کد خبر: 133571
A

زهرا نژاد بهرام: همواره ما با مقوله شکاف آگاهی، دانش و شکاف حقوقی برای زنان و شکاف عدم دسترسی به امکانات حضور اجتماعی رو به رو بودیم

گروه مطالعات زنان انجمن مطالعات فرهنگی ارتباطات همایشی تحت عنوان شبکه های اجتماعی و کاهش شکاف جنسینی برگزار کرد.‌

زهرا نژاد بهرام: همواره ما با مقوله شکاف آگاهی، دانش و شکاف حقوقی برای زنان و شکاف عدم دسترسی به امکانات حضور اجتماعی رو به رو بودیم

به گزارش سایت دیده بان ایران؛گروه مطالعات زنان انجمن مطالعات فرهنگی ارتباطات همایشی تحت عنوان شبکه های اجتماعی و کاهش شکاف جنسینی برگزار کرد.‌

زهرا نژاد بهرام گفت: من سلام عرض می کنم خدمت شما و بسیار خوشحال هستم که در این وقت خدمت شما هستم امیدوارم بینندگان و شنوندگان این جلسه هم بتوانند استفاده لازم را از آن ببرند. موضوع شبکه های اجتماعی و مسئله شکاف اطلاعاتی مسئله بسیار مهمی است که امروزه به عنوان یکی از چالش های اساسی در ارتباط با شبکه های مجازی به کار گرفته شده است.

خوب است درباره شبکه های اجتماعی صحبت کنیم. شبکه های اجتماعی چی هستند؟ به نظر می رسد شبکه های اجتماعی اگر بخواهیم ریشه اش را از گذشته بگوییم ،برخاسته از روابط انسان ها است. اصلا انسان و جامعه بدون ارتباط امکان زیست ندارند. انسانی که نتواند ارتباط برقرار کند امکان زندگی در درون جامعه برایش وجود ندارد. ارتباطات ما با همدیگر شبکه ای از ارتباطات را ایجاد می­کند. ما به دلایل مختلفی ممکن است با همدیگر ارتباط بگیریم یا همسایه هستیم، همجنس یا همکار هستیم یا دیدگاه های مشترکی نسبت به یک موضوع داریم یا علایق مشترکی در ارتباط با یک نفر خاص دیگری داریم. بالاخره یک عنصری هست که ما را مثل گره به هم متصل می کند. این شبکه ارتباطی به ما این فرصت را می دهد که بتوانیم با همدیگر تبادل ارتباط انجام بدهیم تبادل دانش و تجربه بکنیم تجربه از جنس دانش است و چون ما انسان هستیم و شبکه های ارتباطیمان را به طور مداوم شکل می دهیم. این شبکه های ارتباطی نه متعلق به امروز جهان است بلکه از گذشته ای دور، آن زمان که انسانها گرد آتش می نشستند و در آنجا با همدیگر گفتگو می کردند یا وقتی مادربزرگهای ما زیر کرسی بودند و شب های طولانی زمستان را با هم حرف می زدند یا آن زمانی که ما در مهمانی های خانوادگی که تشکیل دادیم همه اینها دایره های شبکه های اجتماعی و ارتباطی هستند. پس شبکه ارتباطی یک ریشه کهن در زندگی انسان دارد و جامعه انسانی بدون شبکه ارتباطی اصلا امکان رشد نداشت. این شبکه اجتماعی 2 بخش دارد یکی رابطه و یکی تعامل است.

photo_2022-06-09_12-04-10

این نیست که ما فقط با همدیگر ارتباط داریم بلکه تعامل با یکدیگر می کنیم این تعامل شامل انتقال اطلاعات، انتقال دانش است این دانش اعم از تجربه و یا حتی بیان درد و دل هایمان و باخبر شدن از همدیگر است. پس شبکه های ارتباطی روی نودهای (node)شکل گرفتند که نقاط مشترک انسان ها در آنجا بهم برخورد می کرده است. آن نودها و نقطه ها بستری شدند که این ارتباطات با همدیگر شکل بگیرد ممکن است الان من به انجمن متصل باشم اما در عین حال به انجمن صلح، انجمن علوم سیاسی و انجمن زنان سرپرست خانوار هم متصل باشم. پس با هر کدام از اینها یک سری نقاط مشترک دارم این نقاط مشترک که من با آنها دارم می تواند بستری برای ایجاد یک شبکه ارتباطی شود. آنهایی که با من در انجمن صلح بودند می توانند الان از طریق من به انجمن مطالعات یا علوم سیاسی متصل شوند. این نودها توسط این رابطه ها با همدیگر شبکه ارتباطی را ایجاد می کنند. هرچقدر این شبکه گسترده تر می شود ارتباطات بیشتر می شود میزان تولید اطلاعات هم در آن بیشتر می شود و تبادل اطلاعات هم بیشتر می شود. با این نگاه اگر به شبکه های اجتماعی نگاه کنیم اینها فرصت های یگانه ای است که از گذشته وجود داشته تا امروز ادامه پیدا کرده است. با یک تفاوت، در گذشته به دلیل محدودیت منابع فناوری و ارتباطی ما فقط شبکه های ارتباطی مان فیس تو فیس (چهره به چهره )بوده است یا ارتباطات به شکل همسایگی، مهمانی برویم و یا در جلسه ای همدیگر ببینیم در کلاس با هم باشیم اما با رشد فناوری، موضوع شبکه های ارتباطی وارتباط انسان ها توانسته به داخل فضاهای مجازی وارد شود.

ما یک فضای بزرگتر از فضای قبلی در اختیار گرفتیم فضایی که تا پیش از این فقط مختص به رابطه های فردی و فیس تو فیسی (چهره به چهره )بود و بسیار محدود بود و نیازمند فضای جغرافیایی خاصی بود، نیازمند مکان و درگیر زمان بود. اینها نکات خیلی مهمی هستند.

سرعت ایجاد این شبکه و ارتباطات بسیار محدود بود اما الان ما با استفاده از فضای مجازی همان روابط ارتباطی را داریم منتهی با یک دایره وسیع تر تحت شبکه های اجتماعی فارغ از زمان و مکان یعنی در هر زمان و مکانی می توانیم به همدیگر اتصال پیدا کنیم. حجم اطلاعات ارسال شده بسیار زیاد است به خاطر اینکه چون دیگر نهایت در زمان های قبل در فضای واقعی نهایت 2-3 ساعت یا یک روز در کنار هم باشید یعنی محدودیت زمان و مکان دارید. اینها در فضای مجازی برای شما برطرف شده است و شما نه محدودیت مکان و زمان دارید و نه محدودیت حجم شرکت کننده دارید. من و شما ارتباطمان در فضای محدودی که داریم می توانست به 5-10 دقیقه اگر می خواستیم بیشتر شود باید سالن می گرفتیم اما الان ما می توانیم هزاران نفرکنار همدیگر بشینیم و با همدیگر گفتگو کنیم مثل کلاب هاوس بتوانیم گفتگو کنیم فارغ از اینکه به مکان محدود شویم.

پس هم تعداد کسانی که با هم تعامل می کنند و هم ظرفیت پذیرش این فضا برای تعداد بیشتر آدم ها و هم دایره ارتباط ما روز به روز وسعت بیشتری پیدا می کند. ما برخاسته از یک جامعه ای هستیم از درون روابط انسان های اجتماعی بیرون آمدیم که قبلاً دور آتش می نشستند یا زیر نور ماه با هم حرف می زدند.

از تجاربشان، از غصه ها و غم ها می گفتند الان وارد فضایی شدیم که زیر نور اینترنت کنار همدیگر قرار می گیریم قبلا نور ماه و خورشید بایستی امکان ایجاد فضای ارتباطی را برای ما ایجاد می کرد الان ما زیر نور شبکه های مجازی که اینترنت فضایش را برای ما بوجود اورده است می توانیم با همدیگر ارتباط برقرار کنیم. پس موضوع ارتباط مقوله است که  می توانم بگویم بعد از انقلاب صنعت چاپ و بعد از انقلاب صنعتی یکی از بزرگترین انقلاب هایی که در درون جهان به وقوع پیوسته و تحول چشمگیری در تمدن بشری بوجود آورد.

انقلاب ارتباطی چراغ امروز جهان است . بعد از انقلاب ارتباطی تحول شبکه های ارتباطی بود. این شبکه های اجتماعی من در سطحی نیستم که بخواهم بگویم انقلاب جدیدی بوده ولی فکر می کنم چیزی شبیه اختراع برق بوده است اینقدر نیروی الکتریسته بر جامعه وتمدن بشری تاثیرگذار بود؛ شبکه های اجتماعی هم اینچنین بر تمدن بشری تاثیرگذار بوده اند. این شبکه های اجتماعی لول های(سطوح )  مختلفی دارد. از پلتفرم های ساده تا پلتفرم های قوی تر بگیرید. اولین بار که شبکه های اجتماعی در حال شکل گرفتن بودند در زمانی بود که ایمیل متولد شد و ما امکان اینکه بتوانیم با همدیگر چت کنیم در درون ایمیل وجود داشت و گفتگوی دو نفره را درست کرد. آرام آرام اینها رشد کردند از فضای سایت، خارج شدند و  فناوری کمک کرد که شبکه های اجتماعی نسخه موبایلی و گوشی هوشمند پیدا شدند .مسئله  این بود که نمی شد همیشه با خودتان یارانه و تبلت حمل کنید ولی گوشی همیشه با خودت همراه دارید و گوشی امروزه جزو جداناپذیر زندگی اجتماعی بشر است. با این نگاه با رشد اپ های موبایلی شبکه های اجتماعی؛ جامعه  تصویر دیگری از ارتباطات انسان ها را به خودش دید. تجربه کرونا تجربه خیلی جالبی بود. تجربه کرونا شما را از همه چیز محروم کرد.

از هر نوع ارتباط فیس تو فیسی محروم کرد. حتی ارتباط والدین با فرزندانشان را محدود کرد و نگذاشت به خاطر اینکه همه نگران سلامت والدین بودند و تمایل داشتند حتی شده والدینشان را نبینند اما آنها در صحت و سلامتی باشند. اما زندگی در جریان بود بایستی که آدم ها ارتباط می گرفتند، بایستی که در مورد مسائل صحبت می کرد، در مورد خود بیماری به همدیگر آگاهی می دادند حتی به همدیگر کمک می کردند برای بهبود شرایط، تلویزیون و رادیو به عنوان جریان سنتی رسانه قادر نبود این نیازها را تامین کند مردم دوست داشتند گفتگو کنند، جریان رسانه سنتی مونولوگ است. اما مردم چون تمایل به گفتگو داشتند طبیعتا این اپلیکیشن های موبایلی و شبکه های اجتماعی فرصت یگانه ای بود که نشان داد چقدر در زندگی انسان ها تاثیر گذاشت. این به خاطر تاثیرش است که عرض می کنم. آمارهای مختلفی در این زمینه هست من نگاهی که می کردم دیدم میزان عضویت مردم در شبکه های اجتماعی بسیار بالا است. بالای 70 درصد کسانی که از گوشی های موبایل هوشمند استفاده می کنند درشبکه های اجتماعی عضو هستند حالا هر کدام از شبکه های اجتماعی، شبکه های اجتماعی به میزان اعضایی که دارند توانسته اند فرصت های ارتباطی را بیشتر کنند .

درهمین ارتباط باتحولی که در فضای اینترنتی به وقوع پیوست، شبکه های پلتفرمی روی گوشیهای همراه یا هوشمند جایگزین شد و این فرصت انتقال و ارتباط را برای آدمها، جهانیان فراهم کرد. نکته قابل توجه تر اینکه وقتی که میزان علایق آدمها را نسبت به شبکه­های مختلفی که وجود دارند بررسی می­کنیم می­بینیم که مثلا فیسبوک جزو شبکه های اجتماعی است . اینها ابزار ایجاد ارتباطات اجتماعی هستند وگرنه خودشان فی نفسه فرصتی برای ایجاد ارتباط اجتماعی ندارند. این ابزارها امکان ایجاد ارتباطات اجتماعی را برای شهروندان فراهم می­کند. ببینید فیسبوک با حدود سه میلیارد نفر عضو جزو اولین­هاست و بیشترین میزان علاقه مندانش هم در کشور ایالات متحده است. بعد از آن با پلتفرم یوتیوب روبه‌رو هستیم که در آن هم به عنوان یک شبکه اجتماعی میتوانند فیلم و تصویر در آن قرار بدهند و افراد میتوانند براساس آن ارتباط خودشان را با هم برقرار کنند. بعد از یوتیوب با واتساپ روبه­رو هستیم. واتساپ جزو شبکه­های موبایلی بسیار قدرتمندی است که امروزه مورد توجه بسیاری از شهروندان جهان قرار گرفته است.

در ایران هم جالب است که این نوع پلتفرمها همچنان مورد استفاده شهروندان است. فرقی ندارد اعم از اینکه خانم یا آقا باشند، دارند استفاده میکنند و شبکه اجتماعی و حلقه ها و ارتباطاتشان را با همدیگر دارند. اگر یادتان باشد پیش از این در ایران تقریبا میتوانم بگویم یک دهه گذشته، وایبر چیز جدی بودند که از آنها استفاده میشد. بعد از آن در طی یک شب چهل میلیون نفر به عنوان یک انقلاب در شبکه های ارتباطی مطرح میشد که حدود چهل میلیون نفر یکباره در تلگرام رفتند. بعد که تلگرام بسته یا فیلتر شد در واتساپ آمدند. میخواهم به شما بگویم این حجم از آدمها چون به دنبال ارتباط هستند و ارتباط ماهیت وجودی انسان را تشکیل میدهد، به طور مداوم دنبال این نوع شبکه ها هستند و داشتند از آنها استفاده میکردند. جالب اینجا است که روز سی ام ژوئن که ما تقریبا یک ماه و خرده ای دیگر به آن میرسیم، جزو روزهایی است که به نام روز شبکه های اجتماعی در جهان نامگذاری شده است ولی عمر این نوع شبکه های اجتماعی مجازی که ابزار لازم برای ارتباط ایجاد کردند، شاید کمتر از 20 سال باشد، مثلا فیسبوک 2004، توییتر 2006، واتساپ حدود 2008 یا 2009 آمد و الان که ما 2022 هستیم میبینیم که چه رشدی پیدا کردند. زمانی که صنعت چاپ در جهان بشریت پیدا شد ، انقدر سرعت آن بالا نبود که این نوع پلتفرمها توانستند روی گوشیهای موبایل بنشینند! و ارتباطات انسانها را برقرار کنند.

این مهم نشان میدهد که انسانها همواره به دنبال ارتباط هستند و فن اوری سرعت رسیدن انها به خواسته شان را تسهیل کرده در واقع مسئله شبکه های اجتماعی تقاضا محور است . هر ابزاری که بتواند میزان ارتباط انسان ها را بیشتر و نزدیکتر کند، فارغ از زمان و مکان کند و آنها بتوانند بیشتر همدیگر را ببینند، بشنوند، حتی احساساتشان را به هم با ایموجیهای مختلف نشان بدهند، اعم از اینکه ممکن است ما تصویری همدیگر را نبینیم ولی من با متنی که مینویسم یک ایموجی و یکی از شکلک­هایی که هست برای آن بگذارم، شما احساس من را نسبت به آن موضوع متوجه میشوید و برایتان قابل درک است. عرضم اینجاست که در همچون شرایطی در جامعه بشری و این تجربه بشری که علاقه مند است که در این فضا ارتباط برقرار کند، جایگاه زنان کجا است؟ در جامعه جهانی مقوله حقوق زنان، مقوله جنس دوم بودن زنان، مقوله نابرابری در حقوق دستمزدهای پرداختی، مقوله نابرابری در دسترسی به پستهای ارشد سیاسی و اقتصادی، نابرابری در حقوق فردی، نابرابری در حقوق خانوادگی همواره مساله جامعه بشری بوده و شاید بتوان گفت از ابتدای تاریخ تا امروز ما همواره با این مساله رو به رو بودیم. در اوایل قرن بیستم، اعتراضات  زیادی از زنان بلند شد و خواهان حق رای برای خودشان بودند، تمایل به ارتباط بیشتری داشتند، میل به برخورداری از حقوق اجتماعی داشتند در واقع انها تمایل به حضور بیشتر اجتماعی داشتند. این تبعیض حقوقی که برای زنان وجود داشت، دو علت جدی داشت که این را بازتولید میکرد: یکی مقوله حضور کمتر زنان در فضای اجتماعی بود و مقوله دیگر آن کمبود اطلاعات بود. زنان اطلاعات نداشتند. اگر به آنها میگفتید که تو میتوانی حق رای داشته باشید، باورش نمیشد که میتواند حق رای داشته باشد. تا اینکه یک عده زن در خیابانها تظاهرات کردند و کشته دادند، مبازرات سیاسی کردند تا توانستند حق رای را بگیرند.

ولی موضوعیتی به نام حق رای برای زنان آنچنان تعریف شده نبود. اینها که دارم عرض میکنم برای یکصد سال پیش است و برای دیروز و امروز نیست. منظورم این است که همواره ما با مقوله شکاف آگاهی، دانش و شکاف حقوقی برای زنان و شکاف عدم دسترسی به امکانات حضور اجتماعی رو به رو بودیم و این مقوله مربوط به امروز و دیروز نیست. زنان ما هم جدا از این مقوله نبودند. اگر تا پیش از انقلاب را نگاه کنید، نرخ باسوادی زنان 25 درصد بود، نرخ جمعیت شهرنشین ما حدود 25 درصد و حدود 75 درصد روستانشین بودند. بسیاری از زنانی که در شهرها زندگی میکردند حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند. شاید نسل جوان در این فضا بودند که به مدرسه و دانشگاه بروند  ولی بقیه زنهای دیگر ممکن نبودند. شما بسیار شنیدید کلاسهای نهضت سوادآموزی تشکیل میشد، کلاسهای اکابری بود، من در یادداشتها دیدم !همه اینها موید  این است که بالا رفتن نرخ سواد مثل چراغی میماند که در دل تاریکی روشن میشود. سواد آن چراغی است که کمک میکند تا شما بتوانید با دنیای بیرونی خود ارتباط برقرار کنید. در اختیار گرفتن متون چطور است؟ شما ممکن است سواد داشته باشید، ولی کتاب و مجله و مواردی از این دست ممکن است در اختیار شما قرار نداشته باشد. پس سواد یکی از ابزارهای ارتقای آگاهی است. یکی دیگر از ابزارهای ارتقای آگاهی بخش ارتباط است. شما وقتی با آدمها در ارتباط قرار میگیرید، وقتی در شبکه کتابخوانها، در شبکه زنانی که مددکار اجتماعی هستند، وقتی در شبکه مادران قرار میگیرید مثلا مادرانی که منتظر نوزاد اولشان هستند، ارتباط برای شما ایجاد میشود، تجارب مادران وتجارب زنان دیگر به شما دانش میدهد، تجارب کتابخوانها از کتابهایی که خواندند به شما داده میشود. شما دایره وسیعی از ارتباطات را میتوانید ایجاد کنید. در این شبکه های ارتباطی اگر شما بخواهید می تواتنید یک همچنین کاری را بکنید، زنان ما علاوه بر نقشهای اجتماعی دو نقش اساسی در زندگیشان دارند: نقش مادری و همسری. اینها وقت زیادی از آنها میگیرد. برایشان امکان مدیریت کردن این زمان بسیار دشوار است، به خصوص اگر شاغل بوده باشند. پس طبیعتا این زمانبندی که بتوانند بیایند در این لایه های مختلف ارتباطی، شبکه های فیس تو فیسی(چهره به چهره )  که در ارتباطات وجود دارد، ممکن است بسیاری از اینها را هم نشناسند. همانطور که به شما گفتم، من میتوانم خودم یک عنصر شبکه ای باشم. با گروه انجمن ارتباط دارم، با انجمن صلح و انجمن جامعه شناسی ارتباط دارم، میتوانم یک کانونی بین این سه تا انجمن شوم. ولی اگر من فردی، فیس تو فیس بودم، فقط خودم با شبکه خودم ارتباط داشتم. نهایتا با دو شبکه دیگر و گروه دیگر ارتباط داشتم. اما وقتی در فضای شبکه های اجتماعی فضای مجازی آمدم، دایره ای از دانش به روی من باز شد. من امکان حضور در اتاقها و گروه های مختلف که میتوانستند تجارب، دانش و آن چیزهایی که را تحت عنوان (knowledge) یا همان دانش را بدست اورند .در واقع دانش  یعنی اعم از نوشتن و خواندن و شنیدن، حتی رفع ارتباط آدمها خودش میتواند نوعی دانش و آگاهی باشد به دست بیاورند. پس از نظر من حضور زنان در شبکه های اجتماعی فرصتی برای پر کردن شکاف اطلاعاتی زنان بود. چیزی که زنان در طول تاریخ، از ابتدا تا امروز یعنی تا این یک دهه اخیر که شبکه های اجتماعی با توجه به فضای مجازی همراه زنان قرار گرفتند و میتوانند آنها را لحظه به لحظه در گروه­های مختلف ارتباطشان را برقرار کنند، وجود نداشته است و یک انقلابی برای ارتقای آگاهیهای زنان به وجود آمد و ابزاری برای توانمندی آنها شد. زنی که آگاه و باسواد باشد، میتواند توانمند و قدرتمند باشد و در عرصه تصمیم­گیری و تصمیم سازی مشارکت کند. یک دوستی به من میگفت که ما یک گروه مادران داریم. این خانم بچه اولش را باردار بود. بعد گفتم که گروه مادران یعنی چه؟ گفت ما خانمهایی هستیم که همدیگر را در شبکه های مجازی پیدا کردیم که همه مان بچه اولمان است. بسیار برای من جالب بود. میگفت همه بچه اولمان است و ما تجاربمان را به همدیگر میگوییم. مثلا من بچه ام یکدفعه مشکل گوارشی پیدا می کند ، در این گروه نوشتم بچه ها من با این مساله مواجه شدم، بچه ام شکمش کار نمیکند، دو روز است مشکل پیدا کرده است. بعد هرکسی تجارب خودش را به اشتراک گذاشته است. میگفت تجارب آنها به من کمک کرد که من مشکل بچه ام را حل کردم. یکدفعه روی دست بچه ام دیدم یک ضایعه ایجاد شده است. گفتم بچه ها یک همچنین اتفاقی افتاده است. آن یکی گفت برای من هم یک همچنین اتفاقی افتاده است. فکر کنید یک گروه صد نفره از مادران که بچه اولشان بوده و هرکدامشان پزشک مراجعه کردند و تجربه داشتند و این دانش و آگاهی که من شاید پیشتر اگر مادربزرگم کنارم بود به من یاد میداد، یا شاید مادربزرگم هم ندیده بود، اینها توانستند در این گروه های ارتباطیشان به دست بیاورند.

