کد خبر: 14376
A

نقل‌قولی از آیت‌الله هاشمی که اولین‌بار باهنر روایت کرد /عبور اصلاح‌طلبان از روحانی به ضرر مملکت است

چرا که ما در کشورمان چون احزاب مستقل قدرتمند قوی نداریم و رسانه ها که باید عموما مستقل باشند و رکن چهارم دموکراسی محسوب شوند، بار احزاب نداشته ما را به دوش می کشند. احزاب ما به جای این که ارگان داشته باشند، برای خود به صورت غیررسمی روزنامه و سایت دارند. در واقع این جا چون حزب نداریم رسانه ها خودشان تبدیل به حزب شده اند و این اشکال هم ندارد.

نقل‌قولی از آیت‌الله هاشمی که اولین‌بار باهنر روایت کرد /عبور اصلاح‌طلبان از روحانی به ضرر مملکت است

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ جماران نوشت: باهنر این روزها دیگر در مجلس نیست، اما همچنان پرشور و حرارت فعالیت سیاسی می کند، او را یکی از سیاستمداران کهنه کار و حرفه ای جریان اصولگرا می شناسند. باهنر از هاشمی و نقش او در انقلاب می‌گوید. سخنانش در ستایش هاشمی است، همو که در سال های اخیر مورد انتقاد شدید اصولگرایان قرار داشت.

 

بخشی از گفت و گو با محمدرضا باهنر را در ادامه بخوانید؛

رحلت آیت الله هاشمی شوک بزرگی برای جامعه ایران بود. کارنامه ایشان را چطوری ارزیابی می کنید؟ ضمن اینکه فکر می کنید آقای هاشمی چه میراثی برای جامعه سیاسی ما به لحاظ اندیشه سیاسی بجا گذاشته اند و از آن در جهت منافع ملی چه بهره ای می توان برد؟

رحلت آقای هاشمی حادثه سنگین و غم انگیزی بود همچنین می توان گفت این رحلت استثنایی هم بود. زود بود که ایشان رحلت کردند و قسمت اینطوربود که معطلی نداشته باشند ان شاالله خداوند درجاتشان را متعالی کند و با اولیا محشور بشوند.

آقای هاشمی یکی از شخصیت های تاریخ ساز انقلاب اسلامی بود و شاید نتوانیم بگوییم کم نظیر بگوییم بی نظیر بود. 82 سال عمر کردند و عمرشان پر برکت بود و از 17 سالگی دنبال درس و طلبگی و مبارزه سیاسی بودند. اگر بخواهیم همه لحظات زندگی مرحوم هاشمی را جمع بندی کنیم در یک جمله باید بگوییم که ایشان خود را وقف نظام و انقلاب و اسلام کردند و البته در جایگاه های متفاوت و مختلف قبل از پیروزی انقلاب شخصیتی عالم، محقق، مبارز، مجاهد، افشاگر رژیم طاغوت و تبیین کننده اسلام ناب محمدی زیر پرچم و بیرقی که حضرت امام (ره) برای نهضت برافراشت، بود.

من معتقدم، آقای هاشمی یکی از اعضای برجسته هیئت امنای نهضت امام و انقلاب اسلامی ایران بودند. گرفتاری که با رژیم طاغوت قبل از پیروزی انقلاب مانند زندان ها، شکنجه ها، جنگ و گریزهایی که داشتند، کمک هایی که ایشان به مبارزان کردند و زندان هایی که در بحبوحه انقلاب و نزدیکی های انقلاب رفتند و در آستانه انقلاب هم ستاد انقلاب را در کشور ایشان مدیریت می کردند، بسیار بااهمیت و تاثیرگذار بود. این نقش ها نشان می دهد اگر حضرت امام فرمانده انقلاب بود رئیس ستاد ایشان، آقای هاشمی بودند.

در حوزه های علمیه هم، آقای هاشمی قبل از پیروزی انقلاب کارهای فکری زیادی کردند. یک مقداری حصارهای بین حوزه و مردم را برداشتند و همراه یاران دیگری مثل شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید مفتح ارتباط حوزه و دانشگاه را تقویت کردند و در اواخر رژیم طاغوت هم عضویت موثرشان در شورای انقلاب و مدیریت کردن انتصاب های کشور به فرمان حضرت امام و بعد از پیروزی انقلاب بسیار مهم و فراموش نشدنی است. ایشان بعد از انقلاب هم بلافاصله با یاران امام، شهید بهشتی، شهید باهنر، مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی و مقام معظم رهبری بنای حزب جمهوری اسلامی را قرار دادند. جالب آن که مسئولیت هایی که ایشان بعد از انقلاب داشتند خیلی متنوع بود و همخوانی هم باهم نداشت. فرماندهی جنگ و جانشین فرماندهی کل قوا ریاست مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و اداره بسیاری از امور و شورای انقلاب فرهنگی و در بسیاری از این مسئولیت ها هم خوش درخشیدند.

درباره بخش دوم سوال شما، فکر می کنم همان مسئله اعتدال یعنی توصیه عمومی ایشان " اشدا علی الکفار و رهماء بینهم" مهمترین میراث ایشان است. آقای هاشمی معتقد بودند که با دشمنان باید سرسخت، نفوذ ناپذیر، جدی و استراتژیک بود و با دوستان باید رحمت داشت و اگر هم در رقابت ها اختلافاتی است در حد رقابت های سالم سیاسی باشد و نباید تبدیل به درگیری و خصومت شود.

بعضی وقتها همین روحیه ایشان بود که حتی با برخی که معلوم بود که دشمن انقلاب هستند، خوش رفتاری می کردند. ایشان امیدوار بود که بتواند اینها را جذب کند و بعضا برای دوستان این ابهام را ایجاد می کرد که آیا آقای هاشمی با آنها همراه است؟ در حالیکه من این بحث را بارها و بارها از ایشان در محافل خصوصی و عمومی شنیدم که می گفتند که من دو خط قرمز دارم یکی انقلاب و یکی هم رهبری است. در برابر این دو با کسی شوخی ندارم.

این دو خط قرمز ایشان مواضع استراتژیک را روشن می کند اما طبیعی است در رفتار و در مواضع ممکن است اختلاف نظرهایی بوده باشد. ایشان در رابطه با بعضی از معاندین یا فتنه گران یا چیزهای دیگر صبوری شان خیلی بالا بود حسن ظن داشتند فکر می کردند اینها قابل جذب هستند.

یک جمله ای که من یک بار از ایشان شنیدم و کسی آن را نقل نکرده است، ایشان می گفت آن مسئولیتی که من نمی توانم در کشور بپذیرم ریاست قوه قضاییه است. من روحیه ام، روحیه قوه قضاییه نیست کسی که رییس قوه قضاییه می شود باید روحیه خیلی جدی داشته باشد و سر و کارش با موضوعاتی مانند احکام اعدام، زندان و حبس ابد است. می گفت من امکان ندارد مسئولیت قوه قضاییه را بپذیرم اصلا نمی توانم. حتی من یادم است زمان جنگ یکی دو نفر خیانت کردند و هواپیمای جنگی را دزدیدند و بیرون بردند گفتند دادگاه نظامی باید تشکیل بدهیم. در هر جنگی دادگاه نظامی هم هست. قبل از اینکه به او پیشنهاد تشکیل این دادگاه را بدهند، گفته بود من این کار را نمی توانم انجام بدهم. روحیه فعالیت های مرسوم در قوه قضاییه را نداشت و این برمی گشت به حالات روحی ایشان، عملا به رحماء بینهم بیشتر عمل می کرد تا اشداء علی الکفار.

شاید بعضی از این رافت هایش با بعضی ها که ما آنها را معاند یا فتنه گر می دانستیم، ناشی ازاین حس رحمتشان بود. بعد از رحلت ایشان، خارجی ها اظهار نظرهای زیادی کردند از جمله از یکی از مقامات رژیم جعلی صهیونیستی نقل شده که گفته بود "یکی از دشمن ترین دشمنان اسرائیل فوت کرد" و به نظر من این تعریف خیلی خوبی از هاشمی بود او می خواست هاشمی را مذمت کند ولی تعریف بسیار خوبی بود مرحوم هاشمی به معنای واقعی یکی از دشمن ترین دشمنان رژیم صهیونیستی بود.

آقای باهنر اگر موافقید به موضوع انتخابات بپردازیم، شنیده ها حاکی از این است که اوضاع و احوال اصولگرایان ظاهرا خیلی خوب نیست؟

البته به نظر می رسد رسانه های اصلاح طلب از این مساله خوشحالند!! البته این به معنای انتقاد از آنها نیست، چرا که ما در کشورمان چون احزاب مستقل قدرتمند قوی نداریم و رسانه ها که باید عموما مستقل باشند و رکن چهارم دموکراسی محسوب شوند، بار احزاب نداشته ما را به دوش می کشند. احزاب ما به جای این که ارگان داشته باشند، برای خود به صورت غیررسمی روزنامه و سایت دارند. در واقع این جا چون حزب نداریم رسانه ها خودشان تبدیل به حزب شده اند و این اشکال هم ندارد. روزنامه چپی و راستی داریم. اصلاح طلب داریم اصولگرا داریم میانه داریم وغیره. رسانه و خبرنگار هم به همین شکل است که اشکال هم ندارد. البته به دوستان رسانه ای برنخورد بالاخره اصلاح طلب ها از اینکه اصولگراها وضعشان خوب نیست خوشحال هستند .

چون شما در جریان اصول گرا هستید این سوال را از شما پرسیدم والا اگر در مقابل من یک اصلاح طلب بود قطعا سوال اول من درباره وضعیت آنها بود. به هر حال به نظر میرسد اصولگرایان که شما یکی از اعضای آن هستید شرایط مناسب برای وحدت ندارند. یک ترسیمی از فضای اصول گراها بفرمایید؟

 واقعیت این است که در غیبت احزاب، جریانات و جناح ها با یکدیگر رقابت می کنند و گاه افرادی از یک جناح با هم جناحی های خود رقابت می کنند و گاهی هم اظهاراتی می کنند که در راستای اهداف جناحی نیست اما آن را نظر شخصی اعلام می کنند و کسی هم نمی تواند به آنها چیزی بگوید. این رفتار حتی در میان منتخبان یک جناح بعد از انتخابات ها هم دیده می شود. شکل کار حزبی نیست که همه موظف باشند و قواعدی را برای رفتار سیاسی بپذیرند.

به عبارتی معتقدید جناح ها با این اوصاف نمی توانند سازماندهی مناسبی داشته باشند؟

بله. نتیجه این می شود که کارورزان سیاسی در کشور ما تلاش می کنند از منافع جریانات و احزاب استفاده بکنند اما هزینه های آن را نپردازند. مثال خیلی روشن من بارها و بارها گفتم. اتفاقا مثال هم از رقیب میزنم که به نظر من ظلم است.

در جناح مقابل ما، در همین انتخابات اخیر مجلس، یک لیستی بوده به نام لیست امید، بر اساس آنچه گفته شده از لیست امید 120 نفر به مجلس رفته اند اما از این لیست در انتخابات ریاست مجلس به سرلیست شان 100 نفر بیشتر رای ندادند این یعنی تعدادی از همین لیست امید به آقای عارف رای ندادند، این یعنی خلاف رفتار تشکیلاتی و به نظر من این ظلم است.

یعنی این کار به نوعی نفی اصول رفتار تشکیلاتی است؟

 به نظر من، این ها از لیست امید که به عارف رای ندادند نشان دادند که تشکیلات لیست امید تعهد متقابلی به وجود نیاورد. به نظر من، بعضی ها در کشور نذر می کنند بروند مجلس و برایشان مهم نیست در لیست امید باشند یا در لیست اصول گرایی. درلیست آقای حداد باشند یا در لیست آقای عارف. آنها می خواهند هر طور شده بروند مجلس. بعد هم که رفتند مجلس کار خودشان را می کنند تعهد متقابلی حتی از نظر قانونی وجود ندارد.

ما دوستانی داشتیم که امیدوار بودند ما آنها را در لیست اصول گراها بگذاریم، آمدند چک و چانه زدند حالا به هر دلیلی در لیست جایشان نشد. ما طردشان نکردیم ولی گفتیم فلان شهرستان یک نفر بیشتر نمی خواهد ما که نمی توانیم بیشتر معرفی کنیم. یک عزیزی که مدعی هم بود اصول گراست در لیست ما جا نگرفت رفت در لیست امید. از این موارد داشتیم عکسش هم بوده است یعنی کسانی که تلاش کردند بروند درلیست اصلاح طلب ها نتوانستند، بعد آمدند یک نقبی زدند.

در غیبت احزاب این تشنجات وجود دارد و چاره ای هم نیست کاری نمی شود کرد ما هر انتخاباتی که پیش می آید مجبوریم یک داستانی شروع کنیم به نام وحدت بیاییم با هم باشیم جمع بشویم یک عده هم جمع می شوند 50-60-80 درصد موفقیت هایی دارند دور بعد دوباره از اول یعنی ما هر انتخاباتی که پیش می آید 70-80 درصد توانمان صرف وحدت می شود بعد 30-40 درصد ظرفیت در آخر می ماند برای رقابت با رقیب. عمده ظرفیت و نفس ما و زمان ما برای وحدت گرفته می شود. اصلاح طلب ها هم همینطور هستند ممکن است یکی صورت خودش را سرخ نگه دارد و یکی نه. آنها هم تندرو و کندرو دارند. یک عده قهر می کنند یک عده آشتی می کنند یک عده می خواهند عبور کنند از روحانی. کلی باید با همدیگر صحبت کنند آخرش هم به صد درصد نمیرسند هیچکس نه ما به صد درصد میرسیم نه آنها.

در کشورهایی که حزب مستقر است ممکن است درون یک حزب اختلاف وجود داشته باشد هیچ اشکالی هم ندارد در یک حزب ممکن است جناح تندرو باشد جناح کندرو باشد میانه رو باشد نمونه خیلی ساده اش همین احزاب آمریکا مثلا ممکن است انتخابات ریاست جمهوری یک دفعه از حزب دموکرات 20 نفر کاندیدا میشوند آنها با یکدیگر رقابت می کنند حتی ممکن است همدیگر را محکوم کنند و علیه هم افشاگری کنند ولی ضابطه حزب این هست که آخرش یکی می ماند. همین آقای ترامپ اگر سابقه تاریخی اش را نگاه کنید 8 سال قبل از کاندیدای دموکرات ها حمایت کرده بود یعنی در آن زمان از هیلاری کلینتون که با اوباما رقابت می کرد، حمایت کرد.

اخیرا مطرح شد که خانم دستجردی کاندیدای ریاست جمهوری می شود. این چیز جدیدی است البته ایشان اخیرا خودشان این را تکذیب کردند. اما صرف مطرح شدن این می تواند، نگرشی جدید در «رجلیت» کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری را مطرح کند.

من فکر کنم یک برداشتی از سخنان سخنگوی شورای نگهبان شده است که چند وقت پیش گفته بود مسئله رجل سیاسی را و کلا شرایط ریاست جمهوری را در شورای نگهبان بررسی خواهند کرد و احتمال دارد خانمها هم بتوانند کاندید بشوند این برداشت نادرست است و تعبیر و برداشت من اینست که به هیچ وجه این اتفاق نخواهد افتاد و تفسیر و تعبیر شورای نگهبان عوض نمی شود برداشتشان از رجل سیاسی یک مرد هست.

برخی چهره های اصول گرا مثل آقای روحانی هست که به نظر می رسد شما علاقه ای به حمایت از او ندارید در حالی که ایشان جزء جریان اصول گرایی بوده و در انتخابات مجلس پنجم هم جزء کاندیداهایتان بود.

زمانی که دکتر روحانی انتخاب شد بعد از مدت کوتاهی به یکی از روزنامه های اصلاح طلب گفتم آقای روحانی اصول گراست گفتند درست است که ما از او حمایت نکردیم اما ایشان کسی است که 40 سال پیش برای اولین بار امام خمینی را به نام امام خطاب کرد. من می توانم صدها سخنرانی ایشان را که نشان می دهد اصولگراست برایتان بیاورم سال 78 در جریان فتنه ای که راه افتاده بود ایشان سخنران دانشگاه تهران بود در نتیجه در اصولگرا بودن او هیچ تردیدی نیست و من نمی خواهم به آقای روحانی جسارتی بشود. ولی بالاخره اینکه آقای روحانی بگوید اصول گراها از من حمایت نکردند من میروم کاندیدای اصلاح طلب ها می شوم این در جریانات سیاسی اصیل رسم نیست مثل این هست که در تهران من یک دفعه بخواهم کاندیدا بشوم اصول گراها اسم من را در لیست نگذارند من بروم پیش عارف بگویم اسم من را بگذار در لیست این که نمیشود.

آقای روحانی به نظرتان این کار را کرده ؟

نه نمی گویم این کار را کرده ولی بالاخره آقای روحانی الان قبول هم دارد شاید اشکالی هم نداشته باشد ما چون حزب نداریم اشکال هم ندارد ولی ایشان 60-70 درصد از آرایش را از اصلاح طلب ها گرفته این روشن است و کسی در آن تردیدی ندارد اما بالاخره با همین نگرش بود که ایشان کابینه اش را با رضایت اصلاح طلبان انتخاب کرد.

برای آنها سهم در نظر گرفت؟

 درست است که از اصولگرایان هم در کابینه اش هستند اما بالاخره رضایت آنها را جلب کرد 3-4 تایی که توانست از اصولگرایان بگذارد در مراودات سیاسی طبیعی بود. با این حساب طبیعی است که دور آینده هم اصول گرایان نمی توانند از ایشان حمایت کنند. ما دنبال رقابتی هستیم که به تعبیر مقام معظم رهبری دوقطبی خشن در کشور ایجاد نکند. رقابت اخلاق مدارانه باشد و تیم ها و برنامه ها با یکدیگر رقابت کنند و هیچ کدام از طرفین نخواهند رقیب را با بد اخلاقی و تهمت از صحنه بیرون کنند. البته اصلاح طلب ها بایستی بر این امر معتقد باشند و به آن پایبند بمانند.

ما باید تلاش بکنیم که یک رقابت جوانمردانه شکل بگیرد. در فوتبال هم بازیکنان تیم قرمز و آبی در مسابقات داخلی باهم رقابت می کنند اما در تیم ملی در کنار هم هستند، اما اگر در بازی ملی بازیکنان یاد رقابت های باشگاهی شان بیفتند، درست نیست. ما باید تلاش کنیم دوستان اصلاح طلب اگر میخواهند از آقای روحانی حمایت بکنند که اشکال هم ندارد و به نظر من هم از آقای روحانی عبور نخواهند کرد ما از این رفتار اصلاح طلبان خوشحالیم نه این که دوست داشته باشیم آنها از روحانی عبور کنند. ما حتما راضی نیستیم اینها از روحانی عبور کنند فکر میکنیم هم به ضرر خودشان است هم به ضرر مملکت است. اما اینکه همه ما برویم از آقای روحانی حمایت بکنیم پس انتخابات چه میشود؟ درانتخابات ما باید تلاش کنیم که رقیبی که برای روحانی رو می کنیم یک رقیبی که اصول و ارزشها را زیر پا بگذارد نباشد دنبال تهمت و غیره نباشد.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر