چشم اسفندیار احمد میدری!
آیا مشاور و مدیرکل حوزه وزارتی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی این وزارتخانه را به سمت انتقادهای مخرب و تیغ استیضاح نزدیک تر میکند؟

به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی وزارتخانهای است که خود ترکیبی از سه وزارتخانه بزرگ ادغام شده است و ۵۵ میلیون نفر از جمعیت کشور جامعه هدف این نهاد میباشد. توسعه حیات اجتماعی و اقتصادی کشور وابستگی شدیدی به این وزارتخانه دارد. اما به نظر میرسد این وزراتخانه از چشم اسفندیارش رویین تن نیست و مدیر کل حوزه وزارتی منصوب شده که به نوعی نقش نایب وزیر را دارد چالش بزرگی برای تداوم کار احمد میدری در این وزارتخانه خواهد بود که در ادامه به حساسیت و اهمیت این موضوع خواهیم پرداخت.
ترکیب بسیار بزرگی از سازمانها و نهادهای مختلف نظیر سازمان تامین اجتماعی، سازمان بهزیستی، سازمان فنی وحرفه ای، شستا، صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق حمایت و بازنشستگی کارکنان فولاد، صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان روستاییان وعشایر، بانک توسعه تعاون، بانک رفاه کارگران و تعداد زیادی صندوق و موسسه بزرگ دیگر زیر مجموعه این وزارتخانه عریض و طویل است، سازمانهایی که هر کدام طیف وسیعی از جمعیت ایرانیان را در بر میگیرد. این وزارتخانه ماموریتهای فوقالعاده مهمی در خدمات دهی به جامعه ایران و اساسا نقشی تعین کنندهای در ساخت نظام حکمرانی را بر عهده دارد.
اگرچه اغلب مواقع این وزارتخانه از بعد مدیریتی در رنج بوده اما هر بار وزیری مستقل، توانمند و جامعنگر بر مسند نشسته توانسته تا حدی امیدهای مردم را زنده کند و بخشی از ماموریتهای این وزارتخانه را تحقق بخشد. در دولت چهاردهم با روی کار آمدن احمد میدری این تصور ایجاد شد که مشی آکادمیک، دانش و تجربیات و سوابق او در حوزه وزارت رفاه و از همه مهمتر شعارها و گفتههای ایشان میتواند مشکلات این وزارتخانه را مرتفع سازد. اما گویی در همین زمان کوتاه موجی از نگرانی از جهت عزل و نصبهای حاشیهدار و کاملا سیاسی و جناحی ( بدون در نظر گرفتن وفاق ملی و شایستهسالاری) ، مورد توجه و انتقادهای زیادی در بدنه وزارتخانه و در بین عموم مردم قرار گرفت که انتصاب مشاور و مدیر کل حوزه وزارتی این وزارتخانه که به تازگی هم بعنوان نماینده وزیر و مسئول هماهنگی هیأتهای رسیدگی به تخلفات اداری وزارتخانه منصوب شده در راس این انتقادها قرار دارد. *چرا که اهمیت و نقش مدیرکل حوزه وزارتی ( با توجه به گستردگی و فرابخشی بودن فعالیتهای این وزارتخانه) در اندازهای است که بعضا بسیاری این فرد را نایب وزیر و در راس همه امورات، هماهنگیها و برنامههای اجرایی و راهبردی وزارتخانه میدانند و حتی موقعیت و جایگاه ایشان را از جهاتی از جمله نزدیکی به وزیر و تاثیر گذاری در تصمیمات، از معاونین وزارتخانه، روسای سازمانها و مراکز تابعه مهمتر ارزیابی میکنند، مشاور و مدیرکل حوزه وزارتی چشم و گوش وزیر برای همه موضوعات است و به نوعی تمام امور مرتبط با وزیر و وزارتخانه از فیلتر وی رد و بدل میشود و همه رئیس روساها از معاونین وزیر گرفته تا روسای صندوقها و شرکتها، مدیران ستادی و استانی همگی با مدیر کل حوزه وزارتی هماهنگ هستند.*
انتخاب کمال رضوی به عنوان سرپرست حوزه وزارتی از جمله انتصابهای میدری است که از هم اکنون چالشهایی بر سر راه خود دارد. مشاهدات کارکنان و مراجعان آن وزارتخانه و البته تقابل بیجای او به برخی دیگر از ارکان وزارتخانه و همچنین تفکرات، مواضع و نگاه ایشان به برخی از نمایندگان مجلس و مراجعه کنندگانی که پیگیر امورات جاری خود هستند، نشان میدهد که انتخاب نابجای فردی با تجربه اندک و بدون پشتوانه و اندیشهی مدیریتی، احمد میدری را وارد چالهای مشکل آفرین و به سوی دشمن تراشی سوق میدهد که خود آقای میدری بعدا متوجه این مهم خواهد شد.
آقای رضوی نه تنها سوابق مدیریتی و تخصص کافی برای این جایگاه مهم را ندارند، بلکه طبق مشاهدات و شنیدهها؛ رفتار وی با همکاران، مراجعان و بطور کلی با اغلب بدنه کارشناسی و مدیریتی وزارتخانه و مجموعههای تابعه درخور و مناسب نبوده تا جایی که افراد مختلف وی را فاقد اخلاق حرفه ای و آداب و معاشرت صحیح میدانند، او حتی تعامل با نمایندگان محترم را به نوعی زیادهخواهی و باج دادن به آنان تعبیر میکند و آنطور که پیداست شعار وفاق ملی را از بن دندان کُن لَم یَکُن دانسته و بقای خود را در حمایت از انتخاب و انتصاب افراد رادیکال و تندرو میداند.
به نظر میرسد، در دولتی که شعار اصلی آن وفاق ملی و تعامل حداکثری با همه گروههای موافق و حتی مخالف دولت بوده، وجود چنین افرادی در بدنه وزارتخانه بسیار مهمی مثل تعاون، کار و رفاه اجتماعی نه تنها به تعامل و همگرایی منجر نمیشود بلکه باعث شکاف بین بدنه وزارتخانه، مجلس و مراجعان آن وزارتخانه با احمد میدری خواهد شد که با رایی شکننده و حداقلی از مجلسی ناهمسو گرفته است