کد خبر: 28008
A
گواهی:

مرحوم یزدی از مشاوران سیاسی درجه یک امام خمینی (ره) بود / همیشه طرفدار علم و دین در کنار هم بودم

عبدالرحیم گواهی از دین شناسانی است که وقتی نگاهی به سابقه سیاسی او می اندازیم متوجه می شویم که حرف های زیادی برای گفتن دارد، اما مدت هاست که دیگر خیلی به مسائل سیاسی ورود نمی کند و تمام فکر و ذکر خود را بر روی نشر معارف دینی و مبارزه با افراطی گری دینی در سطح جهان گذاشته است. او که هم اکنون رئیس مرکز پژوهش ادیان جهان، رئیس انجمن آینده نگری ایران، عضو ارشد فرهنگستان علوم و عضو شورای عالی روابط فرهنگی وزارت امور خارجه است، عناوینی چون ریاست دفتر مخصوص نخست وزیر دولت موقت، دبیری انجمن اسلامی مهندسین کشور و دبیرکلی اکو (سازمان همکاری اقتصادی) را نیز در پرونده فعالیت های خود دارد.

مرحوم یزدی از مشاوران سیاسی درجه یک امام خمینی (ره) بود / همیشه طرفدار علم و دین در کنار هم بودم

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران، عبدالرحیم گواهی از دین شناسانی است که وقتی نگاهی به سابقه سیاسی او می اندازیم متوجه می شویم که حرف های زیادی برای گفتن دارد، اما مدت هاست که دیگر خیلی به مسائل سیاسی ورود نمی کند و تمام فکر و ذکر خود را بر روی نشر معارف دینی و مبارزه با افراطی گری دینی در سطح جهان گذاشته است. او که هم اکنون رئیس مرکز پژوهش ادیان جهان، رئیس انجمن آینده نگری ایران، عضو ارشد فرهنگستان علوم و عضو شورای عالی روابط فرهنگی وزارت امور خارجه است، عناوینی چون ریاست دفتر مخصوص نخست وزیر دولت موقت، دبیری انجمن اسلامی مهندسین کشور و دبیرکلی اکو (سازمان همکاری اقتصادی) را نیز در پرونده فعالیت های خود دارد. گواهی همچنین سفیر ایران در کشورهای ژاپن، نروژ و حوزه اسکاندیناوی بوده است و چندین معاونت وزارتخانه و مشاوری وزیر نیز در سابقه او به چشم می خورد. از آنجا که او رئیس دفتر مخصوص مهندس مهدی بازرگان بوده است از او خواستیم تا به مناسبت درگذشت دکتر ابراهیم یزدی چند جمله ای از شخصیت ایشان برای ما بگوید، اما گفتگو با او چنان شیرین بود که  بحث به گفتگوی ادیان و چهره اسلام در جهان هم کشیده شد.

به گزارش اعتماد ملی، متن گفتگوی اعتماد نو با دکتر عبدالرحیم گواهی را در زیر می خوانید:

با سلام و تشکر از فرصتی که به ما اختصاص دادید. لطفا درباره میزان آشناییتون با مرحوم دکتر ابراهیم یزدی بفرمایید و اینکه به نظر شما ایشان چگونه شخصیتی داشتند؟

به نظر من هرکدام از افرادی مانند ما که دکتر یزدی فقید را از جهتی می شناختیم موظف هستیم حتی در حد چند جمله دین خود را به ایشان که متأسفانه می توان گفت فوت غریبانه ای هم در خارج کشور داشتند، ادا کنیم. شناخت حضوری من با ایشان از بعد از انقلاب و در دفتر مهندس بازرگان بود. اما پیش از انقلاب هم ذکر خیر ایشان را زیاد شنیده بودیم. به آن جهت که در سال ۱۳۴۱ همراه چند تن از دانشجویان دیگر انجمن اسلامی دانشکده نفت آبادان را تأسیس کردیم که با توجه به شرایط آن دوره در نوع خود کم نظیر بود و مرحوم علامه جعفری، شهید مطهری و مرحوم شریعتی اولین سخنرانی دانشگاهی خود را به واسطه ما در دانشگاه نفت انجام دادند. در آنجا ما یک دوست و استاد بزرگوار به نام دکتر حسن مرشد داشتیم که رئیس انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا بودند و از دوستان آقای چمران و یزدی به حساب می آمدند. لذا ذکر خیر دکتر یزدی را به خصوص از ایشان زیاد می شنیدیم.  آقای دکتر یزدی نماینده امام خمینی (ره) بودند و جزو معدود افراد غیر روحانی شمرده می شدند که مرحوم امام (ره) با آن وسواسی که در امور شرعی داشتند، اجازه دریافت وجوهات شرعی را به ایشان داده بودند و این نکته بسیار مهمی است. مرحوم بزدی در زمان دولت موقت ابتدا معاون نخست وزیر و بعد وزیر امور خارجه شدند و من هم که رئیس دفتر مخصوص مهندس بازرگان بودم طبیعتاً با ایشان تماس و ارتباط کم نداشتم. در همین حد بگویم که ایشان از نظر من انسانی مخلص، مؤمن، مجاهد در راه خدا، پاکدست، پاکدامن، اهل منطق و استدلال و آگاه به علوم جدید بودند و می توان گفت اکثر صفات یک انسان خوب و کامل در ایشان قابل مشاهده بود. بنده به شخصه در تمام مدتی که ایشان را می شناختم حتی یک کلمه دروغ از ایشان نشنیدم. به خاطر دارم و از دوستان بسیار موثقی هم شنیده ام که در پاریس، مرحوم امام (ره) در بسیاری از امور مانند تماس با سیاستمداران و رسانه های خارجی به احمد آقا می فرمودند که نظر ابراهیم آقا ]دکتر یزدی[ را بپرسید. ایشان از معتمدین امام خمینی (ره) بودند، هرچند که بعد از استعفای دولت موقت،  افتراقی حاصل شد که بحث درباره آن فرصت دیگری می طلبد. به هر ترتیب آقای دکتر یزدی شخص بسیار با اخلاقی بودند و حتی زمانی که ایشان مغضوب واقع شده بودند نه یک کلمه زشت از ایشان صادر شد و نه نقد بی پایه و اساسی ارائه دادند.به هر حال ایشان همواره آرایی داشتند که برخی از آنها با آرای حاکمیت یکسان نبود؛ اما به معنای سوء نیت ایشان هم نبود. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند که اختلاف علمای دین من رحمت است و این دستور قرآن و روایات است که باید تمام سخنان شنیده شوند و بهترین آنها انتخاب شود. باید آرای دیگران را هم بشنویم ؛ اما ابنکه بگوییم فقط آنچه خودمان می گوییم صحیح است و دیگران هم که آرایی مخالف آرای ما دارند، حق حرف زدن ندارند، به هیچ وجه اسلامی نیست. این یک ناهنجاری بزرگ اجتماعی است که اگر کسی مخالف ما حرف زد او را محکوم به جاسوسی و مخالفت با دین کنیم و هزار جور تهمت به او بزنیم.

نقش دکتر یزدی را در پیروزی انقلاب تا چه اندازه ای می دانید؟

جریان های مختلفی در پیروزی انقلاب نقش داشتند. از نیروهای خط امامی و مؤتلفه و یاران نواب صفوی یا حتی سازمان مجاهدین قبل از انقلاب بگیرید تا شاگردان آقای موسوی خوئینی ها و آنهایی که افکار چپ داشتند، هر کدام اینها در پیروزی انقلاب نقشی را ایفا کردند که برخی بعد از پیروزی انقلاب به دنبال سهم خواهی رفتند. درحالیکه اگر برای خدا و مردم بوده دیگر سهم خواهی معنایی ندارد. در پیروزی انقلاب یکی از طیف هایی که مؤثر بودند، همان جوانانی بودند که عموماً در انجمن های اسلامی فعال بودند و به عنوان طیف روشنفکر شناخته می شدند. آقای دکتر یزدی هم از همین طیف بودند و به عنوان ایرانی تحصیل کرده در غرب و به خصوص آمریکا نقش موثری را در پیشرفت و پیروزی انقلاب ایفا کردند. خصوصاً  که خود امام هم ایشان را خیلی قبول داشتند و به معنای واقعی کلمه دکتر یزدی یک مشاور درجه یک سیاسی برای مرحوم امام (ره) بودند و امام هم خیلی مشاوره های ایشان را قبول داشتند.

 با فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی بسیاری از سیاسیون احساس نوعی خلاء کردند و این موضوع با فوت دکتر ابراهیم یزدی به خصوص برای نسل جوانتر تشدید شد. و اینطور احساس می شود که دسترسی به بزرگان انقلاب رو به ناممکنی می گذارد. آیا به نظر شما نسل جوان می تواند در آینده جایگزینی برای اینگونه شخصیت ها بیابد؟

این درست است که بزرگان و پایه گذاران انقلاب به تدریج  از بین ما می روند و مگر چند نفر دیگر از آن قدیمی هایی که در رأس انقلاب و همراه با مرحوم امام (ره) بودند، باقی مانده اند؟! شاید شخصی بیاید و به عنوان مثال در پاسخ بگوید آقای مصباح یزدی! اما من به خاطر دارم که آقای مصباح یزدی در آن دوران خیلی  در حوزه انقلاب فعال نبودند و شاید اعتقادشان هم آنگونه نبود که بخواهند علنی وارد مبارزات بشوند. اما امثال مرحوم حجتی کرمانی، مرحوم مطهری، مرحوم هاشمی رفسنجانی در حوزه انقلاب ید طولایی داشتند و هزینه های بسیاری هم دادند.در هر صورت نباید از یاد برد که ما مسلمان هستیم و اعتقادمان به حضور دائمی خداست. مرحوم دکتر یزدی اگر دکتر یزدی شد در کوران شرایط زمانش چنین شد. به هر حال آن نسل می رود و نسل بعدی را خداوند کمک و پایه گذاری می کند. معلمان ما در جوانی امثال شهید مطهری و مرحوم علامه جعفری و مرحوم دکتر شریعتی و مرحوم طالقانی بودند. نسل جوان، هم اکنون در شرایط دیگری و با معلمان دیگری تربیت می شوند.

گرچه هر قرنی سخن نو آورد

لیک گفت سالفان یاری کند

به هر حال ما هم جزو سالفان هستیم. بنده در ۳۴ سالگی انقلاب را تجربه کردم اما امروز یک جوان ۳۴ ساله، انقلابی را تجربه نمی کند. لذا درست است که بنیان گذاران این حرکت از بین ما می روند اما همواره روح ملت ها، نسل های جدید با فکرها و آرمان های جدید پدید می آورد و این نشانه آن است که نباید از رحمت خدا ناامید بود. خداوند در سال ۱۳۲۰ به یک نوع رحمتش را به ما نشان داد، در ۱۳۳۲ به نوعی دیگر و در ۱۳۵۷ هم به نوبه ای دیگر رحمتش را شامل حال این ملت کرد و در حال حاضر هم خداوند ما را رها نکرده است.

وقتی نگاهی به سابقه سیاسی شما می کنیم می بینیم که گوی سبقت را از بسیاری از هم دوره های خود ربوده بودید. چه شد که در سال های اخیر سبکتان را تغییر دادید و تا حد زیادی از سیاست فاصله گرفتید و وقتتان را صرف تبلیغ دین کردید؟

این موضوع چند عامل دارد یکی از آنها شیوه فکری مرحوم علامه جعفری (ره) بود که معتقد بودند تربیت یک انسان، بسیار مؤثرتر است و من نیز معتقدم که کار علمی در بلند مدت بر روی جامعه اثربخش تر است تا بیان نظرات به صورت پراکنده!

مورد دوم اقتضائات سنی است که به هر حال هر سنی اقتضائات خودش را دارد. عامل سوم هم فضای بد، خشن و غیراخلاقی بوجود آمده در فضای سیاسی کشور بود که انسان را بخاطر طرح یک نظر مخالف در معرض انواع تهمت ها و بداخلاقی ها قرار می داد. چنانچه آن وحدت کلمه ای که در زمان انقلاب وجود داشت دیگر وجود ندارد. متأسفانه می بینیم یکی می شود خودی و دیگری می شود غیر خودی، یکی می شود مدعی اسلام ناب محمدی (ص) و مخالف جریان سیاسی خود را – هرچند از دلسوزان اسلام و انقلاب باشد – متهم می کند به اسلام آمریکایی! یکی می گوید من انقلابی هستم و دیگری می گوید تو انقلابی نیستی و انقلابی اصیل من هستم. البته خود من هم اگر سهمی در این آشفته سامانی داشته ام می پذیرم.

مورد چهارم نیز خواست خود حاکمیت برای حضور ما در عرصه سیاست است. به خاطر دارم حدود سال ۱۳۶۲ که یکبار به مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی گفتم که بیایید و حد اقل در یک حوزه اختیارات را به ما جوانان مسلمانی که با تکنولوژی غرب هم آشنایی داریم بدهید. منظورم افرادی مانند خودم، آقای بانکی، آقای حسن غفوری، دکتر کمال خرازی و … بودند که اگر بخواهیم بشماریم  نزدیک ۵۰ نفر می شدیم. ایشان هم شوخی و جدی با خنده گفتند فعلا ما باید استراتژیست های اصلی باشیم و اگر شما هم بچه های خوبی بودید، مجری کارها می شوید. البته دیدیم که بعدها مرحوم آقای هاشمی برای مدتی به همین پیشنهادات تا حد مناسبی جامه عمل پوشاندند.

متأسفانه تعدادی از دوستان مسلمان افراطی، ما را به غرب گرایی متهم می کنند، حال آنکه نگاه ما نگاه مماشات دینی است. نگاه ما نگاه گفتگو و تعامل با جهان است. نگاهی که مهندس بازرگان و بعدها آقای خاتمی داشتند. نگاهی که حتی مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در سال های اخیر به آن رسیده بودند. انقلاب باید بتواند با دنیا گفتگو کند. نمی شود حرف حقمان را با زور اسلحه تبلیغ کنیم. امامان ما نیز اهل گفتگو و منطق بودند و هیچ وقت کسی را تربیت نکردند که به جای گفتگو کار چریکی انجام دهد.

من همیشه طرفدار علم و دین در کنار هم بودم و نیز سعی می کنم به حد خودم و به عنوان یک روشنفکر دینی هرکجا که احساس کردم دچار افراط و تفریط شده ایم تذکر دهم.

یعنی می خواهید روی اخلاق جامعه کار کنید؟

حقیقتاً بله. ما علاقه مندیم که مردم اعتقاد درست به اسلام داشته باشند. در قرآن کریم داریم که « قولوا لا اله الا الله تفلحوا» (بگوئید جز الله خدائی نیست تا رستگار شوید) این کلمه یعنی «لا اله الّا الله» بر روی پرچم داعش هم وجود دارد. اگر قرار است انسان دین را بد بفهمد و قرائت طالبانی و داعشی از دین داشته باشد چه فایده ای دارد؟! قرائت مرحوم آقای هاشمی هم از دین قرائت معتدلی به نظر می رسید. قرائت ما از دین باید معتدل ، عادلانه، منصفانه، عقلانی، رحمانی و مشفقانه باشد و من در کلاس هایم  برروی این قرائت از دین تمرکز دارم. بنده  تأکید دارم که رفتار ائمه در عرصه های مختلف خانوادگی، سیاسی و اجتماعی باید الگوی ما باشد تا  بتوانیم به برداشت قرآنی از اسلام برگردیم.

شما هم اکنون ریاست یک مرکز پژوهشی در حوزه ادیان را بر عهده دارید. بر اساس تجربه تان، اثرگذاری کدام قرائت از دین اسلام در سطح جهانی با استقبال بیشتری روبرو می شود؟

ایراد دنیا به اسلام، ایراد به قرائت داعشی و طالبانی از آن است. متأسفانه خیلی ها هم فکر می کنند که ما نیز همان برداشت و قرائت افراطی را از اسلام داریم. تا آنجا که یکبار یکی از علمای دین دیگری،  خیلی جدی به من گفت که آیا شما هم همان طالبان هستید؟! من خیلی ناراحت شدم و پاسخ دادم که شیعه عقلانی ترین برداشت از دین است و امثال طالبان و داعش حتی یک حرف هم از شیعه در خود ندارند. تاریخ شیعه، علمای شیعه و مراجع شیعه کاملاً مشخص هستند. امروز نتیجه گیری علمای اسلام هم این است که ما باید با فکر داعش مبارزه کنیم. روحانیونی هم که از ایران با ما به این جلسات بین المللی می آیند با همین نگاه، بر برداشت عقلانی و رحمانی از دین اسلام تأکید دارند.

متأسفانه قضاوت های نادرستی که درباره ما می شود در نتیجه اسلام هراسی و تبلیغات سیاسی بر علیه ما رخ داده است که شاید در مواردی خودمان هم مقصر بوده ایم. ما در جلسات بین المللی بر این نکته تأکید می کنیم که اسلام، ادیان دیگر را قبول دارد و حتی می گوید اگر تورات و انجیل را قبول نداشته باشید مسلمان نیستید.دلیلی ندارد که مسیحیان یا یهودیان، ما مسلمانان را دشمن خود بدانند یا بالعکس. بحمدالله خیلی هم این صحبت ها در جلسات گفتگوهای بین دینی اثربخش بوده است و طبق برنامه ریزی های انجام شده، نزدیک به پنجاه مورد از این جلسات در هر سال داریم.

منبع: اعتماد ملی

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر