کد خبر: 19759
A
آیا مطالبات جامعه از کاندیداها، شعارهای انتخاباتی آنان را می‌سازد؟

دلایل فراغت مناسبات قدرت در ایران از اصلاح‌طلبی و اصولگرایی

در حقیقت عرصه انتخاباتی امروز یک رویش توجه به مطالبات مردمی است، آن هم نه به صورت ثابت؛ بلکه جریانات سیاسی باید برای ورود به انتخابات در هر دوره ضمن شناخت از خواسته ها و مطالبات مردمی نسبت به احصاء شعارها و اقدامات انتخاباتی خود اقدام کنند تا از این رو بتوانند نظر مردم را برای انتخاب کاندیدای مورد نظر آن جریان جلب کرده و البته پیروز انتخابات لقب بگیرند.

دلایل فراغت مناسبات قدرت در ایران از اصلاح‌طلبی و اصولگرایی
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران،دو جریان سیاسی اصلی کشور با تایید گزینه های ریاست جمهوری شان از سوی شورای نگهبان، در حالی وارد کارزار انتخاباتی شده اند که دو دسته از مطالبات اساسی مردم پیش روی آنان قرار گرفته است. مطالباتی که خیلی سنجیده، قالب شعارهای اصلی کاندیداها را شکل می دهد، از دو طیف اصلاح طلبی و اصولگرایی سر برآورده که تعیین کنندگان نهایی سرنوشت این کاندیداها هستند.

به گزارش «تابناک»، دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بی شباهت با دوره های ما قبل خود نیست. انتخاباتی که در هنگامه برگزاری آن شعارهایی سر داده می شود و در ادامه نیز به تضارب دیدگاه‌های کاندیداها می انجامد، بعید به نظر می رسد بدون در نظر گرفتن مطالبات شهروندان ایرانی باشد و از قضا بخوبی حامیان کاندیداها را هم تفکیک می کند.

اصولگرایان و اصلاح طلبان چه شعارهایی می‌دهند؟

بر همین اساس است که شعار آزادی، بازگشایی فضای سیاسی، پیوستن به جامعه بین المللی، رعایت حقوق شهروندی و مسائلی از این دست همواره از سوی کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان و مسائلی همچون حل مشکلات اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری، افزایش یارانه پرداختی به خانوارهای ایرانی و تحقق عدالت اجتماعی از سوی کاندیدای جریان اصولگرایی مطرح می شود. این شعارها به همین میزان آرای شهروندان را به سبد رای کاندیداها سرازیر می کند.

اگرچه جنس خواسته های حامیان دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا، آنقدر با هم تفاوت دارد که مرزبندی اساسی را در بین طرفداران این دو جناح ترسیم کند، اما باید دید که برآورد این مطالبات از سوی این جریانات چگونه صورت می گیرد. موضوعی که گرچه در طول انتخابات چه مجلس و چه ریاست جمهوری بارها نتیجه بخش بوده است، اما به نظر می رسد چند سالی است که این معادلات برهم خورده است. حال یا کاندیداها در بررسی مطالبات مردم دچار اشتباه شده اند و یا مردم تحقق شعارهای آنان را نمی توانند باور کنند و یا اینکه کاندیداها پس از برگزیده شدن عملکرد قابل قبولی از خود بجای نگذاشتند.

البته بررسی مطالبات مردم ایران خود نیاز به کار کارشناسی هزار ساعته دارد تا سرنخی به دست کاندیداها بدهد. مطالباتی که از فرهنگی به فرهنگ دیگر، از شهری به شهری دیگر، از قشری به قشر دیگر فرق دارد، حال چگونه می تواند برای کاندیدایی که در کمتر از یک ماه به زمان انتخابات تصمیم به حضور در رقابت های سیاسی می گیرد، قابل اتکا باشد. اینجاست که باز هم لزوم تحزب در ایران احساس می شود تا کاندیداها با برداشتن فاصله میان خود با جامعه مدنی کشور، حداقل شعارهایی از جنس مطالبات مردمی سر دهند.

تجربه وعده‌هایی که مردم را اقناع نکرد

اما در همه انتخابات ریاست جمهوری و در همه وعده های کاندیداهای این انتخابات که جست و جو کنیم، می توانیم شاخص خواسته های مردم را حداقل در سال های اخیر درک کنیم. نتیجه انتخابات ایران در دهه اخیر که در خرداد سال های 84 و 88 نصیب اصولگرایان شد و در سال های 92 و 94 نیز این پیروزی را برای اصلاح طلبان رقم زد، جنس خواسته های مردم را تاحدود زیادی مشخص کرد. از رویه گردش قدرت در ایران که معمولا هر 8 سال یکبار رخ می دهد بگذریم، می توان بخوبی تفکیک بین اصولگرایی و اصلاح طلبی را از روی مطالبات آنان اتجام داد.

همان مطالباتی که برای اصلاح طلبان در آزادی، بازگشایی فضای سیاسی، پیوستن به جامعه بین المللی، رعایت حقوق شهروندی معنا می یابد و برای اصولگرایی در حل مشکلات اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری، افزایش یارانه پرداختی به خانوارهای ایرانی و تحقق عدالت اجتماعی خلاصه می شود، آنقدر فرضیه ثابتی در طول این سال ها بوده که هیچگاه نتواند با جابحایی این درخواست ها، مسیر آراء را به سمت سبد رای کاندیدایی از جریان رقیب سوق دهد.

اما در این بین کاندیداهایی هم بودند که دچار اشتباه شدند و البته اشتباهاتشان هم ثابت کرد که شعارها هرچقدر هم که پر زرق و برق هم باشد باز هم نمی تواند تغییری در خواسته های حامیانشان ایجاد کند. نمونه بارز این امر، شرکت «مهدی کروبی» در انتخابات سال 88 بود. آنجا که برای اولین بار بحث پرداخت نقدی را به میان آورد و در آن سال وعده پرداخت 50 هزار تومان به هر ایرانی را مطرح کرد اگرچه در نوع خود می توانست آرای زیادی را به سبد این کاندیدای اصلاح طلب سرازیر کند اما، به این دلیل بی نتیجه ماند که این موضوعات هیچ جایی در میان خواسته اصلاح طلبان و حامیانشان نداشت.

آنان برای شعارهایی که از زمان روی کار آمدن «سید محمد خاتمی» سر داده شده بود، در جست و جوی کاندیدایی با سردادن شبیه ترین وعده ها به او بودند. در واقع سردادن صدای آزادی، گشایش فضای سیاسی و کرامت انسانی مطالباتی نبود که به این راحتی و با وعده های مالی به فراموشی سپرده شود. در مقابل هم حامیان کاندیدایی از جریان رقیب قطعا نمی خواستند برای وعده هایی که شاید جزیی از مطالبات آنان در آن سال بوده به سوی کاندیدایی از جنس اصلاح طلبی روی آورند.

از همین رو تنها یک اتفاق می توانست روی دهد که عیار خواسته های بخشی از جامعه مدنی ایران را مشخص کند و آن کپی برداری رییس دولت دهم از روی دست کاندیدای اصلاح طلب آن انتخابات بود.جراحی اقتصادی موضوعی بود که «محمود احمدی نژاد» بخوبی آن را در قالب خواسته های مردم دید، تا نه تنها بتواند یکی از مهمترین اتفاقات اقتصادی را به نام خود ثبت کند بلکه قادر باشد یکی از مهمترین خواسته ها و مطالبات یک جریان اجتماعی را به اصولگرایان معرفی کند.

چرا روحانی اصولگرا کاندیدای اصلاح طلبان شد؟

اما به نظر می رسد آنچه که باید از سوی کاندیداهای هر دو جریان سیاسی مد نظر قرار بگیرد، چرخش مطالبات مردم است. شعارهایی که اگرچه ممکن است چند سالی برگ برنده یک جریان سیاسی در کشور باشد، اما با خلف وعده و یا مهم تر از آن عدم تاثیرگذاری در بهبود وضعیت مردم، برای یک دوره بعد جوابگو نخواهد بود. مانند آنچه که از سال 92 و در دو انتخابات پیاپی ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی برای اصولگرایان روی داد. شکستی که برای جریان اصولگرایی رقم خود اینبار دیگر به دلیل چرخش قدرت نبود، بلکه آنطور که از سوی بسیاری از چهره های اصولگرایی مطرح شد عدم توجه اصولگرایان به مطالبات مردمی و البته تمایل بسیاری از چهره های این جریان برای کسب قدرت بود.

در این مدت اگرچه برخی اصولگرایان به واسطه سفرهای استانی که توسط دولت های نهم و دهم باب شد، بین مردم حضور می یافتند، اما متاسفانه در اکثر این حضورها تلاشی برای شناخت توقعات و خواسته های مردم که حتما با گذشته تفاوت هایی داشته است، صورت نگرفت و از سویی هم بسیاری از اینکه بسیاری از چهره های این جریان خود را شایسته و توانمند در اداره امور کشور یافته بودند و این مساله مانع از تلاش آنها برای معرفی یک چهره کاریزماتیک و توانمند برای در دست گرفتن سکان ریاست جمهوری شده بود.

در طرف مقابل اصولگرایان اصلاح طلبان که دلیل شکست خود در سال 84 را دچار شدن به همین بلایی یاقتند که سر اصولگرایان آمده است برای نزدیکی به جامعه مدنی تلاش کردند و البته تمام راه هایی که منجر به اختلاف و مطرح شدن چهره های مختلف برای انتخابات ریاست جمهوری شده بود را بستند. آنها حتی پا را فراتر گذاشتند و برای رسیدن دوباره به قدرت حاضر شدند، کاندیدایی را به عنوان کاندیدای مورد نظر خود برای انتخابات ریاست جمهوری برگزینند که نه تنها یک چهره اصلاح طلب شناخته نمی شد، بلکه با عضویت در شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز یک اصولگرای شناسنامه دار و شناخته شده نیز به شمار می رفت.

چرا اصلاح طلبان بر ادامه راه روحانی اصرار دارند؟

اما اصلاح طلبان صرفا برای بازسازی چهره این جریان و همچنین رسیدن دوباره به قدرت حاضر شدند چهره های شناخته شده اصلاح طلب را کنار بگذارند، از تنها کاندیدای خود در انتخابات ریاست جمهوری 92 یعنی «محمدررضا عارف» بخواهند عرصه را به نفع ترک کند و امروز نیز یک کاندیدای بالقوه همیشگی یعنی «اسحاق جهانگیری» را به عنوان کاندیدای پوششی روحانی وارد عرصه رقابت های انتخاباتی کنند. فقط به این دلیل که روحانی از حیث تفکر به این جریان نزدیک است و زمینه بازگشت این جریان به قدرت را فراهم کرده است؛ هرچندم او اصولگرای مارک دار باشد!

در حقیقت عرصه انتخاباتی امروز یک رویش توجه به مطالبات مردمی است، آن هم نه به صورت ثابت؛ بلکه جریانات سیاسی باید برای ورود به انتخابات در هر دوره ضمن شناخت از خواسته ها و مطالبات مردمی نسبت به احصاء شعارها و اقدامات انتخاباتی خود اقدام کنند تا از این رو بتوانند نظر مردم را برای انتخاب کاندیدای مورد نظر آن جریان جلب کرده و البته پیروز انتخابات لقب بگیرند.

از طرفی شرایط سیاسی کشور به گونه ای پیش رفته است که دیگر حتما آرم و مارک سیاسی افراد نمی تواند برای انتخاب کاندیدا ملاک اصلی باشد نظیر آنچه برای اصولگرایان در سال های 84 و 88 رخ داد و «محمود احمدی نژاد»ی که دارای سابقه و فعالیت سیاسی اصولگرایانه بود، به یکباره خود را مستقل از احزاب و جریانات سیاسی و به ویژه اصولگرایان خواند و راه خود را از این جریان جدا کرد. یا نظیر آنچه در سال 92 برای اصلاح طلبان رخ داد و «حسن روحانی» اصولگرا دولتی با عضویت اکثریت اصلاح طلبان شکل داد به گونه ای که امروز هم اصلاح طلبان خواستار ادامه دولت او شده اند.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر