مروری بر روزنامه های یکشنبه 21 خرداد ماه
روزنامه های امروز از طیف های مختلف سعی کرده اند که واژه «آتش به اختیار» را که چند روز پیش رهبر انقلاب بیان کرده بود را مفهوم سازی نمایند. همچنین در این میان حضور بی سر و صدای بانوان در ورزشگاه آزادی برای تماشای مسابقات والیبال از دیگر موضوعات مورد توجه بوده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ مفهوم سازی از واژه «آتش به اختیار در کانون توجه روزنامه های امروز قرار دارد. روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان« فرمان آتش به اختیار نتیجه اختلال در مدیریت فرهنگی »نوشت:« این سخنان به خوبی اختلال در مدیریت نهادهای فرهنگی کشور را نشان میدهد نهادهایی که سهلانگاری آنان در انجام وظایف و یا حتی عملکرد برعکس مسیر اصلی آنان زمینهساز دستور رهبر انقلاب به دانشجویان در زمینه «آتش به اختیار» شده است.در حالی که متهم ردیف اول این دستورالعمل رهبر انقلاب به دانشجویان و دلیل اصلی آن مدیران فرهنگی کشور هستند، این مدیران در سخنان و نوشتههایی به تفسیر بیانات ایشان پرداختهاند که منظور چه بوده است! اقدام آتش به اختیار در کلام و منطق رهبری، یعنی فعالیتهای فرهنگی خودجوش، غیردستوری، اما در چارچوب قانون و اخلاق. از این واژه چماق نسازیم. در حالی که به نظر کیهان استفاده از تعبیر چماق برای بیانات رهبر انقلاب و درخواست این که از این اظهارات به عنوان چماق استفاده نکنیم در حالی است که اظهارات رهبری به خاطر عملکرد ناصحیح مدیران فرهنگی کشور بوده و این مدیران به جای آن که عملکرد غلط گذشته خود را پذیرفته و در جبران اشتباه بکوشند به خط تفسیر و تحلیل خلاف واقع افتادهاند!تفسیر مسئولین فرهنگی کشور از این سخنان به قانونستیزی و یا ارائه توضیحاتی مبنی بر اینکه مراد از این بیانات مقابله با قانون نیست نشان از آن دارد که این مدیران باز معنای اصلی را در نیافتهاند و میخواهند با فرار به جلو و در پوشش تفسیر نوع خاصی از نگاه را به بیانات صریح رهبر انقلاب به جامعه هدف القا کنند.»
عبدالله گنجی در یادداشتی در روزنامه جوان با عنوان« آتش به اختیار مسئولانه » نوشت:« :واژه «آتش به اختیار» به زودی در فضای مجازی و رسانههای رسمی جای خود را باز کرد، اما هم نیتهای پاک و هم نیتهای آلوده بر سر معنادهی به آن به تفسیر موسع روی آوردهاند. بنابراین نگرانی عمده از جانب گوش به فرمانها یا مخاطبان پیام نیست، بلکه از سوی کسانی است که میخواهند هر عمل بیربط و غیرمنطقی را با آن بازنمایی و یادآوری کنند.مخاطب کسانی هستند که دستورات ایشان را برای خود حجت شرعی میدانند، اما غیریت نمیتواند ذیل این فرمان حرکت کند. فاعل نیز دانشجویان مسلمان هستند. این موضوع خاص دانشجویان دور از قدرت است و دیگران نمیتوانند با اصل تعمیمپذیری مصادره به مطلوب کنند. مجهول مسئله نیز دستگاهی است که اختلال دارد. بنابراین آنجا که دستگاهی مختل است باید اجتهاد کرد و وارد میدان شد. معنی حرف آن است که قانون و ضوابط وجود دارد، اما مجری و برنامهریز به هر دلیل وارد میدان نمیشود یا میدان بیربطی را برای خود تعریف کرده است. دستگاهی که دچار اختلال شده است نه مسئول برهم زدن یک مراسم است و نه اهل اقدامات خودسر.سخنان رهبر به معنی قانونگریزی نیست. در میدان نظامی هم فرد آتش به اختیار قبلاً آموزش دیده است که اگر ارتباط با فرمانده یا عقبه قطع شد و باید شخصاً تصمیم بگیرد، چه باید بکند؟ هیچ کس به اندازه دانشجویانی که فراتر از علم در دانشگاه فعالیت میکنند، این مسئله را درک نمیکنند. بوروکراسی حاکم بر دانشگاهها برای برگزاری یک مراسم، دیوانهکننده است. کرسیهای آزاداندیشی گرفتار بین ملاحظات محافظهکارانه مدیریتی و دهها متغیر مزاحم در هر مرکز استان است.»
عباس عبدی نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان« تحلیل نادرست ریشه در پیشداوری نادرست دارد » نوشت:« رهبری ممکن است در برخی از زمینهها با محتوای اقدامات دولت یا اصلاحطلبان یا حتی اصولگرایان تفاوت نظر داشته باشند، ولی اشتراک نظر در شیوههای کلی را که نمیتوان فدای محتوا کرد. برای اثبات این ادعا بهتر است به بخش مهم دیگری از آن جلسه که متاسفانه مغفول مانده شد اشاره کرد. یکی از حضار در جلسه چنین نقل کرده است که: « ایشان با لبخند گفتند عدهای از دوستان از ما گلایه میکنند که شما دایم تاکید میکنید که چرا به ملت میگویید بیایند رای بدهند خب این هم نتیجهاش! (خنده آقا و حضار) من میگویم این وظیفه من هست که مردم را به حضور دعوت کنم. خب شما بروید کار کنید و فعالیت کنید تا این رای نیاورد و آن یکی رای بیاورد. (خنده حضار) مصیبت آن روزی است که مردم پای صندوقهای رای نیایند و دشمنان در آرزوی این موضوعاند.» به نظر من این بخش از اظهارات ایشان، تاریخیترین ایده سیاسی است که میتوانیم برای مردمسالاری ایران ذکر کنیم. اهمیت این جمله به اندازه اصل جمهوریتی است که مرحوم امام آن را به اجرا در آوردند.
این جملات نشان میدهد که اولا رهبری به عنوان یک قاعده و روش خواهان مشارکت حداکثری است. جملات در این زمینه بسیار صریح است و با عملکرد گذشته نیز تطابق دارد، جای تفسیر به رای هم نمیگذارد. اگر کسی خود را طرفدار مردمسالاری میداند، همین گزاره برای او کفایت میکند که به آینده مردمسالاری در ایران و نهادینه شدن آن امیدوار باشد. ولی جمله مهمتر از این هم هست، اینکه به طور تلویحی شاید برخی استنباط کنند که ایشان به لحاظ محتوایی با نگرشهای رییسجمهور منتخب زاویه دارند و این چندان هم عجیب و ناآشکار نیست. ولی اهمیت آن در همین است که با وجود این تفاوت و زاویه چنین انتخاباتی برگزار میشود. اگر همسویی کامل وجود داشت که میگفتیم این برای حکومت و نظام از نظر محتوا تحصیل حاصل است و به روش انتخابات به این دلیل تن دادهاند که محتوایش تضمین شده است. ولی اکنون چه باید گفت؟ تفاوت نظر و دیدگاه موجود نشان میدهد که اتفاقا رهبری و کل ساختار به شیوه مردمسالاری و انتخابات با حداکثر مشارکت ملتزم و پایبند است. موضوعی که همیشه نوشتهام این است که مساله اصلی ما توافق نداشتن بر روش مشترک است. روش مشترک بسیار مهمتر از اشتراک در محتوا است. اشتراک در محتوا هیچگاه محقق نخواهد شد. مهم روش و قاعده مشترک برای عمل است. مردمسالاری و قانونگرایی دو قاعده اساسی در روش مشترک است. هرچند تا رسیدن به مراتب بالاتر آن سختیهایی وجود دارد، ولی باید بر این دو رکن مهم که مورد حمایت و تایید رهبری نظام هم هست همواره تاکید کرد و از برداشتهای ناصواب پرهیز کرد.»
حضور زنان در ورزشگاه
آخرین چالش در این باره تیرماه 93 بود که در بازی تیمهای ملی والیبال ایران و ایتالیا پلیس مانع ورود زنان به ورزشگاه آزادی شد و حتی خبرنگاران زن که پیش از این در برخی از بازیها حضور داشتند، نیز از سالن 12هزار نفری اخراج شدند. این در حالی بود که پیش از آن دکتر حسن روحانی نیز از معاونت زنان و وزارت ورزش و جوانان خواسته بود که مقدمات حضور زنان در ورزشگاهها را فراهم کند، موضوعی که البته تاکنون حل نشده باقی مانده است، اما گاه حضور زنان در برخی مسابقات این فضا را میشکند، مانند اتفاقی که جمعه شب در بازی ایران و بلژیک افتاد و بینندگان پخش مستقیم این بازی از سیمای جمهوری اسلامی با شور وشوق زنانی مواجه شدند که در گوشهای از سالن، تیم ملی ایران را تشویق میکردند. زنانی که گفته میشود تعدادشان به 300 نفر میرسید و در میان آنها نماینده زن مجلس شورای اسلامی نیز حضور داشت.»
روزنامه ایران نیز در گزارشی با عنوان« تعبیر یک رؤیا» با اشاره به یک روز همراه زنان تماشاگر مسابقات لیگ جهانی در ورزشگاه آزادی نوشت:« بعدازظهر جمعه ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی حال و هوای خاصی داشت، تا حدودی متفاوت از آنچه پیش از این تجربه کرده است. در این روز بانوانی که تعدادشان کم و انگشت شمار نبود، آمده بودند تا بازی ایران و بلژیک را از نزدیک ببینند. آنها بازی را دیدند و ما شوق و ذوق و هیجان شان را.
وقت ورود، همزمان با تماشای رنگهای سبز و سفید و قرمز خود را برای جنگ اعصابهای همیشگی پیش رو آماده میکردم. با اینکه چند سالی میشود لیگ جهانی هر سال در تهران برگزار میشود،اما فرقی در ورود و خروج ما خبرنگاران زن ایجاد نشده است؛ هرسال باید با کلی داستان و ماجرا وارد شویم. میدانستم امسال هم مثل قبل است. تجربه گذشته نشان داده بود بهتر است چانه نزنم، نه اعصاب خودم را به هم بریزم و نه اعصاب سرباز حراست را که کاری نمیکرد جز آنچه وظیفهاش بود.
از در فدراسیون والیبال اما براحتی توانستم وارد شوم. اطرافم پر از زنانی بود که در انتظار مجوز ورودشان بودند. نگاههای بعضاً شاکی را هم خوب حس میکردم. پیش خودشان میگفتند پس چرا او وارد میشود و من باید پشت در بمانم. ماشینهایی در نظر گرفته شده بود تا زنان را به سالن برساند. با این حال بودند زنهایی که نمیتوانستند تا آمدن ماشین صبر کنند. با شور و شوقی عجیب زیر آفتابِ بعد از ظهر، با لبخندی از سر هیجان و رضایت راهی ورزشگاه شده بودند. برخی آنها برای از نخستین بار ورزشگاه آزادی را از نزدیک میدیدند.»
١- از همان تاکسى به سمت فرودگاه، شلوارکشان را روى شلوار پوشیدهاند که تا رسیدند به مقصد بکنند.
٢- در فرودگاه امام طورى به سمت گیت بازرسى اول هجوم بردهاند که انگار قیمه میدهند.
٣- علاوه بر چانهزدن براى ٣٠ کیلو بار اضافه، دوتا کولهپشتى و یک سامسونت و یک چمدانک را داخل هواپیما بردهاند و تا آخر پرواز دارند زور میزنند بارشان را بچپانند در دولابچه بالاسرشان.
٤- در رستورانهاى خارج هر کسى که گارسون را سر کار گذاشت و طورى حرف زد که انگار طرف نوکر باباش است و دستآخر زورش آمد انعام بدهد، حتما یک ایرانى نیست.
٥- یک ایرانى هنگام خوردن غذا همیشه دارد قیمت کاهو و گوجه و گوشت را حساب میکند تا ثابت کند رستوراندارها صددرصد سود میکنند و سالاد براشان مىافتد نیم یورو (معادل دوهزار تومان).
٦- انتهاى صحبت ایرانیها در رستوران خارج (و داخل) حتما این است که بیایند خارج و رستوران کبابى بزنند.
٧- جلو در سرویس بهداشتى در حال محاسبه هستند که ٥٠ سنت (حدود دو هزار تومان)، پایمالکردن و تضییع حقوق شهروندى مردم غرب است. چون در ایران خدمات رفاهى (حداقل در این مورد) یا رایگان است یا نهایت صد تومان.
٨- همه کسانى که در ایران موقع خرید، نیمساعت چانه میزنند، در خارج قبل از گرفتن باقى پولشان از محل چندکیلومتر دور شدهاند.
0- از هر ١٠ نفرى که با هر چیزى سلفى میگیرند، شش نفر چینى هستند و چهار نفر ژاپنى. ایرانیها چى؟ ایرانیها حتما دو قدم آنطرفتر دارند اینها را مسخره میکنند.»
طرح از روزنامه قانون