سود میلیون دلاری نام مولوی برای ترکیه؛ سالانه بیش از ۳ میلیون گردشگر به قونیه میرود
«طرح جامع گردشگری قونیه ۲۰۲۵–۲۰۳۰» نشان میدهد که ترکیه دیگر به درآمد فعلی خود از تجاریسازی نام مولوی راضی نیست و به دنبال سهمی بزرگتر از بازار گردشگری فرهنگی جهان در آینده است
به گزارش سایت دیده بان ایران ؛ مرور خبرهای مرتبط با میراث فرهنگی، از ثبتهای جهانی گرفته تا رویکرد و عملکرد دولتها نشان میدهد که در جهان امروز، ظاهرا آنچه در اولویت قرار دارد، نه ریشههای زبانی و نه حتی خاستگاههای فرهنگی و جغرافیایی، بلکه «قدرت روایتگری» است؛ به این معنا که هر کس ارادهای قویتر و سمبهای پر زورتر دارد، نمادهای فرهنگی را به نفع خود مصادره و بازتعریف میکند.
در این میان، ناتوانی برخی دولتها، از جمله جمهوری اسلامی، در پاسداری هوشمندانه از میراث ملی زمینه را برای این واگذاری و مصادره فرهنگی بیشتر فراهم میکند. نمونه بارز این روند که اتفاقا در روزهای اخیر خبرهای متعددی از آن منتشر شد، بهرهبرداری معنوی و مادی ترکیه از نام مولوی است. در حالی که مولوی از قلههای ادبیات فارسی است، ترکیه تنها به دلیل چند سال اقامت او در قونیه و درگذشتش در این شهر، از نام او برای خود یک موتور محرک اقتصاد گردشگری ساخته و همزمان از سرمایه معنوی آن، برای خود در سطح بینالملل اعتباری دستوپا کرده است.
این گزارش به بررسی منافع مادی و معنوی ترکیه از ساخت اعتبار و هویت تجاری برای نام مولوی میپردازد؛ آن هم در شرایطی که در ایران، نهتنها برای شناساندن چهرههای برجسته شعر و ادبیات فارسی مانند حافظ، سعدی و خیام به جهان اقدام موثری انجام نشده، بلکه از حتی آرامگاههای آنان نیز بهدرستی مرمت و نگهداری نمیشود.
خالق مثنوی از بلخ تا قونیه
جلالالدین محمد بلخی، مشهور به مولوی، سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخــ که آن زمان جزئی از ایران بود و یکی از مهمترین کانونهای فرهنگی و علمی جهان به شمار میرفتــ چشم به جهان گشود. پدرش، بهاءالدین ولد، از عالمان، فقها و واعظان برجسته روزگار خود بود و در فضای فکری آن دوره جایگاهی اثرگذار داشت.
مولوی و خانوادهاش پس از حمله مغولان به ایران، ناچار بلخ را ترک کردند و طی کوچ اجباری که مدت زیادی طول کشید، به قونیه، پایتخت سلجوقیان روم، نقل مکان کردند. خالق مثنوی معنوی و دیوان شمس در این شهر اقامت گزید و در نهایت نیز در همین شهر درگذشت. قونیه از آن پس بهتدریج به یکی از مهمترین کانونهای میراث معنوی مولوی تبدیل شد.
سرمایه معنوی مولوی برای ترکیه
برای درک جایگاه معنوی مولوی در ترکیه، کافی است به نامگذاری سازمانهای فرهنگی و فضاهای شهری در این کشور نگاهی بیندازیم. خواهیم دید که در بسیاری از شهرهای بزرگ ترکیه، خیابانها، میدانها، مراکز فرهنگی و نهادهای مهمی با نام «مولانا» (Mevlâna) نامگذاری شدهاند، اما اهمیت مولوی برای ترکیه در همین سطح خلاصه نمیشود و در گفتمان سیاسی این کشور نیز بازتاب دارد. کمااینکه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه، مولوی را «بزرگترین معمار معنوی آناتولی» نامیده است. در واقع ترکیه میکوشد با برجسته کردن نگاه دینی و مذهبی مولوی، از او برای خود چهرهای ملی و سرمایهای نمادین بسازد.
این رویکرد معنادار را میتوان در محتوای منتشرشده در سایت شهرداری قونیه درباره مولوی بهروشنی مشاهده کرد. بررسی این متن مفصل همان قدرت روایتگری را که ابتدای گزارش اشاره شد، بازتاب میدهد. در این روایت، اگرچه به تولد مولوی در بلخ اشاره میشود، مرکز ثقل هویت او بهطور کامل به قونیه منتقل شده است.
تاکید مکرر بر دفن مولوی در قونیه و آیینهای مرتبط با درگذشت او نیز نمونهای روشن از ساخت هویت تجاری (برندسازی) برای یک مکان است که در لایهای عمیقتر، بوی مصادره فرهنگی میدهد. چرا که در این روایت، زبان و خاستگاه فرهنگی و جغرافیایی مولوی عامدانه به حاشیه میرود و قونیه بهعنوان محل سکونت و درگذشت او، برجسته شود.
روایت مرگ مولوی نیز در همین چارچوب بازسازی میشود. در متن رسمی قونیه، درگذشت او «شب وصال» یا «شب عرس» نامیده میشود؛ تفسیری که به مرگ شاعر شمایل قدسی میبخشد و آن را به آیینهای سالانه ماه دسامبر در قونیه پیوند میزند.
درآمدسازی از تجاریسازی نام مولوی
شهر قونیه هر سال از هفتم تا هفدهم دسامبر (۱۶ تا ۲۶ آذر)، میزبان مراسم سالگرد درگذشت مولوی است؛ آیینی که با اجرای سماع، برنامههای فرهنگی و رویدادهای جانبی، هزاران گردشگر داخلی و خارجی را به این شهر میکشاند و در نهایت با برگزاری آیین «شب عرس» در روز آخر تمام میشود. این مراسم حالا چندین سال است که به یکی از مهمترین رویدادهای گردشگری فرهنگی ترکیه تبدیل شده و در تولید درآمد، رونق اقتصاد شهری قونیه و تقویت گردشگری زمستانی این کشور نقش مستقیمی ایفا میکند.
سود ساخت هویت تجاری برای نام مولوی در اقتصاد گردشگری ترکیه تا حدی است که هتلها، مسافرخانهها و خانههای اجارهای موقت قونیه از ماهها قبل از برگزاری مراسم بزرگداشت رزرو میشوند و هزاران گردشگر از گوشه و کنار جهان بهرغم سرمای شدید قونیه در ماه دسامبر، راهی این شهر میشوند.
هرچند از درآمد سالانه ترکیه از گردشگری مرتبط با مولوی آمار دقیقی وجود ندارد، تعداد بیش از سه میلیون بازدیدکننده از موزه مولانا در سال ۲۰۲۴ که روزنامه دیلی صباح نیز آن را تایید کرده است، نشان میدهد که تجاریسازی نام مولوی در گردشگری ترکیه نقش اقتصادی مهمی ایفا میکند.
برخی مطالعات دانشگاهی نیز آثار اقتصادی ملموس گردشگری در محلات اطراف موزه، از جمله افزایش درآمد کسبه محلی، را بررسی و تایید کردهاند. با این حال ستون اصلی این درآمد موزه مولانا (Mevlana Müzesi) است که همواره در فهرست پربازدیدترین مراکز فرهنگی ترکیه قرار دارد.
سود مالی حاصل از نام مولوی، به فروش بلیت موزه یا اجرای سماع محدود نیست، بلکه در قالب یک زنجیره اقتصادی کامل شامل اقامتگاهها، پروازها، تورهای مسافرتی و سفرهای ریلی به قونیه، خدمات شهری، رستورانها و کافهها، فروش صنایعدستی و سوغات فرهنگی و همچنین صادرات محصولات فرهنگی مرتبط با مولوی توزیع میشود.
بنابراین با جمعبندی و تطبیق دادههای موجود میتوان اثر اقتصادی بهرهبرداری تجاری از نام مولوی بر اقتصاد قونیه و حتی اقتصاد ملی ترکیه را ردیابی کرد. خلاصه اینکه ترکیه با استفاده از نام مولوی که از قلههای ادبیات ایران است، برای خود هم اعتبار بینالمللی کسب میکند و هم اقتصاد گردشگری خود را رونق میبخشد. آن هم درست در فصلی از سال که بازار گردشگری شهرهایی مانند آنتالیا به سبب سرمای هوا، از رونق افتاده است.
رسانههای ترکیه روز پنجشنبه ۱۸ دسامبر گزارش دادند که محمد نوری ارسوی، وزیر فرهنگ و گردشگری این کشور، در جریان برگزاری نشستی در قونیه و در چارچوب «طرح جامع گردشگری قونیه ۲۰۳۰ــ۲۰۲۵» اعلام کرده است که قونیه از نظر گردشگری مذهبی، فرهنگی و خوراکشناسی یکی از مهمترین شهرهای ترکیه به شمار میرود و این طرح جامع، نقشهراه بلندمدت توسعه گردشگری این شهر را ترسیم خواهد کرد.
این سند بالادستی که برای یک بازه پنجساله طراحی شده، بر چندین محور راهبردی متمرکز است؛ نخست، تنوعبخشی و عبور از تمرکز صرف بر «موزه مولانا» بهگونهای که کل شهر قونیه بهمثابه یک «موزه زنده» تعریف شود. در این چارچوب، بازسازی و احیای محلات تاریخی اطراف مزار مولانا با هدف بازآفرینی تجربه زیست در دوران سلجوقی، در دستور کار قرار گرفته است.
محور دوم، توسعه گردشگری دیجیتال و هوشمند است. بر اساس این برنامه، استفاده از فناوریهای واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) برای بازسازی رویدادهای نمادینی چون دیدار شمس و مولانا پیشبینی شده است.
سومین محور ایجاد پیوند ساختاری میان قونیه و منطقه گردشگری کاپادوکیا است. هدف از این راهبرد، شکلدهی به یک کریدور گردشگری مشترک و جذب گردشگران تفریحی کاپادوکیا به قونیه از طریق قطارهای سریعالسیر و تورهای یکروزه است؛ اقدامی که میتواند به افزایش مدت اقامت گردشگران و رشد درآمد گردشگری در قونیه منجر شود.
در نهایت، بر «گردشگری خوراک» در این طرح هم تمرکز ویژهای دیده میشود. ترکیه در نظر دارد غذاها و سنتهای آشپزی دوران سلجوقی و عصر مولوی را بهعنوان یک جاذبه مستقل معرفی کند و برای آن هویت تجاری بسازد تا علاوه بر تقویت هویت فرهنگی شهر، سهم رستورانها و خدمات وابسته به غذا در اقتصاد گردشگری قونیه افزایش یابد.
این طرح نشان میدهد که ترکیه دیگر به درآمد فعلی از نام مولوی راضی نیست و به دنبال سهمی بزرگتر از بازار گردشگری فرهنگی جهان در آینده است.
قلههای شعر و ادبیات فارسی در انزوا
مصادره فرهنگی مولوی و احساس تملک ترکیه به او که بیتردید بخشی از میراث ملی و فرهنگی ایران محسوب میشود، بسیاری از ایرانیان را خشمگین کرده است؛ با این حال نباید فراموش کرد که ترکیه هوشمندانه از نام مولوی بهرهبرداری میکند، در حالی که در ایران، دیگر قلههای شعر و ادبیات فارسی نهتنها بهدرستی پاس داشته نمیشوند، بلکه آرامگاههای آنان نیز بودجه کافی برای حفاظت و مرمت ندارند.
کافی است خبرهای مربوط به آرامگاههای حافظ، سعدی، فردوسی و خیام را در دو سال اخیر مرور کنیم تا به موارد متناوبی از خبرهای نگرانکننده مواجه شویم که یا کارشناسان درباره تخریب آنها به دلیل فقدان رسیدگی هشدار دادهاند یا مانند آرامگاه خیام، تندروهای مذهبی، طرح تخریب آنها را مطرح کردهاند.
این در حالی است که این آرامگاهها نیز میتوانند به موتورهای پایدار گردشگری فرهنگی و رونق اقتصادی تبدیل شوند. بهعنوان مثال میتوان از استان فارس نام برد که علاوه بر آرامگاههای سعدی و حافظ، دهها اثر تاریخی و فرهنگی دیگر نیز دارد و میتواند یکی از قطبهای اصلی گردشگری فرهنگی در جهان باشد، اما سیاستگذاریها در جمهوری اسلامی بر پایه نگاه امنیتی و ایدئولوژیک شکل میگیرند که با جذب گردشگر و روایتسازی بینالمللی تناسبی ندارد. چه بسا اگر مولوی نیز در ایران دفن میشد، سرنوشتی مشابه حافظ و سعدی داشت.