کد خبر: 78510
A
محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:

دولت اصلاحات، بهترین دوران تحقق جمهوریت بود/ آزادی امروز با آنچه برایش انقلاب کردیم، فاصله بسیار دارد

یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آزادی امروز با آنچه برایش انقلاب کردیم، فاصله بسیار دارد.

دولت اصلاحات، بهترین دوران تحقق جمهوریت بود/ آزادی امروز با آنچه برایش انقلاب کردیم، فاصله بسیار دارد

به گزارش دیده بان ایران؛  محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: دولت اصلاحات، بهترین دوران تحقق جمهوریت بود.

 

صدر درباره جمهوریت نظام و مسایل مرتبط با آن گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

 

*به نظر می‌رسد «جمهوریت» از جمله مهم‌ترین وجوه ممیزه حکومت فعلی است با حاکمیت پیش از انقلاب؛ نظرتان در این رابطه چیست و این رکن اساسی انقلاب تا چه میزان محقق شده است؟

 

تعریف «جمهوریت» مشخص است. درواقع حکومتی جمهوری است که جمهورِ مردم تصمیم‌گیر اصلی و اساسی است و اجزای حکومتی با رای و نظر ملت انتخاب شده و با نظر و رای مردم نیز کنار می‌روند. این نکته‌ای است که پیش از انقلاب اساسا محلی از اعراب نداشت. به بیان دیگر عنوان حکومت پهلوی، حکومت سلطنتی بود که البته این هم تنها در سطح کلام بود، چراکه سلطنت مشروطه نیز شرایطی دارد و مقام سلطنت باید از دل مشروطه ملت بیرون بیاید حال آنکه در حکومت پهلوی، چنین وضعیتی حاکم نبود. از طرفی شاه نیز سلطنت نمی‌کرد، بلکه حکومت می‌کرد. درواقع حکومتی دیکتاتوری بر ملت ایران حاکم بود و مردم هیچ نقشی در انتخاب ارکان حاکمیت نداشتند.

 

البته درپی انقلاب مشروطه که منجر به تشکیل پارلمان شد، مجلس ایجاد شد اما نمایندگان برخاسته از آرا مردم نبودند و شخص شاه نیز در همین زمینه در کتاب «ماموریت برای وطنم» و هم «انقلاب سفید» گفته بود که انتخابات مجلس تنها تئاتر و نمایش بود، نه انتخابات واقعی. شاه می‌گوید در 20 سال نخست حکومتش، سفیر انگلیس با یک لیست و سفیر روسیه با لیستی دیگر نزد او می‌آمدند و خواستار ورود افراد مشخصی به مجلس می‌شدند. واقعیت آن است که در سال‌های بعد نیز اوضاع به همین نحو بود و مجلس واقعی ایجاد نشد تا جایی که رییس ساواک، وزرای دربار و کشور و رییس شهربانی، اسامی کاندیداها را در شهرهای مختلف تعیین می‌کردند، این اسامی از سوی وزیر کشور به استانداران ابلاغ می‌شد و همان اسامی نیز از صندوق خارج می‌شد. بنابراین انتخابی به معنای واقعی آن در حکومت پهلوی وجود نداشت به همین دلیل شعار «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» شعار اصلی انقلاب بود.

 

جمهوریت به معنی انتخاب مردم و حق تعیین سرنوشت از سوی آنان است. نکته مهم در این میان همان دموکراسی است. در این میان باید توجه داشت که دموکراسی مرکب است از دو واژه «دمو» و «کراسی». دمو به معنای مردم است و کراسی به ‌معنای قدرت. بنابراین «دموکراسی» به معنای حکومتی است که قدرت در آن در اختیار مردم است. در این میان چندین و چند تعریف از کلیدواژه دموکراسی به فارسی شده که به عقیده من ترجمه‌های چندان دقیقی نیست. مردم‌سالاری، حاکمیت مردم، حکومت مردم بر مردم و واژه‌هایی از این دست از جمله ترجمه‌های صورت گرفته است.

 

با این حال مقصود ما از جمهوری اسلامی به ‌معنای سپردن امور به دست مردم و تصویب قوانین توسط نمایندگان مردم در چارچوب دین اسلام است. البته مبحث آزادی نیز در کنار جمهوری اسلامی وجود دارد که شامل آزادی بیان، قلم، احزاب، گروه‌های سیاسی و مسائلی از این دست است که اهداف اصلی انقلاب اسلامی به شمار می‌روند.

 

*اگر قرار بر آسیب‌شناسی 4 دهه گذشته باشد، آیا می‌توان مقاطعی را تحت‌ عنوان بهترین و بدترین زمان به ‌لحاظ توجه به مقوله جمهوریت معرفی کرد؟

 

بله، به عقیده من در زمینه توجه به مقوله جمهوریت بهترین دوران را می‌توان متعلق به دولت اصلاحات و سیدمحمد خاتمی دانست؛ چراکه شعار اصلی آقای خاتمی نیز همین توسعه سیاسی بود که توسعه سیاسی دقیقا در همین چارچوب معنا و مفهوم پیدا می‌کند. توسعه سیاسی یعنی آزادی احزاب، رسانه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد و در عین حال رعایت حقوق دیگران و حتی مخالفان. دولت آقای خاتمی شعار خود را «زنده‌باد مخالف» انتخاب کرد، چراکه واقعا به این مساله معتقد بود. باید توجه داشت در جایی که آزادی سیاسی وجود دارد، آزادی احزاب نیز وجود دارد. به‌طوری که یا یک حزب انتخابات را می‌برد یا ائتلاف چند حزب. اما به هر حال احزاب شکست‌خورده نیز حقوقی دارند که باید رعایت شود. نمی‌شود در دموکراسی یک حزب در انتخابات پیروز شود ولی در نقطه مقابل خواهان زیر پا گذاشتن حقوق احزاب مخالف یا به زندان انداختن آنان شوند. دموکراسی یعنی حکومت اکثریت با رعایت حقوق اقلیت.

 

در دوران پسا انقلاب در دولت اصلاحات بود که این مساله به‌طور کاملا جدی اجرا شد، چراکه دولت اصلاحات واقعا به حقوق مخالفان خود احترام می‌گذاشت. دولت اصلاحات به مقوله توسعه سیاسی پایبند بود و از این‌رو توفیقات بسیاری نیز برای کشور ایجاد شد به ویژه در زمینه سیاست خارجی که درهای توسعه به روی ایران باز شد.

 

به عقیده من بدترین دوره از حیث توجه به حقوق مخالفان و مقوله جمهوریت نیز متعلق به دولت آقای احمدی‌نژاد است که از همه نظر چه سیاست خارجی، چه سیاست داخلی و اقتصاد به عقب برگشتیم. این اما همه ماجرا نبود. دولت آقای احمدی‌نژاد دولت افت اخلاق و شروع دروغ در جمهوری اسلامی نیز بود، دروغی که متاسفانه همچنان نیز به‌طور کامل از بین نرفته است.

 

*پرسش اینجاست که تغییر رویکردها در دولت آقای خاتمی با آقای احمدی‌نژاد چه تاثیری بر افکار عمومی گذاشت که یکی منجر به انتخابات نه چندان پرشور هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی شد و دیگری انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری را برگزار کرد که فارغ از ابهامات فراوان، دست‌کم پرشور و با مشارکت بالا برگزار شد؟

 

واقعیت آن است که من در حال حاضر انتخابات مجلس هفتم و اتفاقات رخ داده در آن را در ذهن ندارم، اما بر فرض هم که چنین باشد و انتخابات کم شوری برگزار شده باشد، شما می‌دانید عملکرد شورای نگهبان در مقوله انتخابات بسیار موثر است. اینکه شورای نگهبان چگونه عمل کند و چه کسانی را تایید صلاحیت کند، در امر رقابتی‌تر شدن انتخابات بسیار مهم است. اگر رقابت جانانه میان احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی ایجاد نشود، طبیعتا انتخابات برگزار شده چندان پرشور نخواهد بود ولی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 این اتفاق افتاد و ما شاهد رقابتی جانانه و جدی میان گروه‌های سیاسی بودیم.

 

این نکته بنیادی و تئوریک که باید از سوی همه مسوولان نظام جمهوری اسلامی درک شود که هیچ زمانی یک گروه یا یک حزب نمی‌تواند به مدت طولانی بر مردم حکومت کند، چراکه مردم هر کشور بعد از یک مدتی خواستار تحول می‌شوند و دوست دارند بعد از مدتی، گروهی دیگر بر سر کار حاضر شود. درواقع اگر به مردم این آزادی و اجازه داده شود که این تغییر و تحول را در چارچوب احزاب انجام دهند، هرگز به سمت انقلاب نخواهند رفت، چراکه امکان تغییر در چارچوب نظام میسر است اما اگر حکومت تک‌حزبی باشد، پس از مدتی قطعا مردم خارج از نظام به دنبال تغییر خواهند رفت که نام آن را می‌توان انقلاب گذاشت.

 

*با این حال آمار و ارقام امروز نشان می‌دهد که رد صلاحیت‌هایی که در جریان انتخابات دوره یازدهم مجلس صورت گرفته به مراتب بدتر از انتخابات مجلس هفتم بوده است اما شما گفتید که بدترین دوران جمهوریت به دولت آقای احمدی‌نژاد برمی‌گردد. این تناقض ظاهری را چطور تحلیل می‌کنید؟

 

در این میان باید توجه داشت که شرایط امروز ایران به‌گونه‌ای است که با فردی افراطی، کم عقل و نژادپرست به نام دونالد ترامپ مواجه هستیم که با تحریم‌ها و محاصره اقتصادی خود مشکلات بسیاری را برای کشور ایجاد کرده است. تنها راه مقابله با اقدامات رییس‌جمهوری امریکا نیز حضور گسترده مردم پای صندوق‌های رای است که رهبری نیز چندین بار به آن اشاره کرده است. ما برای دعوت مردم به پای صندوق رای باید انتخاباتی شاد و پرنشاط را برگزار کنیم تا پیام حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی به امریکا مخابره شود. ما برای تحقق این مهم چاره‌ای نداریم جز برگزاری انتخاباتی آزاد و رقابتی که در آن کاندیدای نحله‌های فکری و احزاب سیاسی مختلف حضور داشته باشند.

 

در نهایت باید بگوییم که ما امروز باید انتخاباتی تحریم‌شکن برگزار کنیم. انتخاباتی که ترامپ را از توطئه‌های یکی، دو سال اخیر خود علیه مردم ایران پشیمان می‌کند، بنابراین انتخابات پیش‌رو باید پرنشاط و با حضور چندین میلیونی مردم ایران برگزار شود تا امید جدایی مردم از نظام ناامید شود. شرایط برگزاری انتخابات همین است که گفتم. اگر این مهم عملیاتی شود، انتخابات دشمن‌شکن خواهد بود.

 

*با تمام این تفاسیر به عملکرد نظام در حوزه «آزادی» در طول 4 دهه گذشته چه نمره‌ای می‌دهید؟

 

به قول معروف «آزادی» ریاضی نیست که بتوان به آن نمره داد اما باید توجه داشت که آزادی امروز با پیش از انقلاب اصلا قابل مقایسه نیست و به مراتب بهتر است ولی با مطلوب ما به عنوان افرادی که انقلاب کردیم نیز فاصله بسیاری دارد که امیدواریم روزی به نقطه مطلوب برسد./روزنامه اعتماد

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر