الکترونیکی، در سال ۱۹۷۵ آغاز شد.

MC-130P
هواپیمای هرکولس سی-۱۳۰ جاسوسی نیروی هوایی شاهنشاهی ملقب به خفاش


هر هواپیمای هرکولس که به ادوات مرتبط با پروژة IBEX مجهز شده بود، تعداد ۱۳ جایگاه اپراتور داشت. هر زیرسیستم ELINT نصب شده در هرکولس‌ها قادر بود فرستنده‌های الکترونیکی همچون رادار، سایت‌های پرتابگر موشک‌های سام، بی‌سیم و... در فواصل بسیار دور را شناسایی و طبقه‌بندی کند. در کنار زیرسیستم‌های ELINT، یک دوربین عکاسی پرقدرت با زاویة دید اریب و عمودی نیز به عنوان جزئی از سامانه‌های ELINT وظائف تجسس و شناسایی را کامل می‌کرد. دگرگونی‌ها مورد نیاز در هرکولس‌ها نیازمند گسترش و تقویت سازه درونی هواپیما‌ها جهت نصب ادوات ویژة الکترونیکی بود که شامل نصب آنتنهایی با طیف‌های کاری گوناگون بر روی بال‌ها و بدنه، یک جهت‌یاب آرایه‌ای قابل جمع شدن در زیر بدنه و یک جایگاه ویژه و بزرگتر شده به شکل پاد (غلاف یا جایگاهی الکترونیکی که در بیرون هواپیما نصب می‌شود) در قسمت زیرین دو موتور انتهایی بال‌ها می‌گردید. هرکولس‌های پروژة IBEX، به همان خوبی که قادر بودند وظیفة دیده‌بانی و ذخیرة داده‌های رادیویی و سیگنال‌های راداری روس‌ها را انجام دهند، به دوربین‌های عکاسی با فاصلة کانونی بسیار بلندی جهت تصویربرداری از فرستنده‌های راداری روس‌ها از ارتفاعات بسیار بالا مجهز بودند.

بر اساس برخی گزارش‌ها، قسمتی از قطعات و تجهیزات مربوط به پروژه IBEX دست کم درون دو فروند هواپیمای متعلق به هوانیروز ارتش شاهنشاهی از نوع Aero Commander-۵۶۰ نیز نصب شده بودند. باید توجه کنید که هر دو گونه هواپیمای C-۱۳۰ و Aero Commander-۵۶۰ در اوایل دهه ۱۹۷۰ به طور گسترده در پرواز‌های جاسوسی - شناسایی در نزدیک مرز شوروی به کار گرفته شدند. جدا از جستجو‌ها و دیده‌بانی‌هایی که برای آزمایشات موشکی اتحاد شوروی انجام گرفتند، ارتش شاهنشاهی ایران به وسیلة سیستم‌های IBEX، کار شناسایی و مکان‌یابی، جستجو و تعیین هویت و همچنین تشخیص سیگنال‌های راداری را که سرچشمه‌شان کشور‌های همسایه و به ویژه عراق بودند به انجام می‌رساند.

با این حال پس از نصب تجهیزات IBEX در ایران، خبری پخش شد مبنی بر اینکه شاه فقید از کیفیت و کارکرد تجهیزات راضی نیست و بدین جهت کمپانی راکول از کارشناسان سازمان سیا جهت بهبود کارکرد ادوات کمک گرفت. به جز این‌ها، در مرحلة بسیار ابتدایی پروژه، نگرانی‌های شدیدی در واشنگتن و سایر مراکز سیاسی آمریکا پخش شد زیرا کمپانی راکول برخی از کارشناسان سابق سازمان اطلاعاتی NSA را جهت آموزش به پرسنل ارتش شاهنشاهی به کار گرفته بود که بعضی از آن‌ها پس از کار با تجهیزات مورد نظر در داخل آمریکا، دچار اختلالات و بیماری شده بودند.

تاکنون نحوه  حل مشکلات پیش آمده با IBEX مشخص نشده است اما به هر حال سیستم عملیاتی شد و تمامی چهار هواپیمای هرکولس C-۱۳۰H پروژه که به نام مستعار خفاش شناخته می‌شدند پیوسته در نزدیکی مرز با شوروی پرواز داده شدند. این هواپیما‌های جاسوسی سی-۱۳۰ (خفاش) به همراه پنج‌ایستگاه زمینی، تحت فرماندهی تیمسار عبدالله عصرجدید، قسمت مهمی از واحد الکترونیک هوایی شناسایی نیروی هوایی شاهنشاهی را تشکیل داده و مابقی واحد‌ها، دو اسکادران مستقل از هواپیما‌های شناسایی - جاسوسی RF-۴E و RF-۵A بودند. تمای خفاش‌ها و تنها هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ این پروژه در حالت عادی در پایگاه هوایی مهرآباد تهران استقرار داشتند اما پایگاه‌های برجسته و مهمی نیز به عنوان پایگاه‌های پیشرو در تبریز و همدان و احتمالن در سایر جا‌ها همچون شیراز و زاهدان نیز به خوبی قادر به سرویس‌دهی بودند.

آیبکس پس از انقلاب ۱۳۵۷

جورج کیو مأمور کهنه‌کار سیا که به فارسی هم تسلط داشت در مهرماه ۱۳۵۸ با پاسپورتی که به نام خودش صادر شده بود از واشینگتن و از طریق آلمان به ایران سفر کرد. او در این سفر در مورد تحرکات نظامی عراق در مرزهای ایران به ابراهیم یزدی وزیر خارجه پیشین ایران و عباس امیرانتظام هشدار می‌دهد که به علت بدگمانی‌های یزدی در مورد آمریکا، اظهارات کیو در مورد نقشهٔ جنگی عراق برای حمله به ایران مورد توجه او قرار نگرفت. به گفتهٔ کیو «روز بعد که انتظام را دوباره دیدم متوجه شدم نه فقط از برنامهٔ جنگی عراق چیزی نمی‌دانستند بلکه از توانایی ارتش ایران در جمع‌آوری اطلاعات هم کاملاً بی‌خبر بودند. او اصلاً در مورد اسم آیبکس یا توانایی‌اش چیزی نشنیده بود.» امیرانتظام این بی‌خبری مسئولان ایرانی از پروژهٔ آیبکس را تأیید کرده‌است.

مطابق برخی اسناد به دست آمده مانند نامهٔ چارلز نس، کاردار سفارت آمریکا در تهران، این گمان وجود دارد که آمریکا در این زمان سعی‌داشته‌است با برقراری روابط صمیمانه‌تر با سازمان اطلاعاتی آیندهٔ ایران بتواند از قابلیت‌های اطلاعاتی سامانه‌های جاسوسی نصب‌شده در ناحیهٔ کبکان (خراسان) و بهشهر (مازندران) بهره ببرد و از آن‌ها علیه شوروی استفاده کند.

به گفتهٔ کیو، او به مقام‌های ایرانی پیشنهاد کرده‌است که پروژهٔ آیبکس را برای زیر نظر گرفتن فعالیت‌های نظامی عراق دوباره فعال کنند. او خوشبین بوده‌است که ایران بتواند با توجه به حضور سرتیپ دوم ستاد بهلول سیه سرانی در ایران، بدون کمک مشاوران آمریکایی پروژهٔ شنود را بازفعال کند؛ وی به مدت پنج سال (از سال 1350 تا 1355) فرمانده مخابرات نیروی هوایی بود و در سال 1355 در حمایت از انقلابیون از فعالیت در نیروی هوایی استعفا داد. 

پس از ماجرای اشغال سفارت آمریکا، اعضای دولت بازرگان از جمله ابراهیم یزدی به سرعت از قدرت کنارزده‌شدند، یزدی استعفا داد و امیرانتظام نیز به اتهام جاسوسی به حبس ابد محکوم شد و مسئلهٔ هشدارهای کیو در آن زمان مسکوت ماند

عبدالله عصر جدید، سرتیپ ارتش در نیروی هوایی شاهنشاهی، فرماندهٔ آیبکس در زمان حکومت شاه در ایران بود. عصر جدید در روز یکم اسفند ۵۷ به دستور سرلشکر ولی‌الله قرنی بازنشسته شد. 
 

پایان همکاری و بحران گروگان‌گیری

این همکاری با تصرف سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به پایان رسید. این اقدام، که در واکنش به تصمیم دولت کارتر برای پذیرش شاه در آمریکا برای درمان پزشکی صورت گرفت، همکاری‌ها را مختل کرد و به استعفای دولت بازرگان منجر شد.

پذیرش شاه

تصمیم رئیس‌جمهور کارتر برای پذیرش شاه در آمریکا برای درمان پزشکی یک نقطه عطف کلیدی در فروپاشی روابط بود. این تصمیم علی‌رغم هشدارهای داخلی درباره احتمال واکنش‌های خصمانه علیه سفارت آمریکا در تهران اتخاذ شد. 

در ۲۰ اکتبر، رئیس‌جمهور کارتر تصمیم گرفت شاه را به ایالات متحده بپذیرد. این تصمیم در اوج زمان تنش شدید جناحی در ایران اتخاذ شد.

تأثیر پذیرش شاه

پذیرش شاه مستقیماً به تصرف سفارت آمریکا مرتبط بود که به پایان تبادل اطلاعات انجامید. پس از پذیرش شاه در ایالات متحده، اسلام‌گرایان و چپ‌گرایان این اقدام را محکوم کردند و خواستار استرداد او و محاکمه‌اش شدند.

در همان زمان پذیرش شاه در ایالات متحده، گروهی از دانشجویان رادیکال از چندین دانشگاه تهران شروع به برنامه‌ریزی برای تصرف سفارت آمریکا کردند.

دیدگاه کارتر

کارتر در خاطرات خود می گوید با آگاهی از خطرات این اقدام تصمیم به پذیرش شاه گرفت

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر