کد خبر: 81752
A

انتقاد دوباره «کیهان» به سریال پایتخت و مقایسه آن با سریال «پدر سالار»/ آن اقتدار مرد کجا و این اقتدار نقی کجا!!

با شروع پخش سری جدید از مجموعه طنز «پایتخت۶» و از همان قسمت‌های اولیه، مردم از خاصّ وعامّ احساس کردند انگار با پایتختی غیر از آن پایتخت‌ها مواجه شده‌اند و رنگ و بوی آن متفاوت از قبل می‌نمود.

انتقاد دوباره «کیهان» به سریال پایتخت و مقایسه آن با سریال «پدر سالار»/ آن اقتدار مرد کجا و این اقتدار نقی کجا!!

به گزارش دیده بان ایران؛ سریال «پدر سالار» محصولی پر طرفدار و خاطره آمیز از دهه هفتاد بود که در نوروز امسال نیز بازپخش شد. کافی است بپردازیم به مهم‌ترین فهمی‌که مخاطب از این سریال بدست آورده یا می‌آورد با آنچه در مجموعه «پایتخت ۶» به آن می‌رسد.

در مجموعه «پدرسالار» پدری حضور دارد که به‌خاطر مواجهه با رفتارهای غیرمنتظره از فرزندان و عروسان خود در نهایت و از شدّت این ناراحتی، فرزندان را یکی یکی از خود دور کرده و نه تنها فرزندان با عتاب و تندی پدر روبه‌رو می‌شوند بلکه پدر شغل و درآمد روزانه آنها که متکی به پدر و سرمایه اوست را نیز از آنها گرفته و این اولاد و عروسان به یک‌ باره مواجه می‌شوند با سه مشکل: اوقات تلخی تند پدر با آنان، فلج شدن بنیه اقتصادی منزل، آوارگی و بی‌خانمانی و سربار این و آن شدن!

در اینجا نمی‌توان از اشتباه پدر خانواده یعنی آقا اسدالله با فرزندان که نوعی از تندی و لجبازی را در خود دارد به سادگی گذشت، امّا آنچه مهمّ بوده و خود را بیشتر نشان می‌دهد، وجود نوعی از احساس شرم و گناه است که فرزندان هر از گاه در رفتار و روحیات خود بروز می‌دهند.

این آن چیزی است که در این مجموعه پُررنگ بوده و به مخاطب القاء می‌شود. یعنی روح تمام این سریال پر است از احساس گناه، شرم و شرمساری فرزند در مقابل پدر به‌خاطر حرکت یا حرکاتی که از آنان سر زده است. حرکاتی که شاید حتی حق آنان باشد، اما در مقابل شخص بزرگی چون پدر و بزرگ‌تر باید جانب حرمت و احترام را مراعات نمود.

خلاصه کلام اینکه آنچه از این سریال دستگیر مخاطب می‌شود دو پیام‌ است: احترام و حرمت نگه داری کوچکتر مقابل بزرگ‌تر و عفو و چشم پوشی بزرگ‌تر از خطای کوچکتر.

حال بیاییم و نگاهی بیندازیم به رابطه و برخوردهای پدر و فرزندی که در «پایتخت۶» نصیب مخاطب می‌شود:

یک. بهتاش به‌دنبال جدایی و زندگی در خانه مجردی است، بهبود اعتراض ملایمی‌دارد، بهتاش قهر نموده و می‌رود و کارش را انجام می‌دهد (کار بدون هیچ پیامد منفی یا توجیه جنبه منفی آن انجام می‌شود، در نتیجه از طرف مخاطب جوان هم به‌عنوان یک کنش مثبت پذیرفته می‌شود)

دو. دختران نقی بدون اطلاع واجازه وی و اتفاقا شبی که قرار است او به سفر حج برود، به اردو می‌روند. او وقتی از این جریان مطلع می‌شود در مقابل تعجب و اعتراض در عدم اطلاع و خبر دروغ، همسرش یعنی هما با تندی به وی می‌گوید، اگر دختر تو هستند، دختر من هم هستند. (شکست اقتدار مرد در زندگی که لازمه هر مدیر از جمله مرد به‌عنوان سرپرست و مدیر خانواده است و پررنگی جنبه‌های فمینیستی)

سه. دختران نقی با سفارش و خرید پنهانی ماهواره و بدون اطلاع پدر هنگام نصب پنهانی، به پدر گوشزد می‌کنند که برای آموختن زبان لازم است. این مواجهه در کنار مانور زیادی به آنچه در اینستاگرام خود دارند، اجبار راه آمدن بزرگ‌تر با دنیای جدید حتی به اغماض از آسیب‌ها، را به نظاره می‌آورد.

چهار. رحمت که قرار است با مادر بهتاش و بهروز ازدواج کند، با وجود توافق اولیه نسبت به ازدواج با مادر و نیز با وجود بزرگ‌تری،اما در موارد متعدد از جانب این دو برادر حتی بهروز کوچک، تحقیر و توهین شده و در پایان نیز از بهروز کتک مفصلی می‌خورد.

شاید گفته شود چون مجموعه «پایتخت۶» طنز است و حتی موضوع و چارچوب ساختاری و مفهومی‌ آن با مجموعه‌هایی چون «پدرسالار» متفاوت است، که باید گفت:

اولاً: پایتخت در سری‌های اولیه خود نیز طنز بود اما نه تنها این‌گونه ‌اشکالاتی در آن مشهود نبود، بلکه با تصویر کشیدن از خانواده اصیل ایرانی، به برخی سنت‌های فراموش شده نیز می‌پرداخت.

ثانیاً: اینکه بخواهیم برای رسیدن به هدف از هر وسیله‌ای استفاده کنیم، این روش و این الگوی فرهنگ ماکیاولیسم است و در فرهنگ انسانی و اسلامی جایی ندارد.

اما در این ایام مجموعه دیگری به نام «دوپینگ» از شبکه سه نیز پخش می‌شد. ایرادهای گفته شده که بیان شد به شکلی دیگر در این مجموعه نیز دیده می‌شد، مخصوصاًًً که برخی حرکات جلف و سبک و زننده و دور از شیوه هنرمندی در آن دیده می‌شد که همان سخنان در این‌باره نیز صادق است.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر