کد خبر: 77450
A
محمدرضا باهنر:

برخی فکر می‌کنند چون بیکار هستند می‌توانند در مجلس موفق شوند/مجالس چهارم و پنجم، مجالس قدرتمندی بودند

در مجلس هم چنین چیزی را مشاهده می‌کنیم، مثلا 20 نفر پزشک عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس می‌شوند و چیزی از اقتصاد نمی‌دانند، به همین خاطر مثلا سر مسئله‌ای مانند بودجه با هم به مشکل می‌خورند و دعوا می‌کنند و تقصیرها را گردن دولت می‌اندازند. دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه، علمای خوبی تربیت می‌کنند، اما هیچ گاه نمی‌توانند کسی که منافع ملی را به درستی تشخیص دهد و از آن‌ها دفاع کند، تربیت کنند، این کار وظیفه احزاب است که چنین افرادی را تربیت کنند. این افراد باید حداقل" بیست سال" سابقه کار مدیریتی و اجرایی داشته باشند. من موافق شعار جوانگرایی به این شکل که مطرح می کنند نیستم در خصوص جوانگرایی، در نیرو‌های مسلح همه قبول کردند که وقتی فرد جوانی وارد نیرو‌های مسلح می‌شود، از درجات پایین کار خود را شروع می‌کند؛ در این شرایط وقتی برای کار بزرگی نیاز به یک نیرو دارند آن را از مقامات با تجربه‌تر انتخاب می‌کنند. مثلا وقتی یک نفر قرار است درجه سرتیپی یا سرلشکری بگیرد، باید تمام مدارج و دوره‌های قبل را طی کند تا به این دوره برسد. از نظر من هم کسانی که به مجلس راه پیدا می‌کنند، امیران و سرتیپ‌های سیاسی کشور هستند، با این اختلاف که برخی از این ها، یک شبه به این جایگاه رسیده اند که این می‌تواند برای کشور آسیب زننده باشد.

برخی فکر می‌کنند چون بیکار هستند می‌توانند در مجلس موفق شوند/مجالس چهارم و پنجم، مجالس قدرتمندی بودند

به گزارش دیده بان ایران؛  این روزها بحث مجلس، انتخابات پیش رو و انتقادات به مجلس دهم در صدر محافل سیاسی و حزبی کشور قرار گرفته است. در همین راستا محمدرضا باهنر که چندین دوره نماینده مجلس بوده و جایگاه نائب رئیس بودن را هم درک کرده گفت و گویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:
 

* به عنوان کسی که سال‌ها سابقه سیاسی در کشور دارید و با گروه‌های سیاسی مختلف همکاری و در مجلس حضور داشتید، با توجه به حرف و حدیث‌هایی که گفته می‌شود مجلس از راس امور خارج شده است، در حال حاضر جایگاه مجلس در امور کشور را چطور می‌توان تبیین کرد؟

 

باهنر: اگر به قانون اساسی نگاه کنیم، اختیارات مجلس اختیارات بسیار موثق و مفصلی است؛ اینکه حضرت امام خمینی (ره) فرمودند مجلس در راس امور است، برحسب علاقه این حرف را نزدند و این حرف ایشان مبتنی بر قانون اساسی است. اگر یک نفر بی طرف قانون اساسی ما را مطالعه کند، می‌بیند که اختیارات مجلس بسیار بیشتر از دولت و قوه قضائیه است.

 

مقام معظم رهبری (مدظله العالی) تعبیری را داشتند که در آن فرمودند، وظیفه مجلس تهیه نقشه راهی بوده که دولت موظف است آن را اجرایی کند. البته مجلس باید نقشه‌ای را طراحی کرده که دولت بتواند در آن حرکت کند و با امکانات دولت سازگار باشد؛ متاسفانه باید بگویم که مجلس در چنین موقعیتی قرار نگرفته که بخشی از این اتفاق به اشخاص حقیقی نمایندگان مربوط می‌شود، بخش دیگر آن به ساختار‌های مجلس و انتخاب مردم مربوط می‌شود.


اختیارات مجلس بسیار بیشتر از دولت و قوه قضائیه است

 

بخش دیگری از آن به رویکرد مجلس بعد از روی کار آمدن مربوط می‌شود؛ اینکه چه رویکردی داشته باشد که هم آمرانه و هم هم‌گرا باشد و احکامی که صادر می‌کند قابل اجرا باشد و برای مجریان جذابیت داشته باشد؛ فارغ از اینکه نمایندگان چه کسانی باشند یا از چه جناحی انتخاب شوند یا چه دیدگاهی داشته باشند، کلیات انتخابات مجلس و انتظاراتی که مردم از آن‌ها دارند و وعده‌هایی که نامزد‌ها به مردم می‌دهند، دارای اشکالات جدی است. مدعی هستم که درصد بالایی از نامزد‌ها و مردمی که می خواهند رای بدهند، نمی‌دانند نماینده مجلس چه اختیارات و وظایفی دارد.

 

خیلی از نماینده‌ها این تصور را دارند که می‌توانند به وعده‌هایی که می‌دهند عمل کنند، اما بسیاری از وعده‌هایی که نماینده‌ها می‌دهند در حیطه اختیارات و وظایف نماینده مجلس نیست و اگر هم در حیطه اختیارات و وظایف نماینده مجلس هم باشد، امکانات و زیرساخت‌های آن در کشور فراهم نیست. عمده این مشکلات و اشتباهات بعضا در ارتباط مبارزه با مفاسد و تخصیص بودجه برای دستگاه‌ها و واحد‌ها رخ می‌دهد.


درصد بالایی از نامزد‌ها و مردمی که می خواهند رای بدهند، نمی‌دانند نماینده مجلس چه اختیارات و وظایفی دارد

 

مدتی پیش رئیس جمهور ترکیه اعلام کرد که نزدیک 70 الی 100 سد در کشور می‌سازیم که اصلا تعلقی به دولت ندارند و دولت فقط آن‌ها را مدیریت کرده و بخش خصوصی آن را ساخته و از منافع آن استفاده کرده است، در حالی که ما یک سد هم در کشور نداریم. هر موقع هم این حرف را زدیم گفتند که منافع کشور را می خواهید به گردن کلفت‌ها و پولدار‌ها بدهید؛ سلطان سکه و قیر و این‌ها کم بود، سلطان سد هم اضافه شود؛ در دنیا برای تمام این کار‌ها راه حل قرار داده شده و ما، چون به دنبال این راه‌ها نمی‌رویم، روی به چنین حرف‌هایی می‌آوریم.

 

چون این اطلاعات را نداریم، حرف‌هایی می‌زنیم و وعده‌هایی می‌دهیم که در حیطه اختیارات ما نیست، بعد از مدتی هم ما به اشتباه خود پی می‌بریم و هم مردم به ما چشم یک آدم دروغگو نگاه می‌کنند. در دوره‌هایی که من در مجلس بودم، بعد از مدتی از اینکه نماینده شده بودند اعلام پشیمانی کردند و می‌گفتند ما در شهر خودمان آدم آبروداری بودیم، ولی وقتی به مجلس آمدیم محبوبیت خود را از دست دادیم، به همین خاطر تقریبا بین 60 تا 65 درصد افرادی که در هر دوره مجلس حضور دارند در دوره بعد رای نمی‌آورند.


متوسط ماندگاری نمایندگان در مجلس 1.5 دوره بوده است

 

در این دوره مجلس فکر می کنم این مقدار به 80 درصد برسد؛ چون نمایندگانی که در آن حضور داشتند، برنامه‌هایی را می‌خواستند اجرایی کنند که نشدنی بود. در نهایت دوره ماندگاری نمایندگان در مجلس پایین می‌آید؛ متوسط ماندگاری نمایندگان در مجلس 1.5 دوره بوده است و در نتیجه افرادی که جدید وارد مجلس می‌شوند، تا بخواهند با برنامه‌های قبلی آشنا شوند و با آن‌ها کنار بیایند زمان زیادی می‌گذرد.

 

مشکل دیگری که در افراد حاضر در مجلس وجود دارد این است که وقتی فرد با مدرک پزشکی وارد مجلس می‌شود، مثلا در کمیسیون بهداشت و درمان عضو می‌شود و فعالیت می‌کند، ولی مشکل اصلی آن‌ها این است که در کمیسیون بهداشت و درمان به شخصی نیاز داریم که اقتصاد سلامت را بلد باشد و بتواند برای اقتصاد سلامت برنامه داشته باشد، اما کسی که مثلا مدرک فوق تخصص قلب دارد، دو واحد هم اقتصاد پاس نکرده است که بتواند با این سیاست کنار بیاید.


وقتی یک فوتبالیست را از تیم‌های پایه رشد می‌دهیم، باید در سیاست هم آموزش‌ها را از پایه شروع کنیم

 

در بعضی از کشور‌ها چنین چیزی را مشاهده می کنیم که مثلا وزیر بهداشت آن‌ها دکترای اقتصاد یا مدیریت دارد و اصلا رشته مرتبط با پزشکی ندارد؛ وزیر بهداشت به جز چند مسئله جزئی، نیازی به دانستن مسائل پزشکی ندارد.

 

در مجلس هم چنین چیزی را مشاهده می‌کنیم، مثلا 20 نفر پزشک عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس می‌شوند و چیزی از اقتصاد نمی‌دانند، به همین خاطر مثلا سر مسئله‌ای مانند بودجه با هم به مشکل می‌خورند و دعوا می‌کنند و تقصیرها را گردن دولت می‌اندازند. دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه، علمای خوبی تربیت می‌کنند، اما هیچ گاه نمی‌توانند کسی که منافع ملی را به درستی تشخیص دهد و از آن‌ها دفاع کند، تربیت کنند، این کار وظیفه احزاب است که چنین افرادی را تربیت کنند.
 
*پس می‌توانیم بگوییم اگر ضعفی در افراد در باب حفظ منافع ملی وجود داشته باشد، ضعف احزاب است؟
 
باهنر:  همه این‌ها یک مجموعه و سبد سیاستی است؛ مثلا یک تیم بزرگ فوتبالی وقتی می خواهد بازیکن خود را انتخاب کند، بازیکن خود را از تیم‌های پایه انتخاب می‌کند، یعنی بازیکن در تیم پایه تصمیم گرفته است که فوتبالیست شود، بعد از آن تیم‌های بالاتر می‌آید و آن را برای حضور در رقابت‌های حرفه‌ای جذب و تربیت می‌کند و پس از سال‌ها آن را در رقابت‌های سطح بالاتر شرکت می‌دهند؛ وقتی ما یک فوتبالیست را از تیم‌های پایه رشد می‌دهیم، باید در سیاست هم آموزش‌ها را از پایه شروع کنیم.

 

در خصوص جوانگرایی، در نیرو‌های مسلح همه قبول کردند که وقتی فرد جوانی وارد نیرو‌های مسلح می‌شود، از درجات پایین کار خود را شروع می‌کند؛ در این شرایط وقتی برای کار بزرگی نیاز به یک نیرو دارند آن را از مقامات با تجربه‌تر انتخاب می‌کنند. مثلا وقتی یک نفر قرار است درجه سرتیپی یا سرلشکری بگیرد، باید تمام مدارج و دوره‌های قبل را طی کند تا به این دوره برسد.


هنوز ساختاری برای تربیت افراد در احزاب کشور وجود ندارد

 

از نظر من هم کسانی که به مجلس راه پیدا می‌کنند، امیران و سرتیپ‌های سیاسی کشور هستند، با این اختلاف که برخی از این ها، یک شبه به این جایگاه رسیده اند که این می‌تواند برای کشور آسیب زننده باشد. اگر فرد قصد داشت که وارد سیاست بشود باید از طریق حزب اقدام کند و در آنجا آموزش‌های لازم را ببیند و دوره‌های مربوط را بگذراند تا هنگامی که سرتیپی قصد بازنشستگی داشت، تعدادی سرهنگ آمادگی جانشینی او را داشته باشند. هنوز ساختاری برای افراد در احزاب در کشور وجود ندارد؛ در کشور‌های خارجی می‌بینیم که افراد از نظر سطح در احزاب به اعضای عادی، فعال و ممتاز تقسیم بندی شده اند.


* به نظر شما بهترین دوره مجلس از ابتدا تا به امروز کدام دوره آن بوده است؟


باهنر:  مجلس اولی که در جمهوری اسلامی ایران تاسیس شد، تمام افراد کاریزما را در خود جای داده بود، یعنی افرادی مثل رهبر انقلاب (مدظله العالی)، شهید چمران، شهید بهشتی و افراد دیگری مثل مهندس بازرگان و مهندس سحابی و سایر افراد دیگر، شخصیت‌های برجسته‌ای بودند که کاریزمای بسیار بالایی داشتند.

 

زمانی که مجلس اول رو به تمام شدن بود و ثبت نام برای انتخابات دور دوم مجلس شروع شده بود، در بعضی از حوزه‌های انتخابی، هیچکس جرات ثبت نام کردن نداشت و این به خاطر این موضوع بود که ابهت و هیبت مجلس، اجازه حضور افراد در مجلس را نمی‌داد؛ تا جایی که در برخی از حوزه‌های انتخابی، از افرادی که حضور داشتند درخواست می کردیم که برای حضور در انتخابات ثبت نام کنند تا یک نفر در آن حوزه حضور داشته باشد و شرایط حداقلی برای برگزاری انتخابات فراهم شود.


برخی فکر می‌کنند، چون بیکار هستند می‌توانند در مجلس موفق شوند

 

اما امروز ماشالله 16 هزار نفر ثبت نام می‌کنند و می‌خواهند نماینده مجلس بشوند، وقتی از آن‌ها پرسیده می‌شود برنامه شما برای انتخابات مجلس چیست، می‌گویند دکترا داریم و بیکاریم، چون فکر می‌کنند یک شغلی است که شبیه بقیه مشاغل است و یک کار معمولی دارد. آدم‌هایی که در بیرون از مجلس موفق بودند، وقتی به مجلس آمدند بعد از چند ماه پشیمان شدند، اما برخی فکر می کنند، چون بیکار هستند می‌توانند در مجلس موفق شوند.

 

وقتی برای حضور در مجلس دوم به من گفتند که بیا و نامزد شو، با اینکه عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی هم بودم، بغض کردم؛ گفتم یعنی مملکت انقدر بی آدم شده که من باید نماینده مجلس آن باشم؛ تصور نمی‌کردم که افرادی که هم تیپ ما هستند بتوانند وارد مجلس بشوند. اما الان برعکس شده است، از برخی از افرادی که خیلی به درد مجلس می‌خوردند دعوت کردیم که در این انتخابات حاضر شوند، اما قبول نکردند؛ از چند نفر از نمایندگان همین مجلس هم دعوت کردیم که دوباره حضور پیدا کنند، قبول نکردند، چون معتقدند مجلس قدرت اولیه خود را از دست داده است.


* شما اگر بخواهید بهترین مجلس را بین ادوار گذشته انتخاب کنید، کدام دوره مجلس را انتخاب می‌کنید؟

 

باهنر : مجلس اول به جهت پایه گذاری قوانین زیربنایی کشور یا مسائلی که درباره بنی صدر و عزل او پیش آمد واقعا مجلس خوب و قوی‌ای بود. مجلس دوم تمام همت خود را به سمت جنگ متمایل کرده بود، چون حضرت امام خمینی (ره) هم گفته بودند که جنگ در راس امور است، به همین خاطر ما هر کاری که می خواستیم انجام بدهیم، به این فکر می‌کردیم که این کار چه کمکی به جنگ می‌کند. در زمان مجلس سوم اتفاقات بسیار مهمی رخ داد، رحلت حضرت امام (ره) یکی از اتفاقات بزرگی بود که زلزله بزرگی در کشور به پا کرد؛ اصلاح قانون اساسی و حذف نخست وزیری و اصلاح برخی ساختار‌ها یکی دیگر از این اتفاقات بود. عزل آقای منتظری بحث بسیار مهمی بود که اتفاقات مهمی در کشور به وجود آورد.


مجالس چهارم و پنجم، مجالس قدرتمندی بودند

 

مجلس در دوره سوم، درگیر برخی جریانات بود؛ مثلا آقای هاشمی که رئیس آن دوره مجلس بود، به ریاست جمهوری رسید. هر کدام از مجالس به جهت دوره زمانی خود، خاصیت خود را داشتند و توانستند نقش خوبی در دوره خود ایفا کرده اند، اما به نظرم در کل مجالس چهارم و پنجم، مجالس قدرتمندی بودند که توانستند حجم زیادی از کار را جلو ببرند و فعالیت‌های خوبی داشته باشند؛ بازسازی‌های زمان جنگ و خیلی از سرمایه گذاری‌ها در خیلی از بخش ها، فعالیت‌هایی بود که در این دوره شاهد آن بودیم.

 

* با توجه به این موضوع که برخی معتقدند که اکثریت نمایندگان مجلس دهم بیشتر وکیل الدوله بودند تا وکیل مردم، میخواستیم بدانیم نظر شما نسبت به مجلس دهم چیست؟
 
باهنر:  مجلس دهم از نظر ساختاری و تشکیلاتی، تفاوت زیادی با سایر مجالس نداشت، اما مجلس دهم یک مشکل جدید پیدا کرد که مجالس گذشته نداشتند و آن این بود که در مجالس گذشته، عموما یک فراکسیون اکثریت وجود داشت؛ یک دوره اصلاح طلبان اکثریت بودند و یک دوره اصولگرایان در اکثریت قرار داشتند؛ مجلس دهم فراکسیون اکثریت نداشت، اما سه تا فراکسیون اقلیت داشت. در حقوق سیاسی دنیا این چیز مشهور است که دولت‌ها و مجالس ائتلافی اصولا نمی‌توانند قوی ظاهر بشوند به این خاطر که دست آن‌ها زیر ساطور هم است.
 
به همین خاطر وقتی مجلس در آخر سال 96، سه وزیر را استیضاح کرد، به هر سه وزیر، بیشتر از گذشته رای داد. در مجالس قبلی ما بررسی می‌کردیم که یک وزیر قابل عزل شدن است یا خیر و هرگاه به جمع بندی کامل می رسیدیم او را استیضاح می‌کردیم که نتیجه آن هم مشخص بود.

 

*می‌خواستم نظرتان را در خصوص آقای لاریجانی، کسی که سه دوره نماینده مجلس بود و گفته می‌شود با رای اصولگرایان وارد مجلس شد؛ بدانیم.

 

باهنر: به نظرم هرگاه ماندگاری یک نماینده در مجلس بیشتر می‌شود، پخته‌تر می‌شود و تسلط بیشتری به مسائل پیدا می‌کند. یک زمانی مرحوم پرورش که نماینده مجلس بود به شوخی می‌گفت که این نماینده‌هایی که تازه وارد مجلس می‌شوند، تا بخواهند اسم خیابان‌های مجلس را یاد بگیرند دوره مجلس تمام می‌شود. پس اصولا هر چه ماندگاری نمایندگان در مجلس بیشتر باشد، کار را بهتر یاد می‌گیرند. در ریاست هم این بحث وجود دارد، هرچه دوره ریاست فرد بیشتر شود، فرد به موضوعات و مسائل مسلط‌تر می‌شود و کار را بهتر یاد می‌گیرد و اداره می‌کند؛ اینکه محدودیتی تعیین بشود برای دوره‌های ریاست به نظرم اتفاق خوبی نیست. نکته دیگر اینکه افرادی که در جایگاه‌های سطح بالا قرار می‌گیرند، چون مدام در انظار عمومی قرار می‌گیرند، کاسه رای آن‌ها لبریز می‌شود و رای آن‌ها بعد از مدتی کم می‌شود.


نتایج انتخابات ریاست جمهوری به جای اینکه بر مبنای فکر باشد، بر مبنای هیجانات است

 

*به نظر شما بهترین گزینه برای ریاست مجلس آینده چه کسی می‌تواند باشد؟
 
باهنر: به نظرم دور آینده باید کسی رئیس مجلس بشود که مجلس، جایگاه آن و نمایندگان آن را خوب بفمد.
 
*به نظر شما اینکه گفته می‌شود قرار است آقای لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند درست است؟
 
باهنر: به نظرم این حرف نمی‌تواند از امروز قابل پیش بینی باشد، چون معمولا افرادی که در انتخابات ریاست جمهوری قصد شرکت دارند، دو الی سه ماه قبل از انتخابات ظاهر می‌شوند؛ وگرنه من هم در این دوره انتخابات مجلس شرکت نمی‌کنم، دلیل نمی‌شود که این کار من به منزله شرکت در انتخابات ریاست جمهوری باشد. وقتی شش ماه قبل از انتخابات به سراغ آقای خاتمی رفتند قبول نکرد، ولی دو ماه قبل از انتخابات ناگهانی تصمیم به حضور در انتخابات گرفتند.
 
آقای احمدی نژاد هم به همین صورت، تا 6 ماه قبل از انتخابات اصلا کسی نمی‌دانست که قرار است در انتخابات شرکت کند. در سال 92 هم همین اتفاق افتاد، مردم هر کسی را به جز آقای روحانی برای ریاست جمهوری پیش بینی می‌کردند. نتایج انتخابات ریاست جمهوری به جای اینکه بر مبنای فکر باشد، بر مبنای هیجانات است؛ پس با وجود این شرایط تحت هیچ شرایطی نمی‌توان انتخابات 1400 را از امروز پیش بینی کرد.


حضور لاریجانی در مجلس به این معنا نبود که سه دوره اصولگرایان بر مجلس حاکم بودند، به این معنا بود که سه دوره اصلاح طلبان بر مجلس حاکم نبودند


* به نظر شما آقای لاریجانی مجلس هشتم با آقای لاریجانی مجلس دهم تفاوت داشتند؟

 

باهنر: این سوال همیشه وجود داشت و از ما هم می‌پرسیدند که چرا آقای لاریجانی با اصلاح طلبان سازش می‌کنند، با اصولگرایان هم سازش می‌کنند.

 

من از نظر سیاسی آقای عارف را شخص محترمی می‌دانم، اما برخی از دوستان ما در مجلس معتقد بودند که آقای لاریجانی، خالص و مخلص به اصولگرایان بپیوندد، حتی اگر آقای عارف رئیس جمهور بشود، برخی دیگر هم معتقد بودند که آقای لاریجانی به هر نحوی شده، باید رئیس مجلس بشود. حضور آقای لاریجانی در مجلس به این معنا نبود که سه دوره اصولگرایان بر مجلس حاکم بودند، به این معنا بود که سه دوره اصلاح طلبان بر مجلس حاکم نبودند.


اصلاح طلبان می‌خواهند مظلوم نمایی کنند

 

* نحوه حضور دو جریان سیاسی اصلی در انتخابات را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 

  باهنر: وضعیت تقریبا وضعیت مشابهی است، اصولگرایان در تهران با 4-5 نفر از بزرگان خود وارد شدند، بقیه افراد همه جوانان هستند. فضا تقریبا برابر است، اما اصلاح طلبان می‌خواهند مظلوم نمایی کنند.

 

* اگر اصولگرایان در این دوره مجلس را دست بگیرند و از نظر ترکیبی به مجلس مسلط شوند، آیا شورای ائتلاف برنامه‌ای برای مدیریت مجلس دارد؟

 

باهنر: در حال حاضر فعلا بحث رقابت در میان است، ولی به نظرم اصولگرایان باید چند برنامه را در نظر داشته باشند.

 

*  به نظر شما حضور آقای قالیباف به پیروزی جریان اصولگرا در مجلس کمک می‌کند؟

 

باهنر: با توجه به عملکرد شورای شهر اخیر، خدمات آقای قالیباف خیلی به چشم آمد، ممکن است برخی رسانه‌ها بر علیه او تبلیغ کنند، اما بالاخره خدمات زیادی به مردم کرده است و فکر می‌کنم از این جهت کمک کننده باشد.

 

*از جبهه پایداری شخصیت‌های شناخته شده‌ای مانند آقای آقاتهرانی ثبت نام کرده اند، آیا به نظر شما جبهه پایداری با شورای ائتلاف یک لیست خواهد شد یا خیر؟
 
باهنر: هنوز چیزی مشخص نیست، اما امیدواریم این اتفاق بیفتد و شورای ائتلاف و جبهه پایداری، یک لیست منتشر کنند تا به موفقیت نزدیک‌تر شوند./باشگاه خبرنگاران جوان

 
کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر