سالروز شکست ایران در نبرد قادسیه؛ نبردی که سرنوشت ایران را تغییر داد
۱۳۸۹ سال پیش در چنین روزی با کشته شدن رستم فرخزاد در ۲۸ آبان سال ۶۳۶ میلادی با کشته شدن رستم فرخزاد فرمانده سپاه ایران نبرد قادسیه پایان یافت. ر روز چهارم جنگ "هلال بن علقه التیمی" فریاد زد: «به خداوند کعبه سوگند که من رستم را کشتم.» اعراب جمع شدند و "رستم فرخ هرمز" فرمانده ارتش ایران را زیر سم اسبان و آغشته به خون یافتند. در این بین سپاه ایران آشفته شد و عدهای کشته و عدهای نیز به دنبال "گلینوش" فرمانده یکی از چهار لشکر "رستم"، وارد آب شدند و غرق گشتند، "درفش کاویانی" نیز که توسط "یزدگرد" به "رستم" داده شده بود به دست مسلمانان افتاد و سپاه "یزدگرد" شکست خورد.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ نبرد قادسیه یکی از مهمترین وقایع تاریخی ایران به شمار میرود. از جهاتی شاید بتوان این نبرد را سرنوشتسازترین نبرد در تاریخ ایران دانست.
نبرد قادسیه
زمانی که پیامبر اسلام با فرستادن نامهای خسروپرویز را به گرویدن به اسلام دعوت کرد، پادشاه ایران با پاره کردن این نامه، بهنوعی زمینهساز وقایعی شد که در ادامه در ایران اتفاق افتادند. باوجوداینکه نبرد بین ایران و اعراب مسلمان اجتنابناپذیر بهنظر میرسد، اما نمیتوان منکر شد که همه این وقایع میتوانستند بهشکل دیگری رقم بخورند.
در روزگاری که ایرانیان از نبردی 26ساله با امپراطوری روم خسته بودند، امپراطوری جدیدی تحت لوای خلافت اسلامی در حال شکلگیری بود. حمله اعراب به ایران مدتها بود که بهشکل جستهوگریخته صورت میگرفت. داستان این حملات از جایی شروع شد که جنگجویان قبیلهای به نام قبیله «بکر ابن وائل» هرازگاهی به بعضی از سرحدات ایران حمله میکردند. این حملهها که در بسیاری از مواقع تنها حکم نوعی غارت قبیلهای را داشتند، در ابتدای امر توسط هیچیک از طرفین جدی گرفته نمیشدند.
بااینوجود، در نهایت پساز پیگیری حملات از سوی اعراب، فردی به نام «مثنی ابن حارثه»، در یکی از حملاتش به سرحدات ایران، متوجه آشوب موجود در حکومت مرکزی ایران شد. او بلافاصله نزد «ابوبکر» رفت و خلیفه را از وضعیت آشفته حکومت مرکزی ایران آگاه ساخت. ابوبکر با مطلع شدن از اوضاع در ایران، سپاهی را به سرکردگی «خالد ابن ولید»، به ایران فرستاد. حمله خالد ابن ولید به شهری به نام «حیره»، واقع در عراق امروزی، اولین حمله رسمی اعراب به ایران و همچنین اولین فتح بزرگ آنها به شمار میرود.
با مرگ ابوبکر، عمر بهعنوان خلیفه انتخاب شد. در همین دوران بود که حکومت مرکزی ایران، «رستم فرخزاد» را برای رسیدگی به امور و سرکوب حمله اعراب به ایران، راهی کرد. عمر که به ادامه جنگ با ایرانیان راضی نبود، تحتتاثیر تهییج مثنی ابن حارثه به جنگ با ایران رضایت داد و لشکری را برای مقابله با رستم فرخزاد به حیره فرستاد. در حیره لشکر ایران، لشکر اعراب را شکست داد و حیره بازپسگیری شد. دیری نپایید که لشکر اعراب برای بار دوم به حیره حمله کردند و اینبار علاوهبر فتح این شهر، بخشهای دیگری را نیز به تصرف خود درآوردند.
در ادامه و در زمانی که رستم فرخزاد در تیسفون مشغول گردآوری سپاهی تازهنفس بود، اعراب لشکری را به سرکردگی «سعد این ابیوقاص» بهطرف «قادسیه» فرستادند. قادسیه شهری بود در نزدیکی شهر کوفه که در آن روزگار بهعنوان بخشی از سرزمین ایران شناخته میشد
با رودررویی لشکر ایران و سپاه اعراب در قادسیه، بهمدت چهار ماه هیچگونه حملهای از سوی هیچکدام از طرفین صورت نگرفت.در نهایت و پساز چهار ماه، نبرد قادسیه در بین ایرانیان و لشکر اعراب شکل گرفت. این نبرد چهار روز به طول انجامید. اعراب هرکدام از این چهار روز را بهترتیب به این شکل نامگذاری کردند: یومالامارث؛ یومالاغواث؛ یومالعماس؛ یومالقادسیه.
سه روز اول نبرد قادسیه با پیروزی لشکر ایران به اتمام رسید. بااینوجود در روز چهارم و با خیانت تعدادی از ایرانیان موجود در لشکر اعراب و همچنین با بداقبالی ایرانیان، اعراب در روز چهارم لشکر ایران را شکست دادند.
سپاه ایران که با حضور تعدادی فیل مجهز شده بود، در روزهای اول نبرد قادسیه لشکر اعراب را از پا درآورد. بااینحال تعدادی از ایرانیان موجود در لشکر اعراب، شیوه مبارزه با فیلها را به آنان آموزش دادند و همین مسئله باعث شد تا اعراب رفتهرفته برتری را از آن خود کنند. علاوهبر این، در روز چهارم نبرد، طوفان شن شروع شد. این مسئله برای اعراب بادیهنشین مسئله غیرقابل تحملی نبود؛ چرا که آنها با این اوضاع اقلیمی آشنایی بیشتری داشتند.
در کنار همه اینها، در روز چهارم، یکی از لشکر عرب، رستم فرخزاد را بهشکل اتفاقی به قتل رساند و همین مسئله باعث تضعیف روحیه ایرانیان شد. درحالیکه رستم فرخزاد برای در امان ماندن از طوفان شن، در پناه شتری مخفی شده بود، یکی از مهتران عرب، بار و جهاز شتر را باز کرد و رستم فرخزاد در اثر آوار شدن بار شتر به قتل رسید.
با پیروزی اعراب در مقابل ایرانیان، درفش کاویانی به دست آنها افتاد و اعراب بدون معطلی به شهر تیسفون لشکر کشیدند. یزدگرد سوم با شنیدن خبر پیروزی اعراب، از تیسفون گریخت و ایرانیان را تنها گذاشت. اعراب در ادامه دیگر شهرهای ایران را نیز فتح کردند و در نهایت بهشکل کامل بر ایران سلطه یافتند. بااینوجود مردم ایران گاهگاه در گوشهوکنار کشور دست به شورش میزدند، اما به موفقیتی نمیرسیدند.
با وجود سلطه طولانیمدت اعراب بر ایران، ایرانیان هرگز فرهنگ و زبان خودشان را از دست ندادند و علاوهبر این، تاثیر شگفتی نیز بر فرهنگ اعراب نهادند. ایرانیان که از متمدنترین افراد آن روزگار بودند، در اثر همنشینی با اعرابی که تا پیشاز اسلام نه کتابتی داشتند و نه اثری از تمدن در بین آنها وجود داشت، تاثیر شگفتی بر آنان به جا گذاشتند. باوجوداینکه اعراب با فتح ایران مهمترین کتابخانههای ایران را نابود کردند اما علم و هنر هرگز در ایران از بین نرفت. این عظمت فرهنگ ایران بود که تمام قبایل پیروز بر ایران، در نهایت علاوهبر اینکه نتوانستند فرهنگ این کشور را از بین ببرند، بلکه خود آنها نیز بهنوعی تحتتاثیر فرهنگ ایران قرار گرفتند.