هشدار برای تهرانیها؛ زلزله فاجعهآمیز در کمین است/ مردم و مسئولان پایتخت آماده بحران نیستند + فیلم
براساس گزارش خبرنگار دیدهبان ایران؛ سالها است که موضوع احتمال وقوع یک زلزله غولآسا در تهران مطرح است. نگرانیهای کارشناسان در این زمینه دیگر عادی شده است و اساتید برجسته زلزلهشناسی، بارها هشدارهای خود را مطرح کردهاند، اما مسئولان اغلب بهجز انجام اقدامات نمایشی، هیچگونه آمادگی جدی برای مقابله با زلزله احتمالی پایتخت و پیامدهای آن ایجاد نکردهاند. این در حالی است که براساس گفتههای فریبرز ناطق الهی، عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله به خبرنگار ما، «اکنون بیش از ۳۰ سال از آخرین زمینلرزه مهم گذشته، به این معنا که احتمال وقوع زلزلهای بزرگتر در پایتخت، بیشتر از قبل شده است؛ بنابراین زلزله تهران یک احتمال نیست، بلکه یک واقعیت اجتنابناپذیر است.» اما آنطور که مرتضی پدریان، جامعهشناس به دیدهبان ایران میگوید، «در حال حاضر مردم ایران بهویژه تهرانیها روحیه فکر کردن به احتمال وقوع زلزله را ندارند و زلزله، جزو اولویتهای مردم ایران و تهران برای نگران بودن نیست.»

دیدهبان ایران؛ عرفان بیوکنژاد: براساس آمارها و تحقیقات، زلزله در تهران یک احتمال نیست، بلکه یک واقعیت علمی و قطعی است که تنها زمان وقوع آن مشخص نیست. مطالعات زمینشناسی، دادههای تاریخی و بررسیهای آماری نشان میدهند که تهران از دوره بازگشت زلزله عبور کرده و هر لحظه ممکن است با یک زمینلرزه ویرانگر روبهرو شود.
اخیراً سید محمد آقامیری، رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران اخیرا از حتمی بودن وقوع زلزله ۷ ریشتری در پایتخت خبر داده و گفته است که «تهران مستعد زمینلرزه است و به دلیل وجود گسلهای فعال و نیمهفعال، در معرض زلزلهای با شدت بالای ۷ ریشتر قرار دارد. براساس نظرات کارشناسان، دوره بازگشت این نوع زلزلهها حدود ۱۵۰ سال است و اکنون ۱۸۰ سال از آخرین زلزله پایتخت گذشته است.»
در این میان، فریبرز ناطق الهی، عضو هیات علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله، دکتری مهندسی سازه از دانشگاه کلمبیای آمریکا، فوق تخصص در مقاومسازی از مرکز اروپایی زلزله در گفتوگو با خبرنگار دیدهبان ایران تاکید دارد که «برخی اعضای شورای شهر اخیراً درباره خطر زلزله در تهران اظهار نظر کرده و هشدار دادهاند. البته این موضوع سالهاست که مطرح میشود، اما همچنان هیچ اقدام مؤثری برای کاهش آسیبهای آن انجام نشده است.»
این کارشناس همچنین هشدار میدهد که «در صورت وقوع زلزلهای بزرگ در تهران، میزان تلفات انسانی احتمالا بسیار بالا خواهد بود؛ به نحوی که اگر زلزلهای با شدت ۷ ریشتر یا بیشتر رخ دهد، حدود ۱۰ میلیون نفر تحت تأثیر قرار میگیرند و برآوردها نشان میدهند که احتمالاً ۶ میلیون نفر کشته یا زخمی خواهند شد. این رقم بسیار بالا است و نشاندهنده ابعاد فاجعهای است که ممکن است در پایتخت کشورمان رخ دهد.»
به گفته ناطق الهی، «براساس مطالعات زمینشناسی و تحقیقات انجامشده، تهران از نظر زلزلهخیزی در شرایط خطرناکی قرار دارد و وقوع یک زمینلرزه شدید در آن کاملاً محتمل است. دادههای تاریخی نشان میدهند که در ۱۵۸ سال گذشته، تهران هر ۱۵ سال یکبار شاهد یک زلزله بزرگ بوده است، اما اکنون بیش از ۳۰ سال از آخرین زمینلرزه مهم گذشته، به این معنا که احتمال وقوع زلزلهای بزرگتر در پایتخت، بیشتر از قبل شده است؛ بنابراین زلزله تهران یک احتمال نیست، بلکه یک واقعیت اجتنابناپذیر است که باید برای آن آماده بود.»
تهرانیها نه آمادگی روحی مواجه شدن با زلزله را دارند و نه نگران آن هستند
اما صرف نظر از فقدان آمادگی کافی برای مواجه شدن با احتمال رخداد زلزلهای بزرگ در تهران و پیامدهای فاجعهبار ایران، در حال حاضر اهالی پایتخت نیز چندان آماده وقوع چنین بحرانی نیستند. آنطور که مرتضی پدریان، جامعهشناس به خبرنگار دیدهبان ایران میگوید، در حال حاضر مردم ایران بهویژه تهرانیها روحیه فکر کردن به احتمال وقوع زلزله را ندارند. به گفته او، اساسا در شرایط ناامیدی، جامعه واکنش فعالی نسبت به فجایع طبیعی ندارد و زلزله، جزو اولویتهای مردم ایران و تهران برای نگران بودن نیست.
پدریان در توضیح بیشتر در این زمینه میگوید: «یکی از مهمترین عواملی که بر واکنش جامعه نسبت به فجایع طبیعی تأثیر میگذارد، وضعیت اقتصادی است. هنگامی که مردم تحت فشار اقتصادی شدید قرار دارند و دغدغههای معیشتی تمام توجه و انرژی آنها را به خود معطوف کرده است، دیگر توانایی روانی و حتی مالی لازم برای توجه کردن به بحرانهای غیرمستقیم را ندارند. در جامعهای که تورم بالا، بیکاری، کاهش ارزش پول ملی و مشکلاتی مانند ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه نظیر مسکن، آموزش و درمان وجود دارد، انتظار واکنشهای گسترده و سازمانیافته نسبت به یک بحران طبیعی، چندان واقعبینانه نیست. افراد در چنین شرایطی به نوعی دچار خستگی اجتماعی میشوند و دیگر نیروی لازم برای مشارکت فعال در مدیریت بحران را ندارند.»
او با بیان این که خستگی و خمودگی در برابر احتمال وقوع بحران، در بلندمدت منجر به شکلگیری یک پدیده اجتماعی دیگر به نام «ناامیدی اجتماعی» میشود، تاکید دراد: «ناامیدی اجتماعی زمانی رخ میدهد که افراد احساس کنند هیچ کنترلی بر سرنوشت خود ندارند و تلاشهایشان برای بهبود وضعیت زندگی، بینتیجه مانده است. این ناامیدی، باعث کاهش انگیزه برای مشارکت در امور اجتماعی میشود و در نهایت، به بیتفاوتی جمعی نسبت به مسائل کلان، از جمله فجایع طبیعی، منجر میشود. مردم در چنین شرایطی به این باور میرسند که زلزله یا هر بحران دیگری، تفاوتی در روند کلی زندگیشان ایجاد نمیکند؛ چراکه از دید آنها، مشکلات اقتصادی و اجتماعی روزمره بهمراتب طاقتفرساتر از یک فاجعه مقطعی هستند.»
این جامعهشناس ادامه میدهد: «در جوامعی که امید اجتماعی در سطح بالایی قرار دارد، احتمال وقوع یک زلزله میتواند بهعنوان یک زنگ خطر جمعی تلقی شود و جامعه را به سمت اقدامات پیشگیرانه و افزایش آمادگی سوق دهد. برای مثال، مردم در چنین جوامعی به مقاومسازی ساختمانها، خرید بیمههای حوادث و رعایت استانداردهای ایمنی اهمیت بیشتری میدهند. اما در جامعهای که ناامیدی اجتماعی غالب شده است، این واکنشها مشاهده نمیشود. مردم نهتنها اقدام خاصی برای پیشگیری از آسیبهای زلزله انجام نمیدهند، بلکه حتی پس از وقوع زلزله نیز واکنشهای اجتماعی آنچنانی از خود نشان نمیدهند. درحالیکه در کشورهای دیگر، زلزله میتواند موجب اعتراضات عمومی نسبت به ضعف مدیریت بحران یا مطالبهگری برای بهبود زیرساختها شود، به نظر میرسد که در ایران، مردم حتی در این سطح نیز حساسیت چندانی نشان نمیدهند.»
پدریان همچنین خاطرنشان میکند: «اگر بخواهیم امید را بهصورت علمی تعریف کنیم، امید عبارت است از «انتظار به تحقق نشستن تلاشهای دیروز و امروز در فردا.» بر این اساس، اگر جامعهای به این باور برسد که تلاشهایش برای بهبود شرایط، نتیجهبخش نیست، بهتدریج دچار ناامیدی میشود. این ناامیدی، مستقیماً بر واکنش افراد به بحرانها اثر میگذارد و باعث میشود که آنها نوعی انفعال و بیتفاوتی نسبت به فجایع اجتماعی و طبیعی از خود نشان دهند. این همان وضعیتی است که به نظر میرسد در جامعه ایران در حال شکلگیری و تثبیت است.»
منبع: دیدهبان ایران