برادران اصولگرا چماقی بالای سر رقیب گرفتهاند و میگویند هیس!/ روزی در این کشور یکی از شخصیت های بارز نظام می گفت حمایت ما از بهشتی در برابر بنیصدر دفع افسد به فاسد است؟
حیف، حیف که اگر پیچها و گردنههایی را که انقلاب از آن عبور کرده است، بدون حب و بغض و بدون دستکاری برای نسلها و مخاطبان عصر انقلاب و بعد از انقلاب بازگو میشدیم، امروز جامعه میدانست که نظام از کجاها ضربه خورده است.

به گزارش دیده بان ایران؛ 28 ساله بود که انقلاب پیروز شد. امام به وطن بازگشته بود و او نیز در همان دسته زندانیان سیاسی قرار داشت که با رفتن شاه و آمدن امام آزاد شده بود. از همان ابتدا همچون بسیاری از همنسلانش به سپاه پاسداران پیوست اما پس از مدتی همچون برخی از همدورهایها به کار اجرایی رونیاورد و سپاهی ماند.
او از جمله فرماندهان 8 سال دفاع مقدس است که بیش از 20 سال در دفتر سیاسی و مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه فعالیت کرد و درنهایت سال 1380 با درجه سرداری بازنشسته شد، بنابراین میتوان رشید را هم به واسطه سالها حضور در جبهههای جنگ از جمله راویان جنگ دانست و هم به واسطه فعالیتهای انقلابی و چهرهای مکتبی از راویان انقلاب.
از همین روی شاید گفتوگوی اخیری که با «ایسنا» داشته بیش از هر چیز روایت او از انقلاب، اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است. او به واسطه سالها حضور در دفتر سیاسی سپاه همچنین نگاهی تحلیلی به جریانهای سیاسی و رفتارها و کنشهای آنها دارد و در بخشی از مصاحبه نیز به آن اشاره کرده است.
رشید معتقد است: «در یکی، دو سال اخیر یکی از دغدغههایی که از زبان اصولگرایان شنیده میشود، توصیه آنان به پرهیز از دو قطبی شدن جامعه است. اگر به من باشد دغدغه برادران اصولگرا را اینگونه تعبیر میکنم که چماقی بالای سر رقیب گرفتهاند و میگویند هیس! و حال آنکه جامعه بیفریاد، جامعه مرده است. منتها مهم اینجاست که چه کسی در چه زمانی و به چه مناسبتی فریاد بزند، ضمن اینکه اگر فریادرسی وجود نداشته باشد، چه بسا فریاد به پرخاش یا برعکس به ناامیدی و افسردگی منجر شود.»
محسن رشید در بخشی دیگر از این مصاحبه در قامت یک نظامی سابق به این پرسش پاسخ داده که «چرا امام خمینی بهشدت مخالف دخالت نظامیها در سیاست بودند؟» پرسشی که همچنان بر مناقشات میان جریانهای سیاسی دامن میزند. رشید معتقد است: «این تدبیری عقلانی است و حتی اگر امام هم بر آن تاکید نمیکردند، رعایت آن الزام عقلی داشت. به بیان روشنتر برای اینکه نظامیها بتوانند از کیان کشور دفاع کنند نیازمند پشتوانه استراتژیک اجتماعی هستند و برای اینکه در این مساله حمایت کلیت جامعه را داشته باشند، نباید در اختلافات اجتماعی، به حمایت یکی از طرفهای اجتماعی متهم شوند، زیرا در این صورت بهطور طبیعی سایر طرفهای جامعه را از دست میدهند. وقتی پشتوانه مردمی نظامیها کاهش یابد، توان دفاعی و قدرت بازدارندگی کشور افت میکند. پس عقل حکم میکند که برای از دست نرفتن پایگاه اجتماعی، نظامیها وارد سیاست نشوند.» با این حال گاهی اختلافنظر یا روشهای میان نظامیان و دیپلماتها با یکدیگر در تقابل است و رشید در این گفتوگو به این سوال پاسخ داده که چطور میتوان از این اختلاف جلوگیری کرد. او معتقد است: «در یک نظام بههم پیوسته، مواضع تند نظامیان و عبارات نرم دیپلماتها، در مرکز ثقل و هسته تصمیمات راهبردی نظام، با یکدیگر هماهنگ میشود یا حداقل از این مواضع ظاهرا متضاد، در جهت موفقیت هر یک از دو مجموعه نظامی و سیاسی نهایت بهرهگیری صورت میگیرد.» او البته تاکید دارد که این تضاد و تفاوت طبیعی است و گفت: «پس تفاوت بین مواضع صاحبمنصبان این دو اندیشه کاملا طبیعی است، بهطوری که در یک نظام آزاد چهبسا این مواضع متناقض گاهی برای نظام مربوطه هزینهآور میشود.
اما درباره مسائلی شبیه آنچه در قضیه سفارت عربستان پیش آمد، نمیتوان آن را به حساب نظامیان گذاشت، بلکه اساسا اقدامی که منجر به آسیبدیدگی منافع ملی شد، مشکوک بود و هیچ بعید نیست که عناصری مرموز از سادهلوحی گروهی استفاده کرده و به منافع ملیمان آسیب رسانده باشند.» بخش دیگری از این مصاحبه نیز به این سوال پاسخ داده که «چرا امام از حرف خود مبنی بر ممنوعیت حضور روحانیها در امور اجرایی عدول کرد؟» رشید بر این باور است که «همواره تئوریها هنگامی که میخواهند جامه عمل بپوشند، ناچار به حاشیهنویسی میشوند. اظهارات امام در نوفللوشاتو و در آغاز انقلاب هم از همین منظر قابل بررسی است. بله امام با حضور روحانیون بر مصادر اجرایی موافق نبود، اما حوادثی که بعد از انقلاب به وقوع پیوست، برخی تجویزهای استثنایی را ایجاب کرد. جای سوال اینجاست مگر همان وضعیت اضطراری که
بر اثر بحران ناشی از ترور پیدرپی شخصیتهای مشهور به وجود آمد هنوز پا برجاست که مسلما آن وضعیت وجود ندارد. پس چه نیکوست که به همان اندیشه امام برگردیم و حضور روحانیت را به جز حضور در مراکز قضایی و قانونگذاری نپذیریم.»
او تاکید دارد: «حیف، حیف که اگر پیچها و گردنههایی را که انقلاب از آن عبور کرده است، بدون حب و بغض و بدون دستکاری برای نسلها و مخاطبان عصر انقلاب و بعد از انقلاب بازگو میشدیم، امروز جامعه میدانست که نظام از کجاها ضربه خورده است. یا هیچ میدانید که روزی در این کشور یکی از شخصیتهای بارز و روحانی این نظام در جمعی از روحانیون گفته بود که حمایت ما از بهشتی در برابر بنیصدر دفع افسد به فاسد است؟ آیا میدانید که روزی در این کشور امام از تسبیح به دستها و نمازشبخوانها به فریاد درآمد و گفت: «سعدی از دست دوستان فریاد؟»»/ روزنامه اعتماد