 ما در گذشته زندگیها و خانواده های گسترده داشتیم؛ خاله، عمو، دایی، بچه عمو، اینها همه کنار هم زندگی میکردیم. با رشد شهرنشینی، خانواده ها هسته ای شدند. خانواده هسته ای یعنی متشکل از مادر، پدر و فرزندان. حالا ارتباط این خانواده های هسته ای با تجارب والدین، با تجارب بزرگترها چقدر منقطع میشود؟ تصورش را بکنید، ولی این شبکه های ارتباطی اجتماعی توانستند تا حدود زیادی آن نواقص جداشدن ما از زندگیهای گسترده به سمت خانواده های هسته ای را پر بکنند و امکان ارتباطی ما و دریافت تجارب که بخش بزرگی از دانش و زندگی است را دست آوردیم. حالا فقط من مادران اول را گفتم. مثلا گروه مادران دانش آموز کلاس اول را در نظر بگیرید که اینها ممکن است هرکدام از بچه هایشان با یک مشکلی رو به رو شده باشد. چگونه میتوانند از تجارب دیگران خیلی راحت و آسان و در کوتاه مدت و در هر زمانی دانش کسب کنند؟ زمانی که مثلا خانواده تلویزیون نگاه میکنند او میتواند به گوشیش مراجعه کند ببیند گروه راجع به این مسائل چه چیزهایی گفته است یا حتی مسائلی که آنجا برای خودش هم مطرح نشده باشد اما از مسائلی که برای دیگران مطرح شده است میتواند اطلاعات بگیرد و این را تبدیل به آگاهی کند و آگاهی ابزار قدرت است و شبکه های اجتماعی فرصت ویژه ای را برای زنان اعم از زنان جهان، نه تنها زنان ایران، فراهم کردند تا بتوانند شکاف آگاهی را ترمیم کنند. یک نکته ای که همواره مطرح میشود این است که برخی از پژوهشگران  روی شکاف آگاهی بحث نمیکنند. آنها روی شکاف دیجیتال گفتگو می کنند .آنها  میگویند شکاف دیجیتالی بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد، شکاف دیجیتالی بین زنان و مردان وجود دارد. شکاف دیجیتالی از چه جهت؟ میگویند شکاف دیجیتالی به خاطر اینکه آنها صاحبان شبکه های ارتباطی هستند، صاحبان سایت و اینترنت و اینها هستند، اطلاعاتی که درون آنها قرار میدهند و ما مهارت لازم برای استفاده از آن اطلاعات را نداریم. این یک مساله است که میگویند شکاف دیجیتال ایجاد کرده به خاطر اینکه ما مهارتهای لازم فنی را نداریم. نکته دومی که در رابطه با شکاف دیجیتالی بحث میکنند، بحث جنسیتی است. میگویند زنان و مردان یک فاصله دیجیتالی زیادی دارند. شکافی بین آنها وجود دارد. علت آن چیست؟ علتش عدم مهارت لازم در زنان به خاطر اینکه نمیتوانند از این اطلاعات و ظرفیتهایی که در فضای دیجیتال وجود دارد، استفاده کنند. اینها بیشتر در مقوله های فنی وارد میشود. در مقوله اطلاعات و کسب اطلاعات اعم از اطلاعات اجتماعی، اقتصادی، فنی، خبر، هر چیزی که باشد، این تعریف شده نیست. میخواهم به شما بگویم شکاف اطلاعاتی با شکاف دیجیتالی موضوعیتش فرق میکند. امروزه شبکه های اجتماعی با پلتفرمهای موبایلی آن دغدغه های شکاف دیجیتالی را برای زنان پر کردند و به راحتی زنان میتوانند از ظرفیتهای موبایلهای هوشمندشان استفاده کنند. شبکه های اجتماعی در سه بخش به ما کمک میکنند فردی، هم گروهی و هم سازمانی و در دو حوزه به ما یازی میدهند: هم جریان دانش و اطلاعات را فراهم میکنند، هم ارتباط بین ما را برقرار میکنند. ما را از تنهاییهای ساخته و پرداخته شده خودمان نجات میدهند. که این خودش هم باز یک نوع توانمندسازی آگاهی برای ما به وجود می آورد. شاید بشود گفت شکاف جنسیتی دیجیتالی که امروز بحثهای گسترده ای را در بین فمینیستها، متخصصین حوزه دیجیتال به وجود آورده، بخواهیم درباره آن بحث کنیم، مباحث بسیار دغدغه آمیزی را در خودش دارد که نیازمند ارتقای مهارتهای زنان ا است. من یک مثال شخصی برایتان بزنم. من میخواستم که پرینترم را به کامپیوتر وصل کنم دنبال کسی میگشتم. من چندان مهارتهای  فنی ندارم. فقط بلد هستم کاربر خوبی باشم. چندان بلد نیستم از این مهارتها استفاده کنم. بعد شروع کردم به جست و جو کردن در گوگل چگونه میتوان این پرینتر را به یک چیزی نصب کرد. مرحله به مرحله آن هم در گوشیم نه اینکه فکر کنید در کامپیوترم، چون یک فرصتی داشتم. نشسته بودم داشتم تلویزیون نگاه میکردم. گفتم این را سرچ کنم. چه خوب پیدا کردم! بعد نصبش هم کردم و خلاصه پرینتر من راه افتاد. در واقع شبکه های اجتماعی  سطح دانش و سطح دسترسی ما را ارتقا میدهد. برای همین است که زنان  توانایی این را دارند که شکاف اطلاعاتی را برطرف کند. نکته بعدی که در بحث شبکه های اجتماعی قابل تامل است این است که همانطور که گفتم شبکه های اجتماعی برگرفته از ماهیت اجتماع انسانی است. ما نمیتوانیم آدمها را از ارتباطاتشان دور کنیم. نشر اطلاعات و مبادله و گسترش ارتباطات از شاخص­های شبکه سازی است. رابطه بر مبنای شبکه سازی، فرصت تعامل بیشتر را برای زنان ایجاد کرده است. زنان به دلیل محدودیت زمانی و محدودیت مکانی که دارند، به خاطر مسئولیتهای خانوادگی که بر عهده دارند نیازمند فرصتهای ارتباطی بیشتری برای اینکه سطح دانش خودشان را ارتقا بدهند. بسیار جالب است یک آماری را من نگاه میکردم. میگفت ضریب نفوذ تلفن همراه برای مردان بالغ بر 30 میلیون نفر است، این آمار البته برای سال 1395 است، الان من فکر کنم این به بالای 40، 45 میلیون رسیده باشد. در مردان 30 میلیون نفر است،  در زنان 25 میلیون نفر است. نگاه کنید چندان زنان دور نیستند از این ضریب نفوذ. در سال 95 را دارم عرض میکنم. و میزان کاربران زن دارای تلفن همراه بسیار قابل مقایسه و ارزشمند است. این رقم در سالهای بعدی افزایش بیشتری پیدا کرده است. میزان نفوذ تلفن همراه در یک مطالعه ای که صورت گرفته است از 155 درصد عبور کرده است. در سال 1399، قدرت نفوذ تلفن همراه بالغ بر 91 درصد در درون جامعه ایرانی بوده است. جامعه ما 85 میلیون نفر جمعیت دارد. نصف آن زن و نصف آن مرد هستند. وقتی میگوید 91 درصد جمعیت ایران تلفن همراه دارند، یعنی زن و مرد آن دارند. نه اینکه فقط مردانش دارند. جالب اینجا است 70 درصد ایرانیها براساس این مطالعه در سال 1399 دارای تلفن هوشمند هستند. این نکته بسیار مهم است. تلفن هوشمند تمام این پلتفرمهای شبکه های ارتباطی را در خودش دارد.  جالبتر اینجا است که زنان از تبلت بیشتر از مردان استفاده می­کنند. نکته بعدی اینکه زنان ممکن است از تلفن همراه کمتر استفاده کنند اما نوع استفاده آنها متفاوت است. زنان بیشتر به دنبال روابط ارتباطی، کتاب، مطالعه و کسب اطلاعات هستند. مردان به دنبال مسائل اقتصادی و مسائل تفریحی، بازی و گیم هستند. اینها آمارهایی است براساس مطالعاتی که صورت گرفته است. و جالبتر اینجا است که در سال 1400 گفتند که اپراتورهای تلفن همراه شامل سه اپراتور ایرانسل، همراه اول و رایتل، ضریب نفوذ 96 درصد داشتند. این یک اتفاق بسیار با ارزشی است. با توجه به اینکه تلفنهای هوشمند ضریب نفوذشان بالای 70 درصد است، تصورش را کنید چه دایره ارتباطی بین انسانها وجود دارد. مرکز افکارسنجی ایسبا در سال 1397 آمار گرفته و گفته است میزان استفاده زنان از تلگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی 58 درصد، اینستاگرام 31 درصد، واتساپ 27 درصد بوده اما میزان استفاده مردان از تلگرام در مقایسه با زنان 54 درصد بوده در حالی که زنان 58 درصد بوده است. اینستاگرام برای زنان 31 درصد، برای مردان 28 درصد بوده است. واتساپ باز برای زنان تقریبا سه درصد بیشتر از مردان بوده است و اینها نشان دهنده این است که زنان استفاده از شبکه های اجتماعی برای ارتباط گرفتن را فرصتهایی برای ارتقای دانش و آگاهی خودشان دانستند. نکته جالبتر این است که زنان فقط دانششان را ارتقا ندادند، اطلاعاتشان را افزایش ندادند بلکه از آن به عنوان فرصت خوداشتغالی هم استفاده کردند. بسیاری از کالاهای و کارهایی که زنان انجام میدهند، بازارهای خوداشتغالی که برای خودشان ایجاد کردند از طریق همین شبکه های ارتباطی درون خانواده بوده است. اجازه بدهید منتظر شوم شما سوالهایتان را بپرسید.

به عبارتی الان فضای مجازی یک فضایی را ایجاد کرد که دیگر از آن حالت مردانه همه چیز تغییر کرد. شما ببینید در فضای واقعی همه چیز مردانه است. حتی اگر بخواهید و تلاش هم بکنید ساختار انقدر مردانه است که باید انقدر تلاش بکنید، بجنگید، چالش کنید تا بتوانید آن فضا راتا حدودی به نفع خودت تغییر بدهید. حالا این تغییر قرار نیست که همه چیز تغییر کند. ولی همین که شما در این فضا ورود پیدا کنید، بتوانید به عنوان یک زن مستقل کار انجام بدهید، پیشرفت کنید بسیار خوب است ولی دقیقا در فضای مجازی این برعکس است. باتوجه به اینکه ما هنوز هم معتقد هستیم که فضای مجازی یک ارتباط از فضای واقعی است که یکسری تغییرات مثلا ساختارها به راحتی تغییر پیدا کرده است.

حالا سوالی که مطرح است این است که دسترسی زنان به اینترنت و عضویت شبکه های اجتماعی قادر است بستری برای توسعه در رابطه با حوزه های اقتصادی و اجتماعی فراهم کند؟

شبکه های اجتماعی در نظر بگیرید که چگونه دارند زنان استفاده میکنند، محصولاتشان را معرفی میکنند، مشتری پیدا میکنند، تجارب همدیگر را به چالش میکشند و میتوانند اصلا بازارهای بیشتری را هم برای خودشان هم برای دیگر شبکه های اجتماعی خودشان برقرار کنند و به نظر من میرسد که فرصتهای اقتصادی بسیار زیادی برای اینها به وجود آمده است چون دو علت دارد: 1) دایره ارتباطشان افزایش پیدا کرده، 2) دامنه اطلاعاتشان ارتقا پیدا کرده است. امروز اگر یک زن بخواهد در بازار اقتصادی کار کند و محصول خودش را بفروشد، نیازمند این است که بازار را بشناسد. چگونه میتواند بازار را بشناسد؟ با ورود به بازار و با ارتباط گرفتن با بازار و با لمس بازار است که میتواند بازار را بشناسد و در عرصه اقتصادی ورود پیدا بکند.

در کنار رقبا بودن دقیقا در فضای مجازی کامل دیده میشود و قابل لمس است

سوال بعدی شاید این باشد این شبکه های اجتماعی بر ساختار هویتی زنان ایرانی هم میتواند تاثیرگذار باشد؟

وقتی که زن ایرانی با جمع کثیری از زنان همجنس خودش در کشور که هم زبان خودش هستند ارتباط برقرار میکند، یک فرصت یگانه ای برایش به وجود می آید که بتواند دیدگاه های زنان دیگر را راجع به مسائل مختلف به دست بیاورد. به عنوان مثال شما در این فضای شبکه های ارتباطی، زن نقاش و زن نویسنده میبینید، زنانی که در حوزه های دیگری به جز حوزه هایی که شما قبلا فکر میکردید فقط دایره ارتباطی در آنها تعریف میشود، دارند ارتباط برقرار میکنند و حضور دارند. این به شما یک انگیزه جدید و یک نگاه جدید به زندگی را میدهد. این نگاه جدید به زندگی، شاید نگاه شما قبلا به عنوان مثال میگویم در حد مسائل محدود خانواده و خانوار محدود میشد و مسائل خودتان را بسیار بزرگتر از مسائلی می دیدید که بشود حلش کرد. ولی امروز وقتی با مسائل مختلف جوامع دیگر، با مسائل مردم خودتان و با زنان دیگر رو به رو میشوید میگویید نه مسائل من در برابر مسائل آنها بسیار خرد است. پس به دنبال این ارتباط طبیعتا  هویتها و رویکردهای  جدید پیدا میکنید. شاید اگر قبلا فقط دغدغه شما فقط مسائل خانواده بود ، الان دغدغه هایتان تغییر کرده است. الان نسبت به آن زنی که مشکل آب دارد و در سیستان میرود لب چشمه آب برمیدارد، نگاهتان نسبت به آب تغییر کرده است. دیگر شیرآب را باز نمیکنید که ده کیلو سبزی بشورید. میگویید عیبی ندارد در یک لگن خیسش میکنم، چرا، چون میبینید مساله آب مساله زندگی و مساله دغدغه است. مردم آب ندارند و آب نداشتن مردم به معنای نداشتن زندگی و حیات است. امروز وقتی شما میبینید که مردم دغدغه نان دارند، شاید ممکن است میگویم هویت و نگاه شما را نسبت به زندگی تغییر میدهد، دیگر به راحتی اسراف نمیکنید، سعی میکنید مدیریت مصرف و مدیریت منابع داشته باشید. اینها فرصتهای یگانه ای است که شاید در شبکه­های ارتباطی امکانپذیر باشد که شما به دست بیاورید. اگر شما این دایره ارتباطیتان قوی نباشد، فقط شاید محدود به دایره ارتباطی که همفکر شما هستند ولی آدمهای دیگری میتوانند باشند که همفکر شما نباشند و نگاه های دیگری به زندگی داشته باشند.

خانم دکتر بله کاملا صحبتتان درست است. شاید همین اتفاق باعث شده است که آدمها نسبت به داشته هایشان توجه بیشتری بکنند چون شاید مردم خیلی ناآگاه بودند به اینکه در بسیاری از جاهای ایران الان آب واقعا وجود ندارد و به قول شما با خیال راحت و فراغ از هر چیزی از این آب استفاده میکردند ولی حداقل یک اتفاق قشنگی که افتاده، اولا که گروه های خودجوش به وجود آمدند که تلاش میکنند اطلاع رسانی کنند که شرایط چگونه است. بعد دیده و شنیده میشود و باعث میشود که آدمها نسبت به آن چیزی که دارند سعی کنند قدردان تر باشند. حالا به نظر شما زنان ایرانی با توجه به عضویت در شبکه های اجتماعی ممکن است دچار آسیبهای جنسیتی نیز بشوند؟ و با وجود این باز عضویت در شبکه های اجتماعی مطلوب است یا خیر؟

من فکر میکنم خانم دکتر هر چیزی که شما در جامعه استفاده میکنید اگر کنترل و مدیریت نشود، آموزش داده نشود، سواد لازم را آدم نداشته باشد، ممکن است شما را دچار چالش کند. من منکر این نمیشوم. فضای مجازی هم مثل فضای عمومی این ظرفیت را دارد که زنان مورد آزار یا خشونت جنسیتی قرار بگیرند یا ممکن است که تجارب نامناسبی در آنجا نشر داده بشود که مشکلاتی را برای زنان به وجود آورده باشد. من منکر این قضیه نیستم. اما مهم این است که شما با ارتباط گرفتن، با فرصت داشتن و ارائه آگاهی ها و سواد رسانه ای، فرصتهای تازه ای را برای زنان ایجاد کنید. مثل داستان ما شده است. چون ما مارگزیده هستیم از ریسمان سیاه و سفید هم میترسیم. پس چون ممکن است که در فضای اجتماعی اعم از مجازی یا غیرمجازی مشکلاتی برای زنان به وجود بیاید، ما اصلا وارد این فضا نمیشویم. اصلا این فضا را دربش را میبندیم. من عرض کردم فضای مجازی چگونه شکاف آگاهی را در بین زنان برطرف کرده است. اینهمه مزایا داشته، بله امکان دارد معایب هم داشته باشد. حال باید دنبال راهکارهایش گشت. همانطور که یک روزی که بچه های ما میخواستند دبیرستان میخواستند بروند یا مدرسه برای دانش میخواستند بروند، شاید خانواده ها وحشت این را داشتند که وای در مدرسه ها چی به اینها یاد میدهند. نگران این بودند. وای در مسیر مدرسه چه اتفاقی میخواهد بیفتد. معلم کی هست چی هست. معلم مرد است یا زن است. همه اینها دغدغه های خانواده ها بود.بسیاری از خانواده های مذهبیب در پیش از انقلاب تمایلی نداشتند دخترانش به مدرسه بروند چون نگران بودند و دغدغه داشتند اما میخواهم بگویم اینها به معنای آن است که چون نمیتوانیم ظرفیتهای اطلاع رسانی، آموزشهای مناسب را در مدارس، دانشگاه هایمان به کل جامعه به ویژه به زنانمان بدهیم، می آییم از این رویکردها استفاده میکنیم و این را به عنوان مساله میکنیم و میخواهیم زنان را از ورود به شبکه های اجتماعی محروم کنیم. نکته بعدی که لازم است خدمتتان بگویم، چه من خوشم بیاید چه خوشم نیاید، چه شما دوست داشته باشید چه دوست نداشته باشید، زنان راه کسب آگاهی را پیدا کردند و شما نمیتوانید از زنان این قدرت را بگیرید. این مهارت کسب آگاهی را نمیتوانید بگیرید. دیگر نمیتوانند آگاهیهایشان را کاهش بدهند. زن آگاه زن توانمند است، اعتماد به نفسش بالا میرود، مسائل اجتماعی خانواده را به خوبی حل میکند، شهروند مشارکت گری در جامعه است چون آگاه است و دانش دارد. آن زنی که میداند آب زیاد نباید مصرف کند، آن زن است که قابلیت این را دارد که میتواند مشارکت کننده باشد. چون در شبکه های اجتماعی آموزش دیده و خبرش را دیده است. چون اطلاع رسانی شده است که آب در سیستان بلوچستان نیست. مردم برای یک کوزه آب مجبور هستند جانشان را از دست بدهند در آن حوضچه ای که میروند آب از آن جمع میکنند سوسمار هست. چندتا از دخترها و زنان ما را آن سوسمارها خوردند یا اعضای بدنشان را قطع کردند؟ اینگونه است که ما قدر آب را میدانیم. اینگونه است که وقتی اطلاع رسانی قوی بشود، ما لحظه به لحظه در جریان اطلاعات باشیم دانش به دست می آوریم. این دانش، دانش عمومی است. من نمیگویم زنان ما دانش اقتصادی را ممکن است به دست بیاورند. نمیگویم دانش آکادمیک مثلا کامپیوتر به دست می آورند، که ممکن است حالا به دست بیاورند. اما ما بیش از هرچیز احتیاج به دانش ارتباطات اجتماعی و روابط اجتماعی داریم. ما باید یاد بگیریم چگونه در جامعه زندگی کنیم و این فرصتی بود که شبکه ها ایجاد کردند.

خانم دکتر مقیمی : زنان آگاه و توانمند به اینجا بسنده نمی­کنند. نکته ای که من در مورد این زنان دیدم، اینها آگاهی رسانی و توانمندی را در زنان دیگر هم تقویت میکنند و این جای بسیار امیدواری است. چون یک زمانی زنان آگاه فقط خودشان، من یادم است که در دهه های مادر من، اگر خانمی توانمند بود هیچگاه تلاش برای توانمندسازی هم سن و سالان خودش نمیکرد. آن مسیر را پیدا کرده بود نمی­شود قضاوت کرد ولی مطالعات هم نشان میدهد که ساختار بود آن آدم به خاطر شرایط اقتصادی و خانوادگی که داشت اینها را در خودش پرورش می­داد و به پشتوانه خانواده اش این اتفاق می افتاد و این را نمیتوانست به دیگران، همسالان و همنوعان خودش انتقال بدهد ولی الان من گروه خودمان را میبینم. وقتی ما این گروه را داشتیم ایجاد میکردیم، هدفمان فقط آکامیک نبود. اتفاقا ما گفتیم چون بحث آکادمیک یک طرف است و چون بچه ها در خانواده ها پرورش پیدا میکنند و این بچه ها مادران آینده میشوند، بیاییم یک ذره از فضای آکادمیک دور بشویم در خانه ها بیاییم با زنان خانه دار چالش کنیم و کلاس بگذاریم، بحث و حرف بگذاریم و این چیز بسیار خوبی است ودر نهایت بسیار امیدوارکننده است.

نژادبهرام: خانم دکتر این فرمایشتان را من وام میگیرم. به این نکته که اگر یادتان باشد گفتم که در شبکه ارتباطی شما دو تا کار انجام میدهید: یکی ارتباط برقرار میکنید، یکی اطلاعات به دست می آورید و نشر میدهید. این همان نکته اساسی است که شما گفتید. چون شما در شبکه ارتباطی-اجتماعی قرار گرفتید طبیعی است که اطلاعاتتان را نشر میدهید و امکان نشر دادن را هم پیدا کردید. شاید آنموقع اگر شما میخواستید نشر بدهید همانطور که به شما گفتم باید میرفتید یک سالن میگرفتید و هزارتا کار میکردید چون با محدودیت منابع آدمها رو به رو هستند. نکته کلیدی این قضیه این است که مادری که آگاهی دارد، آگاهیش را به خانواده اش منتشر میکند و وارد خانواده میکند. در سبک زندگی، در تربیت فرزند، در ارتباط با همسر، ارتباط با والدین، ارتباط با خواهر و برادر. زن آگاه، زن هوشمند خانواده میشود. آگاهی فرصتی است که از شبکه اجتماعی برای زن پیش آمده تا آن شکاف اطلاعاتیش را کاهش بدهد. با کسب آن اطلاعات و آگاهی یک مادر و زن هوشمند میشود که خانواده اش را تحت تاثیر قرار میدهد و این اتفاق اتفاق مبارکی است و باید از آن استقبال کرد.

خانم دکتر مقیمی :بله کاملا درست است و به قول شما یک زمانی من یادم است که همیشه یک اتفاقی می افتاد میگفتند «از ماست که برماست» ولی این اتفاق حتی در بدترین حالتش هم برایند خوبی دارد. من بارها دیدم که موضوع پایان نامه من « نفرت پراکنی زنان برعلیه زنان» بود و من معتقد هستم هرچه که پیش می آید به خاطر ماست. به خاطر اینکه خودمان نمیخواهیم انجام بدهیم. و مثالش که بسیار قشنگ این موضوع را درک کردم این بود که من وقتی بچه بودم، همیشه با پسرداییهایم بازی میکردم و مادربزرگم همیشه من را دعوا میکرد. میگفت که تو نباید با پسرها بازی کنید و این همیشه در ذهن من بود. حتی بزرگتر هم که شده بودم میخواستم یک کاری را انجام بدهم، خیلی با تامل و نگران کننده بود و این به صورت ناخودآگاه از مادربزرگ من در ذهن من بود و من ممکن بود به نسلهای بعدی انتقال بدهم. حالا یک جایی به آگاهی رسیدم. در شبکه های اجتماعی مثلا اینستاگرام نگاه میکردم که خانمهایی که ورزشکار هستند چگونه به همدیگر خیر میرسانند یا این ارتباط چگونه فوران پیدا میکند. و دیدم که روند بسیار متفاوت شده است. همچنان بود جاهایی که اینها همدیگر را تخریب و تحقیر میکردند اما خیلی جاها به همدیگر فضا میدادند. مثلا یک نمونه اش این بود یک خانمی که داشت ورزش میکرد و ماه های آخر بارداریش بود. یک خانمی نوشته بود مگر میشود. یک خانم ورزشکار دیگر نوشته بود که بله چرا شدنی نیست. دوباره یک خانم ورزشکار دیگر نوشته بود و همین پاسخها و جوابها، این دیالوگ آدم را به این نقطه میرساند که پس روند این جنسیت زده زنان دارد تغییر پیدا میکند و زنان اتفاقا به همدیگر در اطلاع رسانی و آگاهی کمک میکنند. هرچه در فضای واقعی اینها سرخورده شدند، در فضای مجازی دارند جولان میدهند.

نژادبهرام :این بازتعریف هویت جنسیتی زنان، همان سوالی که فرمودید شما، بحث هویت جنسیتی، این بازتعریف هویت جنسیتی از یک طرف، مقوله اعتماد به نفس از سوی دیگر، کسب اعتماد به نفس، ارتقای اعتماد به نفس در درون زنان به دلیل کسب آگاهی که انجام میدهند و دایره ارتباطی که با جامعه بیرونی خودشان دارند، ضمن اینکه یکطورهایی امنیتشان هم تامین است. شاید من در گذشته مثلا نگران این بودم که اگر با این آدم ارتباط پیدا بکنم، هزار نفر یک حرفهای دیگری به من بزنند ولی الان به راحتی وارد میشوم و با همه گفت‌وگو میکنم. دایره ارتباط را برای خودم گشوده کردم و خودم را شفاف قرار دادم و شفافیت دیگران بر شفافیت من وارد شده است. و من بسیار راحت میتوانم نظراتم را بگویم بدون اینکه نگران این باشم که از نظرات من چه سوء برداشتی میشود.

مقیمی :بله دقیقا همینطور است. بیشتر هم فکر میکنم یک ذره فضا، فضای بازی ایجاد کرده است.  میخواهم بگویم که یک فضایی ایجاد شده که خانمها دیگر حالا در آن فضا میتوانند بسیار راحت از دغدغه ها و شرایط صحبت کنند و  این بسیار خوشایند است و انشاالله که در بلندمدت اتفاقات خوبی بیفتد و این فضای جنسیت زده تبدیل به یک فضای دوستانه، همراهانه و همگامانه شود بدون هیچ نوع از این مسائل.

نژادبهرام :من هم امیدوارم. آرزوی یک همچون شرایطی را دارم ولی فکر میکنم که باید از آن استقبال کنیم و این را به عنوان یک امکان کم­نظیر برای زنان در نظر بگیریم. همانطور که الکتریسیته توانست یک انقلابی در تمدن بشری به وجود بیاورد و جامعه بشری را تحت تاثیر قرار داد، به نظر من شبکه های اجتماعی توانست تمام آن دغدغه ها و نگرانیهای ما را برای ارتباطات و تعامل را تا حدود زیادی مرتفع کند و من بسیار خوشحال هستم که در این عصر زندگی میکنم و بسیار خوشحال هستم که زنان ما به این خوبی از این ظرفیت استفاده میکنند.

برای اینکه یک فضایی ایجاد شده  اولا در این فضای مجازی است اولین اتفاق مبارکی که برای زنان افتاده است این است که عزت نفس و اعتماد به نفسشان به طرز عجیبی افزایش پیدا کرده است. شاید همین خانمی که انقدر قشنگ درباره محصولاتش دارد پرزنت میکند، شاید در خیابان او را ببینید باورتان نشود که این خانم همان خانمی است که در شبکه مجازی بسیار راحت صحبت میکند، بسیار قشنگ دارد پرزنت میکند، بسیار قشنگ دارد حرف میزند و این اتفاق مبارکی است تا زمانی که این عزت نفس و این اعتماد به نفس در زنان رشد پیدا نکند، نمیشود منتظر بود که تغییرات عدیده ای ایجاد شود و این روند خوبی است. من هم خوشحال هستم. مثل شما فکر میکنم که دیگر الان وقتش است. به امید روزها و اتفاقات بهتر.

فقط یک نکته ای هست  در گذشته برای کسب دانش، آدم همیشه باید یک منابعی را میداشت. از گذشته به خاطر داریم. کسی که برای دانش میرود فرش زیر پایش را برای به دست آوردن دانش میفروشد، برای به دست آوردن مدارج تحصیلی، برای پیشرفت در حوزه کسب ارتباطات و اطلاعات، هزینه بسیار زیادی را انجام میداد. طبیعتا همه آدمها نمیتوانستند این هزینه را انجام بدهند هزینه مالی، هم هزینه زمانی، هم هزینه مکانی و به دلیل دغدغه های متفاوتی که انسانها داشتند. ولی شبکه های ارتباطی به زنان این فرصت را داد فارغ از طبقه، فارغ از زمان، فارغ از مکان و فارغ از تمام دغدغه هایی که مانع کسب دانش میشود را برطرف کنند و بتوانند اطلاعات را به دست بیاورند و این همان پر شدن شکاف اطلاعاتی است.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر