کد خبر: 90846
A

خباز : روحانی باید به مردم بگوید چرا به وعده هایش عمل نکرده است

محمد رضا خباز فعال سیاسی :نباید همه جرم‌های سیاسی را امنیتی تلقی کنیم. اینها وظایف رئیس‌جمهور در قبال حقوق موکلینش است. اصلاح‌طلبان از روحانی انتظاراتی از این جنس داشتند و الان هم هنوز این انتظارات وجود دارد که او در دفاع از حقوق شهروندی و برای اجرای فصل سوم قانون اساسی، زمان بیشتری می‌گذاشت و تلاش بیشتری می‌کرد، اگرچه ما قبول داریم که دولت بسیار گرفتار و در مخمصه قرار داشت و مزید بر همه علت‌ها، بحث کرونا بود که گرفتاری‌های کشور را دو چندان کرد و اقتصاد ایران را به هم ریخت.

خباز : روحانی باید به مردم بگوید چرا به وعده هایش عمل نکرده است

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ نزدیک به ۸ سال است که از دوره ریاست‌جمهوری حسن روحانی می‌گذرد و تنها چندصباحی تا پایان دوره ریاست‌جمهوری وی و انتخابات سال ۱۴۰۰ باقی‌مانده است. اصلاح‌طلبان در سال ۹۶ حمایت تمام و کمالی از دولت اول روحانی داشتند و مردم را برای رفتن پای صندوق‌های رای و حضور در صحنه سیاست تشویق و ترغیب می‌کردند. حالا انتقاداتی به دو دوره ریاست جمهوری وارد است و منتقدان دولت او را به باد نقد گرفته‌اند. به‌نظر می‌رسد که این‌بار شانس اصلاح‌طلبان برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پایین باشد و برای استناد به آن می‌توان به باخت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس سال ۹۸ اشاره کرد. این دفعه باید اصلاح‌طلبان ساز و کار نو و جدیدی را پیشه و دفاع درست و درمانی از دولت روحانی داشته باشند تا بتوان کورسوی امیدی برای برد آن در این انتخابات پیش رو متصور شد. برای بررسی ارتباط اصلاح‌طلبان با دولت، تاثیر عملکرد دولت بر سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان و شرایط جامعه با محمدرضا خباز استاندار سابق یمنان و نماینده سابق مجلس به گفت‌و‌گویی انجام داده که در ذیل می‌خوانید.

اینکه حسن روحانی نتوانست در زمینه سیاست داخلی کاری از پیش ببرد یا به قولی برجام داخلی ایجاد کند، متاثر از ساختار سیاسی اصلاح‌ناپذیر است یا کوتاهی رئیس‌جمهوری نیز در این امر غیرقابل انکار به‌نظر می‌‌رسد؟

اینکه ما بگوییم دولت ناموفق بوده، به تنهایی کافی نیست. باید ببینیم که دلایلش چه بوده است. دلایل مختلفی برای موفقیت یا عدم موفقیت دولت می‌‌تواند وجود داشته باشد، البته این دلایل یکی دوتا نیست. دولت اول روحانی، دولت موفقی بود. دلیلش هم مثبت کردن رشد نقدینگی منفی، یک رقمی کردن تورم بالای 40‌درصد اقتصاد کشور، مثبت کردن میزان صادرات و واردات کشور و همچنین برجام که به‌نظر ما یکی از بزرگ‌‌ترین موفقیت‌های دولت بود، به‌طوری که فعالیت‌های هسته‌ای ما به رسمیت شناخته شد و در نهایت، ما توانستیم نفت‌مان را به فروش برسانیم، اما دولت دوم روحانی، مصادف با انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و روی کار آمدن ترامپ شد. طبیعتا هنگامی که ترامپ انتخاب و رئیس‌جمهور شد، بحث تحریم‌ها دوباره روی میز آمد و دوباره از نو مطرح شد و شکل گرفت، به‌طوری که الان درآمد نفتی ما به یک دهم کاهش پیدا کرده است. پس طبیعی است که در این شرایط اداره کشور بسیار مشکل خواهد شد. هنگامی که دولت نتواند مشکلات کشور را با درآمد‌های گذشته‌اش حل و اداره کند، مسلم است که فشار‌هایی به مردم می‌آید که موجبات ناراحتی و دلسردی آنها را از دولت فراهم می‌کند. هیچ‌جای شکی هم وجود ندارد که الان مردم بسیار ناراحت‌تر، دلسردتر و بی‌‌‌اعتمادتر از پیش هستند. از نظر من حق با مردم است. حقشان است که پاسخی بگیرند. چنددهه است که به آن ها می‌گویند الان شرایط حساس است و در آینده درست خواهد شد. نسل‌ها پشت سر هم آمدند و هیچ‌اتفاق خاصی نیفتاد. بنابراین، این نارضایتی‌های مردم که طبیعتا به جز دولت هیچ‌نهاد دیگری را نمی‌شناسند، تنها دولت را مقصر این مشکلات می‌بینند. البته دولت هم بهتر از این می‌توانست کشور را اداره کند. دولت برای اداره کشور می‌توانست از راهکارهای بهتری استفاده کند.

پس یعنی دولت را مقصر می‌دانید؟

همه این ناکامی‌ها به دولت بازنمی‌گردد. بعضی‌هایش جنبه بین‌المللی دارد، بعضی‌ها در اثر تحریم است و بعضی دیگر هم در اثر بی‌‌‌انصافی مخالفان دولت در داخل کشور است. مخالفان دولت واقعا بی‌‌‌انصافی می‌کنند. یعنی نه‌تنها قدمی برای رفع مشکلات کشور که مشکلات مردم است برنداشته‌اند، بلکه هر روز به‌نحوی لوازم تخریب دولت را فراهم کرده‌اند. یعنی دولت باید در یک لحظه برای اقتصاد کشور مجاهدانه تلاش کند و از طرف دیگر برای پاسخگویی به مخالفان بی‌انصاف، زمان صرف کند و از طرف دیگر هم برای مقابله با دشمن کشور یعنی آمریکا که تمام توانش را برای به زانو درآوردن کشور انجام می‌دهد، مقداری زمان اضافه بگذارد، البته همه اینها به جای خودش محفوظ اما دولت هم اگر از نیروهای قوی‌تر و انسان‌های توانمند‌تر برای اداره کشور استفاده می‌کرد، الان موفقیت بیشتری نسبت به گذشته داشت. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید بگوییم ‌درصدی از این عدم موفقیت‌ها به خارج، داخل و استفاده نکردن دولت از همه ظرفیت‌هایی که داشته است، بازمی گردد.

یکی از کارویژه‌هایی که اصلاح‌طلبان برای دولت روحانی در نظر داشتند، این بود که روابط میان اصلاح‌طلبان با حاکمیت تسهیل شود. ارزیابی شما از عملکرد ایشان در این مدت چیست؟

روحانی برای مسائل مختلف سیاسی قول‌هایی دادند. چه به‌صورت صریح و چه به‌صورت تلویحی اما اتفاقی نیفتاد. حداقل انتظاری که از رئیس‌جمهور می‌رفت این بود که واقعیت را به مردم بگویند. به مردم بگویند که چرا این اتفاق نیفتاد، نمی‌شود که به مردم قول داد، رای آنها را گرفت و بعد هیچ‌پاسخی هم نداد. به‌نظر می‌رسد خوب بود که روحانی مساله را صریح تر با مردم در میان می‌گذاشت. البته ممکن بود که این قضیه هزینه‌هایی را برای ایشان داشته باشد. عیبی نداشت زیرا قول داد و به استناد آن از مردم رای گرفتند. اشکالی نداشت که هزینه‌ای هم پرداخت می‌کرد اما اینکه به مردم پاسخی داده نشد و حتی اصلا بیان نشد که چرا این مشکل حل نشد و معلوم نشد که گیر در کجاست، جای بحث دارد. اگر به مردم پاسخ شفاف می‌داد، شاید خود مردم برای رفع آن چاره‌ای می اندیشیدند. به‌نظر من، راه‌حل این مشکلات، بیان واقعیت به مردم است. در کشورهایی که در آن دموکراسی صد درصدی حاکم است، با مردم روشن و صریح صحبت می‌کنند؛ استعفای اخیر نخست وزیر ژاپن، برای ما ایرانی‌ها یک درس بزرگ داشت. او خیلی صریح آمد و گفت که به‌دلیل آنکه در سن 66 سالگی بیماری‌اش عود کرده نمی‌تواند در این یکسال که درمان بیماری‌اش به طول می‌انجامد، وظیفه‌اش در قبال کشور را انجام دهد و شاید این بیماری در تصمیم‌گیری‌هایش اثر منفی بگذارد و باعث شود که تصمیم نادرستی بگیرد. به همین دلیل شد که از سمت خود استعفا کرد. بنابراین، استعفا کرد و کنار رفت تا یک انسان لایق و شایسته انتخاب شود که بر مسائل کشور مسلط بوده و بتواند کشور را به بهترین نحو خود و به خوبی اداره کند. البته نخست وزیر سابق ژاپن می‌توانست هم به معالجه‌اش بپردازد و هم کشور را اداره کند اما تعهدی که نسبت به مردم داشت، مانع از ادامه کارش به این نحود شد و این تعهد ایجاب کرد که روشن و صریح آن را ادا کند. من معتقدم که هم برای این مساله و هم برای دیگر گرفتاری‌هایی که روحانی دارد و داشت، لازم بود و انتظار می‌رفت که با مردم صریح تر و روشن تر صحبت می‌کرد. همه ما می‌دانیم که روشن و صریح صحبت کردن، با منافع قدرت منافات دارد. طبیعتا باید هزینه‌هایی پرداخت می‌کرد که البته پرداخت آن هزینه‌ها بسیار راحت‌تر و بهتر بود تا اینکه نگرانی و عدم اعتماد مردم نسبت به تعهد وعده‌ها شدت بگیرد.

یعنی قبول دارید که آقای روحانی با وعده‌هایی که در عمل تحقق آنها چندان آسان به‌نظر می‌رسید روی کار آمد؟

خیر. تنها این وعده‌ها دلیل رای دادن مردم به روحانی نبود. بلکه یکی از دلایل مردم برای رای دادن به او، رضایت از عملکرد دور اول ریاست جمهوری وی بود. پیش از این عرض کردم که دولت در دور اول خود، موفق عمل کرده بود. مردم هم دیدند که او در دور اول خود موفق عمل کرده و به همین دلیل به او رای دادند. دور اول 18‌میلیون رای داشت و دور دوم، حدودا 24 میلیون. یعنی 6‌میلیون رای به رای‌های او اضافه شد. پس یکی از دلایل رای دادن مردم به روحانی همین بود. البته قول‌ها و وعده‌‌ها و سخنانی هم که بیان می‌کرد، برای نیروها و قشر خاکستری‌ای که هنوز تصمیم نگرفته بودند، جذاب بود و طبیعتا در آن سخنرانی‌ها به مردم قول‌ها و وعده‌هایی داده شد که اکثرا به آنها عمل نشد. البته او نمی‌خواست که عمل نکند، بلکه نتوانست عمل کند و از پس عمل کردن آن وعده‌ها و قول‌ها برنیامد. حرف ما این است که حالا که نتوانستید، دلیل نتوانستن‌تان را به مردم بیان کرده و با آنها در میان بگذارید.

دولت روحانی چه دستاوردی برای اصلاح‌طلبان داشت؟

اصلاح‌طلبان در کل چند خواسته دارند. اولین خواسته آنها هم دفاع از حقوق شهروندی است. یکی از بحث‌هایی هم که در این حوزه مطرح است، اتفاق‌ها و حوادث سال 96 و سال 98 است. مردم از دولت انتظار داشتند که ای‌کاش درخصوص این اتفاق‌ها، به مردم در حوزه حقوق شهروندی توضیحاتی داده می‌شد. انتظار اصلاح‌طلبان، انتظار ویژه‌ای نیست. انتظار رعایت حقوق شهروندی، انتظار زیادی نیست. مثلا در رابطه با جرم‌های سیاسی، دولت باید مدعی باشد. قانون سال 1395 که در آن تعریف شده است، در دادگاه‌های خودش باید بررسی و رسیدگی شود. نباید همه جرم‌های سیاسی را امنیتی تلقی کنیم. اینها وظایف رئیس‌جمهور در قبال حقوق موکلینش است. اصلاح‌طلبان از روحانی انتظاراتی از این جنس داشتند و الان هم هنوز این انتظارات وجود دارد که او در دفاع از حقوق شهروندی و برای اجرای فصل سوم قانون اساسی، زمان بیشتری می‌گذاشت و تلاش بیشتری می‌کرد، اگرچه ما قبول داریم که دولت بسیار گرفتار و در مخمصه قرار داشت و مزید بر همه علت‌ها، بحث کرونا بود که گرفتاری‌های کشور را دو چندان کرد و اقتصاد ایران را به هم ریخت. مشکل بعدی هم تحریم‌ها و افزایش آنها بود. اگرچه دولت گرفتاری‌های فراوانی داشته و همچنان این گرفتاری‌ها را دارد، اما به‌نظر من، هیچ‌کدام از اینها دلیل نمی‌شود که به موکلینش توضیح درست، صادقانه و قانع‌کننده‌ای ندهد. کسی که وکیل مردم است، باید همه‌چیز را با صداقت به مردم بگوید و بگوید که به چه دلیل نتوانسته و راه‌حلی برای آن مشکلات در حد مطلوب پیدا کند.

 

منبع:آرمان

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر