کد خبر: 245674
A
دیده‌بان ایران گزارش می‌دهد؛

ماکتی از الگوهای جهانی/ وقتی استارت‌آپ‌ها هم مثل آدم‌ها مهاجرت می‌کنند

پارک‌های فناوری و شتاب‌دهنده‌ها می‌توانند موتور محرک اقتصاد نوآوری باشند؛ نهادهایی که با کشف استعدادهای جوان، سرمایه‌گذاری اولیه و شبکه‌سازی هوشمند، ایده‌های خام را به کسب‌وکارهای پایدار تبدیل می‌کنند. این در حالی است که در ایران این سازوکار بیشتر به ماکتی دولتی از الگوی جهانی شبیه است تا یک زیست‌بوم واقعی. نیما نامداری، فعال حوزه دانش‌بنیان در این زمینه به دیده‌بان ایران می‌گوید: «در اغلب کشورهای توسعه‌یافته، شتاب‌دهنده‌ها و پارک‌های فناوری نقش خود را در همان مرحله نخست رشد استارت‌آپ‌ها ایفا می‌کنند؛ یعنی جایی که هنوز ایده‌ها در مرحله آزمون ‌و‌ خطا قرار دارند و تیم‌های جوان نیاز به سرمایه‌های اندک اما هدفمند دارند. تمرکز این نهادها معمولاً بر شناسایی افراد خلاق، نوآور و ریسک‌پذیری است که از دل دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی برخاسته‌اند. شتاب‌دهنده‌ها در این مرحله نه با پول‌های کلان، بلکه با حمایت‌های خرد و تخصصی به شکل‌گیری کسب‌وکارهای نو کمک می‌کنند، اما این چرخه در ایران به‌ درستی کار نمی‌کند.»

ماکتی از الگوهای جهانی/ وقتی استارت‌آپ‌ها هم مثل آدم‌ها مهاجرت می‌کنند

دیده‌بان ایران؛ مینا علیزاده: شتاب‌دهنده‌ها و پارک‌های فناوری به‌تنهایی قادر به ساختن یک اکوسیستم نوآوری نیستند، زیرا سایر حلقه‌های زنجیره، به‌ویژه سرمایه‌گذاران خطرپذیر و بازیگران بخش خصوصی در مراحل میانی و پایانی رشد استارت‌آپ‌ها، غایب‌اند. وقتی سرمایه‌گذار مرحله دوم وجود ندارد، حتی موفق‌ترین ایده‌ها هم در ادامه مسیر از حرکت می‌افتند. در چنین شرایطی کارنامه شتاب‌دهنده‌ها نیز ناتمام و ناکام می‌ماند؛ چون خروجی‌هایشان توان ادامه حیات ندارند. 

نیما نامداری، فعال حوزه دانش‌بنیان و مدیرعامل استارت‌آپ کارنامه بر این باور است که «وضعیت به گونه‌ای است که شتاب‌دهنده‌های خصوصی در ایران چندان شکل نمی‌گیرند؛ زیرا این نهادها توجیه اقتصادی خود را از دست داده‌اند. بیشتر نهادهای فعال در این عرصه وابسته به دولت‌اند و همین وابستگی موجب شده است که از فلسفه اصلی شتاب‌دهندگی فاصله بگیرند. این نهادها نه تجربه کارآفرینی دارند، نه شناخت کافی از ریسک و نوآوری و در عمل بیشتر به یک «ماکت دولتی» از اکوسیستم نوآوری شباهت دارند تا یک نهاد پویا و کارآمد. در حالی‌که در جهان، یکی از رموز موفقیت شتاب‌دهنده‌ها، بهره‌گیری از افرادی است که خود تجربه کارآفرینی و خروج موفق از استارت‌آپ‌ها را داشته‌اند، اما در ایران چنین حلقه‌ای وجود ندارد.»

او در ادامه می‌گوید: «فقدان این تجربه‌های زیسته و شبکه‌های انسانیِ مؤثر باعث شده است که شتاب‌دهنده‌ها به‌جای موتور نوآوری، به نهادهایی اداری و بی‌روح تبدیل شوند که تنها «شکل» اکوسیستم را دارند، نه کارکرد آن را. به بیان دیگر، آنچه امروز در ایران با عنوان پارک فناوری یا شتاب‌دهنده می‌شناسیم، بیش از آن که بازتابی از یک زیست‌بوم پویا باشد، بازتولید دولتی مدلی است که در بستر واقعی خود معنا پیدا می‌کند.»

پارک‌های فناوری در ایران اساسا برای هدف اصلی خود یعنی شتاب‌دهی واقعی طراحی نشده‌اند و غالبا ساختاری دولتی دارند. به همین دلیل، سرمایه‌گذاری تخصصی و سودمحور در مرحله ابتدایی رشد استارت‌آپ‌ها در این نهادها اتفاق نمی‌افتد. برای موفقیت در این مرحله فرد سرمایه‌گذار باید تخصص داشته باشد و از تجربه عملی کارآفرینی و توانایی کار مستقیم با تیم‌های نوپا برخوردار باشد. اما در ایران چنین شرایطی وجود ندارد. حتی اگر منابع مالی محدود، مانند ۱۰ میلیارد تومان، در اختیار باشند، به دلیل نبود تجربه و تخصص شتاب‌دهنده‌ها نمی‌توانند نقش واقعی خود را ایفا کنند. 

نیما نامداری

نامداری در این مورد توضیح می‌دهد: «واقعیت این است که مهم‌ترین مانع، دولتی بودن شتاب‌دهنده‌ها در ایران است؛ پارک‌های فناوری ما صرفاً ادای شتاب‌دهی را در می‌آورند و در عمل، قادر به ایجاد یک اکوسیستم پویا نیستند. اکوسیستم استارت‌آپی ایران به‌نوعی دچار بن‌بست شده است. حاکمیت اجازه نمی‌دهد استارت‌آپ‌ها رشد کنند، ورود سرمایه محدود و کنترل شده است و محدودیت‌های رسمی و غیررسمی مانع شکل‌گیری کسب‌وکارهای نوپا می‌شوند. از سوی دیگر، مهاجرت نخبگان و دانشجویان باعث شده است بسیاری از افرادی که پتانسیل کارآفرینی دارند، ایران را ترک و فرصت‌های خود را در خارج دنبال کنند. به همین دلیل، پارک‌ها و شتاب‌دهنده‌های دولتی برای این افراد جذابیتی ندارند و در نتیجه، اکوسیستم به‌جای رشد واقعی، بیشتر به یک نمایش بی‌ثمر و کم‌اثر تبدیل شده است.»

این فعال حوزه دانش‌بنیان ادامه می‌دهد: «به حوزه ساخت‌وساز نگاه کنید. نزدیک به صد سال است که در ایران ساختمان‌سازی انجام می‌شود، اما چند شرکت بزرگ و باسابقه در این حوزه داریم. اغلب پروژه‌ها توسط افراد انجام می‌شود، نه شرکت‌های سازمان‌یافته. به‌اصطلاح همان بساز و بفروش‌های محلی که پنجاه سال است کار می‌کنند، بدون این که برند یا ساختار سازمانی خاصی داشته باشند. این مثال نشان می‌دهد در حوزه‌هایی که نظارت دولتی کمتر است و ثبات نسبی وجود دارد، افراد راحت‌تر کار می‌کنند. اما در سایر بخش‌ها، بی‌ثباتی مانع شکل‌گیری تفکر بلندمدت می‌شود.» 

نامداری نکته دیگر را به ساختار تأمین مالی استارت‌آپ‌ها مرتبط می‌داند و توضیح می‌دهد: «فعالیت استارت‌آپی ذاتاً با رشد سریع تعریف می‌شود. اگر شکست بخورد، طبعاً حذف می‌شود که در دنیا هم بیش از ۹۰ درصد استارت‌آپ‌ها در مراحل ابتدایی از بین می‌روند. اما اگر موفق شود، برای ادامه رشد نیازمند تأمین مالی از طریق سرمایه‌گذاران خطرپذیر یا همان  VCهاست. در ایران چنین سازوکاری برای سرمایه‌گذاری تخصصی وجود ندارد.»

او همچنین استارت‌آپ‌های بزرگ بین‌المللی را مثال می‌زند و می‌گوید: «به شرکت‌هایی مثل گوگل، اپل، آمازون، فیسبوک یا حتی اوبر نگاه کنید. این شرکت‌ها تا ۱۵ یا ۲۰ سال پس از تأسیس، به‌طور مداوم سرمایه جذب می‌کردند. یا حتی امروز، شرکتی مانند اوپن ای‌آی هنوز هم در حال جذب سرمایه است. چون رشد سریع دارد و برای تداوم خود نیاز به منابع مالی جدید دارد. اما در ایران چنین تجربه و دانشی وجود ندارد. نه سرمایه‌گذار خطرپذیر واقعی داریم، نه افرادی با تجربه تأمین مالی نوآورانه. در سال‌های گذشته، تلاش‌هایی مانند ایجاد سراوا انجام شد، اما آن هم به دلایل مختلف ناکام ماند. در نتیجه، حتی اگر استارت‌آپی ایده موفقی داشته باشد، تا حدی می‌تواند رشد کند و بعد متوقف می‌شود، چون سرمایه‌ای برای گسترش در اختیار ندارد.» 

به نظر می‌رسد استارت‌آپ‌ها در ایران می‌میرند، اما واقعیت این است که آنها از ایران مهاجرت می‌کنند. یعنی بنیان‌گذاران یا همان کسانی که ایده‌ها را می‌دهند، کشور را ترک می‌کنند و در جایی دیگر با نامی تازه فعالیت خود را ادامه می‌دهند. بنابراین ظاهر ماجرا کوتاه بودن عمر استارت‌آپ‌ها در ایران است، اما باطن آن این است که همان استارت‌آپ در جغرافیای دیگری زنده مانده است. به عبارت دیگر، استارت‌آپ‌ها هم مثل آدم‌ها مهاجرت می‌کنند.

منبع: دیده‌بان ایران 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر