محیطبانان بیپناه در تیررس متجاوزان مسلح/ شهادت ۱۵۰ محیطبان در دو دهه گذشته
محیطبانان، سربازان بیسلاح جنگ نابرابر برای حفظ منابع طبیعی هستند. تکرار حوادث تلخی چون شهادت اخیر این حافظان طبیعت، تنها زنگ خطری نیست، بلکه نشانگر بحران حکمرانی در عرصه محیطزیست است. اگر امنیت، شأن، و اقتدار قانونی محیطبانان تضمین نشود، نهتنها جان آنان، بلکه آیندهی منابع طبیعی کشور در خطر خواهد بود.

به گزارش سایت دیدهبان ایران، در تازهترین تراژدی مرتبط با حفاظت از منابع طبیعی کشور، یکی از محیطبانان منطقه حفاظتشده «خائیز» در کهگیلویه و بویراحمد، هدف شلیک مستقیم شکارچیان غیرمجاز در این منطقه قرار گرفت و کشته شد. هدایتالله دیدهبان، محیطبان ۵۸ ساله در جاده بهبهان به سد مارون در محل تنگ بستانک، قربانی این جنایت شد. این حادثه بار دیگر زنگ خطر جدی درباره وضعیت امنیت شغلی محیطبانان کشور را به صدا درآورده است؛ افرادی که بیهیچ سلاح هجومی، در برابر تخلفات سازمانیافتهای چون شکار غیرمجاز، قاچاق حیاتوحش و تخریب منابع طبیعی ایستادگی میکنند.
حمله مرگبار به این محیطبان باسابقه، نه اولین است و نه متأسفانه آخرین؛ اما بار دیگر پرسشها را درباره چرایی استمرار خشونت علیه محیطبانان، ناکارآمدی حمایتهای قانونی، و ناتوانی ساختارهای نظارتی در صیانت از حافظان منابع طبیعی ایران مطرح کرده است.
مرگ و تهدید؛ بهای حفاظت از طبیعت
بر اساس آمارهای رسمی سازمان حفاظت محیط زیست، طی دو دهه گذشته، بیش از ۱۵۰ محیطبان جان خود را در جریان مأموریتها از دست دادهاند و صدها نفر دیگر نیز مجروح شدهاند. ایران در میان کشورهای دارای طبیعت متنوع، بالاترین نرخ کشتهشدن محیطبانان را دارد. این در حالی است که عمده این جانباختگان در درگیری با شکارچیان غیرمجاز، قاچاقچیان حیاتوحش یا متصرفان اراضی ملی قربانی شدهاند.
این وضعیت، معلول عوامل و دلایل متعدد و متنموعی است که برخی از آنها را میتوان اینگونه دستهبندی کرد:
افزایش فشار معیشتی و سودجویی بومیان از منابع طبیعی؛ خشکسالی، فقر، و بیعدالتی اقتصادی در بسیاری از مناطق محروم ایران باعث شده است بهرهبرداری غیرمجاز از طبیعت به یکی از منابع درآمدی تبدیل شود. شکار غیرمجاز، قطع درختان، زغالگیری، و تصرف زمینها در غیاب فرصتهای شغلی سالم، برای برخی بومیان به «حق بقا» تعبیر میشود. محیطبانان در چنین شرایطی به «مانع بقا» تبدیل میشوند و در نتیجه هدف خشونت قرار میگیرند.
ضعف ساختاری در نظام قضایی و تقنینی نسبت به محیطبانان؛ یکی از بزرگترین مشکلات، عدم شمول کامل محیطبانان در تعریف «ضابط قضایی» در عمل و قانون است. اگرچه طبق برخی تفاسیر قانونی، آنها ضابط خاص محسوب میشوند، اما در بسیاری موارد، هنگام بروز درگیری یا استفاده از سلاح، با اتهامهایی نظیر «قتل عمد» یا «ضرب و جرح غیرموجه» مواجه میشوند. نتیجه چنین وضعیتی، کاهش اقتدار حرفهای و تردید محیطبانان در استفاده از ابزار دفاعی است.
فقدان تجهیزات و پشتیبانی سازمانی کافی؛ بیشتر محیطبانان با حداقل امکانات ـ از خودروهای فرسوده گرفته تا بیسیمهای غیرفعال ـ در برابر گروههای سازمانیافته شکارچیان قرار میگیرند. در نبود تجهیزات حفاظتی و امدادی، آنان تبدیل به قربانیان بیپناهی در دل طبیعت میشوند.
بازی دوگانه جامعه با محیطبانان؛ افکار عمومی در فضای مجازی گاه با تحسین از محیطبانان یاد میکند، اما در عمل، در بسیاری از مناطق محلی، محیطبانان با نگاه منفی مردم روبهرو هستند. این گسست اجتماعی سبب میشود محیطبان نهتنها حمایت مردمی نداشته باشد، بلکه در مواردی هدف کینه و انتقام شود.
در پروندههای متعدد، دیده شده که محیطبانانی که برای دفاع از خود یا اجرای قانون اقدام به استفاده از سلاح کردهاند، سالها درگیر دعاوی قضایی شدهاند. مشهورترین نمونه، پروندهی یگان محیطبان البرز بود که به اتهام قتل یک شکارچی محکوم شده بود و تنها پس از ماهها اعتراض عمومی، با «رضایت اولیای دم» نجات یافت.
در حال حاضر، طرحهایی در مجلس برای اصلاح قانون حمایت از محیطبانان مطرح شده است؛ اما هنوز تصویب نهایی نیافتهاند. برخی حقوقدانان معتقدند که برای خروج از این بنبست حقوقی باید محیطبانان تحت شمول صریحتر «قانون بهکارگیری سلاح توسط مأموران نیروهای مسلح» قرار گیرند و همچنین دادگاههای تخصصی برای رسیدگی به جرائم علیه آنان ایجاد شود.
الگوهایی برای اصلاح
در بسیاری از کشورها، محیطبانان تحت حمایت قانونی خاص و ساختارهای نظامی ـ شبهنظامی فعالیت میکنند. در هند و برزیل، نیروهای ویژهی جنگلبان تشکیل شده که هم آموزش نظامی دیدهاند و هم از امتیازات قانونی بهرهمندند. در کنیا و آفریقای جنوبی، به دلیل تهدید مافیای شکار غیرقانونی، حفاظت از محیطبانان در اولویت راهبردی قرار گرفته است.
به نظر میرسد برخی راهکارها میتواند وضعیت را بهبود ببخشد. تصویب سریع و بدون تأخیر طرحهای قانونی در مجلس برای حمایت از محیطبانان و ایجاد مصونیت قضایی در مواقع اجرای وظیفه ضروری است. تشکیل یگانهای تخصصی تحت فرماندهی نیروهای مسلح یا انتظامی، با آموزشهای حرفهای و تجهیزات مدرن هم یک نیاز اجتنابناپذیر است. درعین حال رسانهها، مستندسازان و نهادهای آموزشی نیز باید با تولید محتوای فراگیر، جایگاه محیطبان را بهعنوان مدافع زندگی و نه مانع توسعه بازنمایی کنند. سیاستهای مشارکتی، مانند واگذاری بخشی از مسئولیت حفاظت به جوامع بومی در قالب تعاونیهای محلی هم میتواند رابطهی تضاد را به رابطهی همکاری تبدیل کند.
در مجموع باید یادآور شد که محیطبانان، سربازان بیسلاح جنگ نابرابر برای حفظ منابع طبیعی هستند. تکرار حوادث تلخی چون شهادت اخیر این حافظان طبیعت، تنها زنگ خطری نیست، بلکه نشانگر بحران حکمرانی در عرصه محیطزیست است. اگر امنیت، شأن، و اقتدار قانونی محیطبانان تضمین نشود، نهتنها جان آنان، بلکه آیندهی منابع طبیعی کشور در خطر خواهد بود.
منبع: نور نیوز