کد خبر: 11299
A

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی معمار بنای اقتصاد ایران پس از جنگ تحمیلی

روزنامه ایران در گزارشی نوشت: عبایی قهوه‌ای روی دوش انداخته و چند تار موی روشن از زیر عمامه سپیدش بیرون آمده است. با انگشتری در انگشت کوچک دست راست، کتابی را در دست گرفته و عنوان «امیرکبیر» روی جلدی شیری رنگ از زیر انگشتانش پیداست، عبارت «قهرمان مبارزه با استعمار» نیز در زیر همین عنوان جای گرفته است.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی معمار بنای اقتصاد ایران پس از جنگ تحمیلی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، در این گزارش آمده است: مرد بزرگ، با بغضی حزن انگیز و صدایی لرزان از روی کتابی که خودش برای نوشتن آن، کلمات تاریخ را فرماندهی کرده است، می‌خواند:«حالا دیگر میداندار سیاست ایران انگلستان بود، زیرا سد استعمار شکسته و مانع نفوذ انگلستان از میان برداشته شده بود. از نقشه دانشگاه دارالفنون فقط اسم و از اهداف مقدس تشکیل آن تنها کاریکاتوری باقی مانده بود.» تلاش می‌کند به خواندنش ادامه دهد اما اندوه، مجالش نمی‌دهد، واژه استعمار را تکرار می‌کند و بغض آن قدر گلویش را می‌خراشد که به جای تاریخ، مرثیه می‌خواند:«من گریه‌ام می‌گیره از این مسائلی که می‌بینم توی تاریخ مون هست...»

سه دهه پیش از آنکه پیرِ سیاست، آخرین قصه‌اش را با اشک‌هایش روایت کند، در قامت نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه شورای اقتصاد، جانب اصیل‌ترین بازاری‌ها را گرفته بود. در میانه‌های دهه شصت در یکی از جلسات این شورا با حضور چهره‌های انقلابی ودولتی، تفکر چپ سایه انداخته بود و تلاش برای تشدید مصادره‌ها و برخورد با فعالان اقتصادی جریان داشت. مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی، در آن جلسه چنین به دفاع از هم صنف‌هایش پرداخته بود: «بازار، سربازخانه انقلاب است.» آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز به هواداری از او براق شده و گفته بود:«انقلاب، مدیون بازار است.» اظهاراتی که در کتاب خاطرات علاءالدین میرمحمد صادقی نقل شده، تنها محدود به گفتار نیست. همه اقدامات سیاستمدار بزرگی که عنوان «سردار سازندگی» تنها برازنده گام‌های بلند اوست، در هر زمان، در هر لباسی که بر تن داشته و در هر کرسی که به آن تکیه زده، تجلی همین تفکر است. مرحوم عزت‌الله سحابی درباره اقدامات بازاری‌ها در زمان انقلاب می‌گوید:«ما تازه از زندان آزاد شده بودیم. امام‌خمینی(ره) از پاریس حکمی دادند که آقای سحابی، یعنی پدر من به همراه آقای هاشمی کمیته تنظیم اعتصابات را راه‌اندازی کنند.»

علقه و دلبستگی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به بازاری که از زمان مشروطه به بعد از سنگر دخل و حجره نقش اساسی در انقلاب مشروط و انقلاب اسلامی ایفا کرده بود، در دوره بعد از انقلاب، نخستین سیاست‌های اقتصاد باز و توسعه‌گرایی را برای ایران به ارمغان آورد. ارمغانی در شرایط بعد از جنگ که بیش از 300 میلیارد دلار خسارت اقتصادی مستقیم و هزار میلیارد دلار خسارت غیرمستقیم به پیکره اقتصاد ایران وارد شده بود.

** روایت اول: اقتصاد جنگ زده‌ای که دولت سازندگی تحویل گرفت

در پایان جنگ ایران و عراق سطح تولید ناخالص داخلی ایران به 25درصد پایین‌تر از سال 1355 رسید و تا پاییز 1370 طول کشید که این مقدار کاهش تولید ناخالص داخلی جبران شود. دولت سازندگی، در چنین شرایطی روی کار آمد. مرحوم هاشمی رفسنجانی در دوران پذیرش قطعنامه 598 خود چنین از وضعیت اقتصادی آن روزگار روایت کرده بود:«کل درآمد ما در سال حدود 200 میلیارد تومان است. درآمد واقعی ما خیلی نیست. یک مقدار از نفت می‌گیریم که این درآمد نیست. خوردن ذخایر است. یک مقدار از مالیات می‌گیریم... آن وقت این مبلغ را بیش از نصفش را باید بدهیم برای جنگ. برای کل کشور یعنی 50 میلیون نفر جمعیت و برای این همه کسری و مشکلات 100میلیارد تومان. ارز هم از این بدتر.» دولت او، در چنین شرایطی روی کار آمد و اقتصادی جنگ زده را تحویل گرفت. در شرایطی که از میان آوار خانه‌ها و کارخانه‌ها، خشت روی خشت گذاشته شد تا کم کم زنگ آژیر خطر و صدای توپ و تانک از گوش مردم و شهرها محو شود. آمارها نشان می‌دهد از سال 65 به بعد و با افت قیمت نفت، ایران سالانه 5 میلیارد دلار درآمد ارزی داشت که 3میلیارد دلار از آن را خرج جنگ می‌کرد.

در دو سال اول جنگ به 8 کشتی تجاری و نفتکش ایران حمله شد. پالایشگاه آبادان با ظرفیت 620 هزار بشکه در روز، یعنی ظرفیتی معادل کل ظرفیت دیگر پالایشگاه‌های ایران با آغاز جنگ از کار ایستاد. خسارات وارد شده به ایران برای 5 سال اول جنگ، 309 میلیارد دلار برآورد شده است که 160 میلیارد دلار آن به خسارت‌های نفتی مربوط می‌شود.

هاشمی رفسنجانی، خود درباره اقتصاد جنگ زده‌ای که تحویل گرفت، در مصاحبه با روزنامه کیهان چنین توضیح داده بود: «ازلحاظ اقتصادی بیش از 50درصد کسری بودجه داشتیم که آن را هم بانک مرکزی به دولت می‌داد. منبعی برای تأمین آن نداشتیم. وضع ارزی کشور بسیار بد بود. 6یا 7میلیارد دلار درآمد و 12میلیارد دلار بدهی ارزی داشتیم که نوعاً جنس‌های مصرفی را خریده بودیم و اکثراً نقد یا نسیه یک‌ساله بود. انبارها خالی و کارخانه‌ها فرسوده بود که کار و تولید نمی‌کردند. قطعات و مواد نداشتند. وضع روابط خارجی ما هم خوب نبود. معلوم بود منابع داخلی کافی نیست و باید از خارج تزریق کنیم. بیکاری فوق‌العاده‌ای داشتیم. ظاهرش 5/15درصد بود، اما نیروهای ازجنگ‌ برگشته اضافه می‌شدند. آن‌هایی هم که پشت جبهه برای جنگ کار می‌کردند، شغل جدید می‌خواستند.در چهار استان کشور عملاً به خاطر جنگ، کاری صورت نمی‌گرفت و میلیون‌ها آواره جنگی داشتیم.»

** روایت دوم: اقتصاد بازی که دولت سازندگی تحویل داد

بررسی آرشیو گزارش‌های بانک‌مرکزی نشان می‌دهد در سال 68، 2 میلیون و 947 هزار بشکه نفت در روز تولید می‌شد که این میزان در سال 76 به 3 میلیون و 523 هزار بشکه در روز رسید. درآمد نفتی ایران نیز که در انتهای سال 68، 1515.1میلیارد ریال شده بود، در سال 76 به 36446.7 میلیارد ریال افزایش پیدا کرد. شاخص‌های انسانی هم در این دوره توسعه پیدا کرد و نرخ با سوادی از 67.2 درصد در سال 68 به 80.5 درصد در سال 76 رسید.

در 8 سال فعالیت دولت سازندگی، بیش از 60 سد مخزنی ساخته شد و توسعه شبکه‌های آب‌یاری و زهکشی و سایر اقدامات بخش کشاورزی باعث شد که محصولاتی نظیر گندم و محصولات زراعی رشد سالانه‌ای حدود 60‌درصد را تجربه کنند. اعتقاد عمیق هاشمی رفسنجانی به برنامه‌ریزی سبب شد تا نهاد برنامه‌ریزی در ایران پس از انقلاب دوباره جایگاه مهم خود را بازیابد. پایه‌گذار برنامه‌های توسعه‌ای بعد از انقلاب در ایران، هاشمی رفسنجانی است. اگرچه این برنامه‌ها تا پایان برنامه سوم به طور جدی پیگیری شد و پس از روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد، توجه به این برنامه‌ها نیز به فراموشی سپرده شد.

اما بهترین روایت از آنچه هاشمی رفسنجانی در بحرانی‌ترین دوره اقتصادی ایران انجام داد، مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای، در زمان تنفیذ حکم ریاست جمهوری دولت هفتم گفته بود:«آنچه در 8سال ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد، در واقع بیشتر از آن است که بعد از جنگ آرزو می‌کردیم و حقیقتاً کشور بازسازی شد... آقای هاشمی در دوره ریاست جمهوری با همت بلند، شجاعت و هوشمندی و نوآوری، کارهای بزرگی کردند.»

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که هنوز نوشتن مرحوم در کنار نام او دشوار است، یادگارهایی در اقتصاد و سیاست ایران برجا گذاشت که با هیچ زبان و قلمی قابل تخریب نباشد. او درست در شب شهادت امیرکبیر، با فروبستن چشم‌هایش یکی از تلخ‌ترین شب‌های معاصر ایران را برای همیشه تاریخ، رقم زد و چند وقت پیش از آن گفته بود:«پس از رأی مردم به روحانی و بهبود اوضاع کشور، حالا می‌توانم راحت بمیرم...»

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر