کد خبر: 247745
A

ارگان اطلاع رسانی حوزه: دشمن به دنبال ریشه کنی روحانیت در ایران است/ خشونت علیه روحانیت، صرفاً یک تهدید تاریخی نیست، بلکه واقعیت است

ارگان رسانه ای حوزه علمیه نوشت: هجمه علیه روحانیت، دیگر به توییت‌ها و کلیپ‌های مغرضانه محدود نیست؛ این نبرد، هجومی هدفمند علیه سرمایه اجتماعی و ایمانی جامعه است. در شرایطی که روحانیت همواره در بحران‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کنار مردم ایستاده‌ است

ارگان اطلاع رسانی حوزه: دشمن به دنبال ریشه کنی روحانیت در ایران است/ خشونت علیه روحانیت، صرفاً یک تهدید تاریخی نیست، بلکه واقعیت است

به گزارش سایت دیده‌بان ایران؛  ارکان رسانه ای و رسمی  حوزه های علمیه نوشت:  هجمه علیه روحانیت، دیگر به توییت‌ها و کلیپ‌های مغرضانه محدود نیست؛ این نبرد، هجومی هدفمند علیه سرمایه اجتماعی و ایمانی جامعه است. در شرایطی که روحانیت همواره در بحران‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کنار مردم ایستاده‌ است، تخریب نظام‌مند این قشر نشان از طراحی‌ای دارد که نه صرفاً علیه افراد، بلکه علیه پیوند معنوی میان مردم و باور دینی آنان صورت گرفته است. واکاوی ریشه‌های این پدیده، میزان سازمان‌یافتگی آن، و رویکرد واکنشی جامعه مذهبی در برابر این موج، نیازمند نگاهی فراتر از سیاست‌های روز است، نگاهی که روحانیت را نه در مقام صنف، بلکه در مقام حافظ هویت دینی ملت بررسی کند.

بر اساس بررسی‌های علمی و میدانی، نهاد روحانیت در ایران با چالش‌های چند بُعدی پیچیده ای روبه رو است که ریشه در عوامل تاریخی، اجتماعی و سیاسی دارد.

این گزارش به تحلیل ریشه های دشمنی، اشکال مختلف هجمه ها و راهکارهای پیش رو می پردازد.

ریشه‌های دشمنی با نهاد روحانیت

دشمنی با نهاد روحانیت را می‌توان در چند دسته کلی، از دشمنی سازمان‌یافته خارجی تا چالش‌های درون‌اجتماعی، ریشه‌یابی کرد.

جنگ شناختی دشمنان خارجی: نهاد روحانیت به عنوان ستون فقرات فکری و معنوی انقلاب اسلامی، همواره آماج حملات دشمنان خارجی بوده است.

هدف اصلی این حملات، ایجاد گسست بین مردم و روحانیت از طریق عملیات روانی و رسانه‌ای است. دشمن با ارائه تصویری ناکارآمد، برخوردار و مسئول مشکلات از روحانیت، سعی دارد این نهاد را به عنوان «خار در چشم و استخوان در گلو» ی منافع خود معرفی کند. این جنگ شناختی گاه چنان عمیق است که فرد فریب‌خورده، روحانی را نماد تمام مشکلات خود دیده و دست به خشونت می‌زند.

مخالفت‌های داخلی با انگیزه‌های مختلف: در سطح داخلی نیز مخالفت‌ها ریشه‌های گوناگونی دارد:

نگاه نوگرایانه و کارکردگرا: برخی نیز با وجود علاقه به اسلام، کارایی نهاد روحانیت در جهان مدرن را زیر سؤال می‌برند و معتقدند این نهاد همانند صنایع قدیمی، دوران تاریخی خود را پشت سر گذاشته و باید منقرض شود. این در حالی است که امروز حوزه و روحانیت در بسیاری از علوم پیشرو و پیشگام بوده است همانند پیگیری مسائل کلان نظام در قالب حکمرانی و مسأله محوری در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و اولین همایش ملی علوم اسلامی و انسانی دیجیتال که توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی در ماه اخیر برگزار شد.

اشکال هجمه و پیامدهای آن

هجمه به نهاد روحانیت در اشکال مختلفی از ترور فیزیکی تا ترور شخصیت بروز می‌یابد.

ترور فیزیکی و قتل: اوج خصومت در قالب ترورهای فیزیکی نمایان می‌شود. شهادت حجت‌الاسلام ولی‌الله حیدری در محراب نماز، نمونه‌ای تلخ از تکرار مظلومیت «شهدای محراب» اوایل انقلاب است. این اقدامات نشان می‌دهد که خشونت علیه روحانیت، صرفاً یک تهدید تاریخی نیست، بلکه واقعیتی است که تا امروز ادامه دارد.

ترور شخصیت و جنگ رسانه‌ای: شکل رایج‌تر هجمه در عصر حاضر، ترور شخصیت این نهاد است. شبکه‌های رسانه‌ای وابسته به دشمن، با «لجن‌پراکنی، سیاه‌نمایی و تحریف حقایق» به دنبال تخریب وجهه روحانیت در اذهان عمومی هستند. در این روایت، روحانیت نه به عنوان «خادم مردم»، بلکه به عنوان «قشر برخوردار و ناکارآمد» معرفی می‌شود.

راهبردهای صیانت از اعتبار معنوی روحانیت

برای مقابله با این چالش‌ها، راهکارهای متعددی در حوزه‌های مختلف قابل طرح است.

تقویت جهاد تبیین و فعالیت رسانه‌ای: یکی از اصلی‌ترین راهکارها، تقویت «جهاد تبیین» است. تریبون‌داران و رسانه‌های داخلی باید با عمل منسجم و قوی، به شفاف‌سازی و ارائه روایت صحیح از نقش و عملکرد روحانیت بپردازند و فضای خالی را برای دروغ‌پردازی دشمن پر نکنند.

تعامل سازنده و تقویت رابطه با مردم: تقویت پیوند عاطفی و اجتماعی با مردم، کلید مقابله با جنگ روانی دشمن است. توجه به آموزه‌های اسلامی در زمینه «الفَت با مردم» و «خوش‌اخلاقی» و عمل به آنها، از عوامل اصلی جذب قلوب مردم است. روحانیت باید «دردآشنا» باشد و به مشکلات جامعه بی‌توجه نباشد.

امروز نهاد روحانیت در صف اول جنگ ترکیبی دشمن قرار دارد چرا که چه در دوران هشت سال دفاع مقدس، روحانیت خط مقدم ایمان و تقوا در جبهه ها بود، چه جنگ ۱۲ روزه که طلاب و روحانیون پس از جنگ همانند دوران کرونا که پیشگام خدمت رسانی به مردم بودند در دوره پساجنگ نیز دوشادوش سایر دستگاههای خدماتی، در خدمت مردم قرار داشتند.

بعد از انقلاب اسلامی چه پیش از آن، دشمن دریافته بود که جایگاه روحانیت نزد مردم دارای جایگاهی اعتقادی است و لذا امروز بار دیگر از بعد تخریب این چهره در صدد کم رنگ نمودن نقش این قشر از جامعه ایمانی کشور است. امروز جامعه رسانه ای کشور می بایست با تبیین نقش اثرگذار روحانیت در انجام مأوریت اصلی آن یعنی «تبلیغ، ترویج و حراست از تعالیم ناب اسلامی» و خدمت صادقانه به مردم، می تواند نقشه دشمن را بر آب کرده و افکار عمومی را نسبت به این مهم آگاه سازند.

بدون تردید، بخش عمده‌ای از هجمه‌های سازمان‌یافته علیه روحانیت، ریشه در طراحی و اجرای دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران و جریان‌های ضد انقلاب دارد. این یک «جنگ شناختی» برنامه‌ریزی شده است که با اهداف کاملاً مشخصی دنبال می‌شود.

دشمن با درک جایگاه کانونی و تاریخی نهاد روحانیت به عنوان «ستون فقرات هویت دینی و انقلابی جامعه»، به طور سیستماتیک تلاش می‌کند تا با ایجاد گسست بین مردم و این نهاد، بنیان‌های معنوی نظام را تضعیف کند. تاکتیک اصلی در این جنگ، «عملیات روانی» وسیع از طریق رسانه‌های بیگانه و شبکه‌های اجتماعی است. در این راستا، آنان با ابزارهایی مانند «لجن‌پراکنی»، «سیاه‌نمایی» و «تحریف حقایق»، تصویری مخدوش، ناکارآمد و خودکامه از روحانیت ارائه می‌دهند.

هدف نهایی، تخریب اعتماد عمومی است. آنان می‌کوشند روحانیت را نه به عنوان «پناهگاه و خادم مردم»، بلکه به عنوان قشری برخوردار و جدا از جامعه نشان دهند. این روایت سازی، بستری برای مشروعیت‌زدایی از کل ساختار دینی و در نهایت، تغییر نظام سیاسی است. حتی ترور فیزیکی روحانیون، مانند شهادت حجت‌الاسلام حیدری، در همین چارچوب و برای ایجاد رعب و تضعیف این نهاد صورت می‌گیرد.

ضد انقلاب نیز به عنوان بازوی اجرایی این پروژه، با دامن زدن به شایعات و تحریک احساسات، به دنبال تشدید این شکاف است. بنابراین، این هجمه‌ها تصادفی یا صرفاً برآمده از نارضایتی‌های اقتصادی داخلی نیست، بلکه بخشی از یک جنگ تمام‌عیار نرم و سخت است که روحانیت به دلیل جایگاه راهبردی‌اش، در خط مقدم آن قرار دارد.

ترور روحانیت در ادوار مختلف تاریخی

دوره پهلوی: سرکوب نظاممند و تحقیر تاریخی

۱. کشف حجاب و حمله به مقدسات (۱۳۱۴ شمسی) : سیاست کشف حجاب رضاشاه، یک هجمه تمام‌عیار به باورهای دینی جامعه و روحانیت به عنوان حافظان آن بود. این اقدام با حمله فیزیکی به عزاداران در مسجد گوهرشاد مشهد به اوج خود رسید که منجر به شهادت و زخمی‌شدن صدها تن از مردم و روحانیون شد. این واقعه، نمونه‌ای کلاسیک از هجمه فیزیکی و حکومتی برای حذف نمادهای دینی از عرصه عمومی بود.

۲. تبعید امام خمینی (۱۳۴۳ شمسی) : تبعید رهبری روحانی و کاریزماتیک انقلاب، نمونه بارز هجمه سیاسی برای ساکت کردن صدای اعتراض روحانیت در برابر نظام سلطنتی بود. این اقدام نشان می‌دهد که حکومت پهلوی، نهاد روحانیت را بزرگترین تهدید برای مشروعیت خود می‌دانست.

۳. تعطیلی حسینیه‌ها و مراکز مذهبی: در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، ساواک به طور مداوم به تعطیلی جلسات مذهبی، تبعید و زندانی کردن روحانیون می‌پرداخت. این اقدام، شکلی از هجمه فرهنگی-اجتماعی برای منزوی کردن روحانیت و قطع ارتباط آن با توده‌های مردم بود.

دهه ۶۰ و پس از انقلاب: ترور سیستماتیک و جنگ مسلحانه

۱. ترورهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) : این سازمان، کانون اصلی هجمه فیزیکی و مسلحانه به روحانیت در سال‌های نخست انقلاب بود. ترور شخصیت‌های بزرگی مانند:

· آیت‌الله سید محمد حسینی بهشتی و ۷۲ تن از یارانش در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی (۷ تیر ۱۳۶۰)

· آیت‌الله محمد علی صدوقی، امام جمعه یزد، در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در یزد (۷ تیر ۱۳۶۰)

· آیت‌الله اسدالله مدنی، امام جمعه تبریز، در نماز جمعه (۲۰ شهریور ۱۳۶۰)

· آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب، امام جمعه شیراز، در آستانه نماز جمعه (۲۰ آذر ۱۳۶۰)

این ترورها که با هدف نابودی ارکان روحانیت نظام انجام شد، مصداق عینی «قتل روحانیت» بود.

۲. ترور توسط گروه‌های تکفیری: در سال‌های اخیر، گروه‌های تکفیری مانند داعش، مسئول ترور روحانیون بوده‌اند. نمونه بارز آن، شهادت آیت‌الله سید محمد باقر حکیم، از مراجع تقلید عراق، در سال ۲۰۰۳ در نجف بود که نشان داد هجمه تروریستی به روحانیت، محدود به مرزهای ایران نیست و گفتمان تکفیری، دشمن مشترک تمام مذاهب است.

دوره معاصر: جنگ روانی و رسانه‌ای

۱. شهادت در محراب (نمونه معاصر) : ترور حجت‌الاسلام ولی‌الله حیدری، امام جماعت یکی از مساجد تهران، در مهر ماه سال‌جاری در حالی که در حال اقامه نماز بود، نشان داد که هجمه فیزیکی به روحانیت، حتی پس از چهار دهه، همچنان ادامه دارد. این واقعه، تکرار تراژدی "شهدای محراب" در دهه ۶۰ بود.

۲. جنگ روایی در فضای مجازی: امروزه، اصلی‌ترین میدان هجمه، فضای مجازی است. شبکه‌های رسانه‌ای وابسته به مخالفان، با استفاده از تاکتیک‌هایی مانند:

· تخریب شخصیت: انتشار اخبار جعلی و بزرگنمایی خطاهای فردی برای زیر سؤال بردن کل نهاد.

· تشویق به گسست نسل جوان: تولید محتواهایی که نسل جوان را از روحانیت بیزار می‌کند.

· تحریف تاریخ: ارائه روایتی مخدوش از نقش روحانیت در انقلاب و تاریخ معاصر.

این اقدامات، مصداق بارز "هجمه دشمنان به روحانیت" در عصر حاضر است.

جمع‌بندی تاریخی

این نمونه‌های مصداقی نشان می‌دهد، هجمه به روحانیت، پدیده‌ای جدید نیست بلکه امری مستمر در تاریخ معاصر ایران بوده است. این هجمه در هر دوره، شکلی متناسب با ابراز و اهداف دشمن به خود گرفته است: از سرکوب خشن پهلوی و ترورهای خونین دهه ۶۰، تا جنگ روانی پیچیده در فضای سایبری امروز. درک این تداوم تاریخی، برای تحلیل صحیح از وضعیت کنونی و مقابله با این تهدیدات ضروری است.

وظیفه افکار عمومی در مقابله با هجمه‌های تخریب‌گرانه علیه روحانیت، نقشی حیاتی و چندبعدی است که در سه محور اصلی قابل تعریف است:

۱. افزایش سواد رسانه‌ای و تفکر نقاد: مردم باید با تقویت «سواد رسانه‌ای»، محتوای القایی دشمن را به‌سرعت شناسایی و از انتشار آن خودداری کنند. تحلیل و راستی‌آزمایی اخبار قبل از بازنشر، اولین و مؤثرترین اقدام برای خنثی‌سازی جنگ روانی است.

۲. فعالیت رسانه‌ای هوشمند و جهاد تبیین: افکار عمومی باید با تولید و انتشار محتوای مستند و جذاب در فضای مجازی و رسانه‌های داخلی، به «جهاد تبیین» بپردازد و با روایتگری از خدمات و نقش اجتماعی روحانیت، فضای دروغ را به روی دشمن ببندد.

۳. حمایت آگاهانه و هوشیاری جمعی: جامعه باید با هوشیاری کامل، اهداف دشمن برای ایجاد شکاف بین مردم و نهاد دین را تشخیص دهد و با حفظ ارتباط عاطفی و حمایت از روحانیون خادم و متعهد، مانع از موفقیت پروژه تحریک عمومی شود. این هوشیاری، پشتوانه امنیتی قدرتمندی برای نظام است.

عصر رسانه‌های بدون دروازه‌بان

همچنین لازم به توضیح است؛ چند روزی است در فضای مجازی انتشار خبر جعلی درباره «خودکشی یک روحانی»، بار دیگر چهره پنهان «جنگ شناختی در بستر رسانه‌های اجتماعی» آشکار شد. این‌گونه اخبار، نه از سر کنجکاوی خبری، بلکه به قصد «تخریب سرمایه اجتماعی روحانیت و ضربه به اعتماد عمومی» طراحی و پخش می‌شوند. معاندان، با استفاده از تکنیک‌های رسانه‌ای چون «احساس‌سازی فوری»، «تکثیر از طریق حساب‌های ناشناس» و «تصویرسازی بدون منبع»، سعی دارند حقیقت را در میان هیاهوی عاطفی دفن کنند.

در این عملیات، تصویرسازی احساسی از یک اتفاق ساختگی، به سرعت با روایت همدلانه منتشر می‌شود تا کاربران درگیر هم‌دلی عاطفی شوند پیش از آنکه راستی‌آزمایی انجام دهند. پس از گسترش خبر، حتی تکذیب رسمی نیز اثری محدود دارد، زیرا ذهن مخاطب تحت تأثیر نخستین روایت قرار گرفته است. این تکنیک در ادبیات سواد رسانه‌ای به «اولین روایت غالب» معروف است و یکی از مؤثرترین ابزارهای اقناع کاذب به‌شمار می‌رود.

تجربه نشان می‌دهد مقابله با چنین اخبار فیکی تنها با «افزایش آگاهی رسانه‌ای مردم، تقویت مهارت راستی‌آزمایی» و ایجاد واکنش سریع رسانه‌های رسمی ممکن است. در عصر رسانه‌های بدون دروازه‌بان، هر کاربر باید خود نگهبان حقیقت باشد، وگرنه روایت دشمن جای واقعیت را می‌گیرد.

 

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر