کد خبر: 102305
A

ماجرای تشکیل شورای سلطنت پس از خروج شاه چه بود؟/ توسلی: بازرگان پیشنهاد داد اعضای شورای سلطنت را آقای خمینی تعیین کنند تا انتخابات آزاد برگزار شود

دبیرکل نهضت آزادی:مهندس بازرگان بنابر همین نگاه اصلاحات تدریجی را بعد از ۲۶ دی‌ماه وقتی شاه از ایران می‌رود بحث شورای سلطنت را مطرح می‌ کنند. پیشنهاد این بود که با استفاده از قانون اساسی که وجود دارد، اعضای شورای سلطنت را آقای خمینی تعیین کنند. مهندس بازرگان با نگاه راهبردی دنبال همین راهکار بود که اعضای شورای سلطنت مورد تایید آقای خمینی انتخاباتی آزاد برگزار کنند. و ملت ایران تصمیم گیری کنند و به تدریج ساختار مدیریت کشور را اصلاح کنند. اما حتی روشنفکرانی که در نوفل لوشاتو در کنار آقای خمینی بودند می‌گفتند این تحول باید از درون انقلاب دربیاید

ماجرای تشکیل شورای سلطنت پس از خروج شاه چه بود؟/ توسلی:  بازرگان پیشنهاد داد اعضای شورای سلطنت را آقای خمینی تعیین کنند تا انتخابات آزاد برگزار شود

به گزارش دیده بان ایران؛ مهندس محمد توسلی در گفت و گویی به مناسب سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به نکات جالبی اشاره می کنند که بخش هایی از آن در پی می آید:

* به دلایل مبارزات خارج از کشور در عراق در سال‌های ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴، شش ماه در خدمت آقای خمینی بوده‌ام. اولین کسی بودم که وقتی از ترکیه به عراق آمدند، در شهر بغداد و سامرا استقبال از ایشان را مدیریت کردم که جزئیات آن در اسناد تاریخی آمده است. به نظر من این نبوغ آقای خمینی است که به استناد مبانی محکم اسلام فقاهتی که باور دارند این کار را همیشه انجام می‌دادند. شناخت پیدا می‌کنند. مشاورانی داشتند. دکتر یزدی، دکتر بنی صدر، قطب‌زاده در کنارشان بودند. دکتر حبیبی هم در پاریس بودند؛ بنابراین علاوه بر گفتگو‌هایی که آقای خمینی در طول اقامت‌شان در خارج از کشور با خبرنگاران داشتند و مطالعاتی که انجام می‌دادند خود به خود با کشور‌های توسعه یافته آشنا هستند و می‌دانند که افکار عمومی ایران به دنبال چیست؛ بنابراین با این شناخت و درایتی که ایشان دارند، مصلحتاً در هر مقطعی مسائلی که برای آن هدف راهبردی خودشان ضروری است، مطرح کردند.

*مهندس بازرگان و یاران ایشان همواره اعتقاد به اصلاحات تدریجی و گام به گام داشتند، منتهی با انسدادی که شاه ایجاد کرده بود ملت ایران و جنبش اجتماعی ایران با توجه به تجربه جهانی دنبال انقلاب بود. نقش دکتر شریعتی و گفتمان جهانی و حتی دوستان خود ما در نوفل لوشاتو کاملا مشهود است. مهندس بازرگان بنابر همین نگاه اصلاحات تدریجی را بعد از ۲۶ دی‌ماه وقتی شاه از ایران می‌رود بحث شورای سلطنت را مطرح می‌ کنند. پیشنهاد این بود که با استفاده از قانون اساسی که وجود دارد،  اعضای شورای سلطنت را آقای خمینی تعیین کنند. مهندس بازرگان با نگاه راهبردی دنبال همین راهکار بود که اعضای شورای سلطنت مورد تایید آقای خمینی انتخاباتی آزاد برگزار کنند. و ملت ایران تصمیم گیری کنند و به تدریج ساختار مدیریت کشور را اصلاح کنند. اما حتی روشنفکرانی که در نوفل لوشاتو در کنار آقای خمینی بودند می‌گفتند این تحول باید از درون انقلاب دربیاید. حتی سفر آقای بختیار را به پاریس با مذاکراتی که انجام شده بود به گونه‌ای تنظیم کرده بودند که ایشان به آنجا بروند و استعفا بدهند و به نوعی این تحول تدریجی انجام شود. اما به دلایلی که در اسناد تاریخی آمده است و بنده هم در مدرسه رفاه شاهد پیگیری قضیه توسط برخی بودم با این کار مخالفت کردند. می‌گفتند آقای بختیار باید در اینجا استعفا بدهد. آقای بختیار اگر در اینجا استعفا می‌داد نمی‌توانست از ایران خارج شود.

*مشکل اصلی رژیم پهلوی این بود که هم در دوره رضاشاه با کمک انگلیس‌ها از درون کودتا بیرون آمده بود و هم در کودتای ۲۸ مرداد با کمک آمریکا و انگلیس بر روی کار آمده بود؛ بنابراین رژیم شاه مشروعیت نداشت. رژیم کودتا بود. به‌خصوص بعد از سال ۱۳۵۰ و آن سلطه‌ای که شاه به لحاظ اقتصادی در منطقه و جهان پیدا کرده بود هیچ کس را بنده نبود و آن مدیریت اقتدارگرایی که داشت فکر می‌کرد باید یک تنه حکومت را اداره کند. در چنین شرایطی مطالبات اصلی ملت ایران به لحاظ تاریخی نفی استبداد بود.

*اگر شاه حتی در اوایل سال ۱۳۵۷ پیام روشن مردم را می‌گرفت و انتخابات آزاد و سالم برگزار می‌کرد، هرگز انقلاب صورت نمی‌گرفت. دیر صدای مردم را شنید. زمانی صدای مردم را شنید که راهپیمایی تاسوعا و عاشورا انجام شده بود، پیام ملت ایران در تمام رسانه‌های جهانی منعکس شده بود، دیپلماسی انقلاب از اوایل ۱۳۵۷ شکل گرفته بود به طوری که در اسناد تاریخی مذاکراتی که مهندس بازرگان و رهبران نهضت آزادی ایران با آمریکایی‌ها برای کاهش هزینه انقلاب داشتند انجام شده بود، جنبش اجتماعی ایران متحول شده بود. آقای مقدم و مهندس بازرگان در زندان با یکدیگر دیدار داشتند. شاه می‌گوید من حاضر هستم که به شما تمکین نمایم. در جواب مهندس بازرگان پاسخ می‌دهند که دیگر خیلی دیر است. جامعه ما دیگر نمی‌پذیرد. در واقع زمانی شاه این مسئله را پذیرفت که کار از کار گذشته بود و جنبش اجتماعی ایران عملاً در سطح جهانی پیروز شده بود. این مطلب نکته بسیار ظریفی است که نسل امروز ما باید بدانند که این فرایند چگونه شکل گرفته است، مطالبات واقعی ملت ایران به چه صورت بوده است و چگونه بعد از انقلاب این مطالبات محقق نشده است. نکته کلیدی این مطلب است.

*دکتر شریعتی در واقع گفتمان انقلابی را در جامعه ما رواج دادند. نقش بزرگتر ایشان آن بود که توانست دیدگاه نسل جوان ما را که فقط به مارکسیسم توجه داشت و تصور می‌کرد تنها با ایدئولوژی مارکسیسم می‌شود انقلاب کرد به مرور عوض شد. به گونه‌ای که وی توانست ایدئولوژی را پایه گذاری کند که به نسل جوان یاد می‌داد که شما با گفتمان اسلامی می‌توانید انقلابی شوید و به مطالبه طبیعی خود یعنی عدالت، برسید. در همین حسینیه‌ ارشاد، بیش از ۵ هزار نفر در جلسات دکتر شریعتی ثبت نام می‌کردند. بیش از سه یا چهار ساعت سخنرانی می‌کرد و همه میخکوب بودند. دکتر شریعتی چنین نقشی را در اثرگذاری بر نسل جوان آن دوره ایفا کرد. این فرایند پس از سال ۱۳۵۴ موجب شد که جنبش اجتماعی ایران روی پای خود بایستد و بتواند زمینه‌های تقابل با انسداد سیاسی و رژیم استبدادی شاه را فراهم کند.

*قانون اساسی ما از ظرفیت قابل توجهی برخوردار است. شما اصل ۵۶ قانون اساسی را مشاهده نمایید. بسیار صریح بیان می‌کند که این خداوند است که اختیار را به انسان داده است که بر سرنوشت خود حاکم شود. از این رو هیچ کس نمی‌تواند این حق الهی را از ملت ایران سلب نماید یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد. این اصل شفاف قانون اساسی است. آیا شورای نگهبان می‌تواند اصل ۹۹ قانون اساسی که بسیار شفاف است، نقض کند. اصلی که نشان می‌دهد وظیفه شورای نگهبان این است که از طرف ملت ایران بر قوه مجریه نظارت کند تا در فرایند انتخابات خلاف قانون عمل نکند. در نتیجه شورای نگهبان باید مقرراتی را تصویب کند که این اختیار را برای خودش قائل شود که قیم ملت ایران باشد. آیا نقض اصل ۵۶ قانون اساسی نیست؟

 

منبع: دیدارنیوز

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر