بهمن آرمان: باید یک شبکه تلویزیونی بورس داشته باشیم/ قیمتهای بورس با واقعیت اقتصادی همخوانی ندارد/ دولت منابع مالی خود را از جیب مردم تامین می کند
بهمن آرمان کارشناس مسائل اقتصادی و معاون اسبق سازمان بورس اوراق بهادار تحول اخیر بازار سرمایه بویژه جذب نقدینگی در بورس اوراق بهادار را نقطه عطفی در تاریخ بازار سرمایه کشور می داند و اعتقاد دارد دولت باید از فرصت پیش آمده، به بهترین شکل استفاده کند. با این حال نقدهایی هم دارد و به خصوص معتقد است قیمتها در بورس با واقعیت همخوان نیست و باید مواظب ریزش این بازار و تبعات شدید آن هم بود.

به گزارش دیده بان ایران؛ بهمن آرمان میگوید: دولت باید با انجام برنامه ریزی مناسب نقدینگی بورس اوراق بهادار را به سمت طرحهای توسعه ای و تولیدی شرکتهای بورسی و پروژه های استراتژیک هدایت نماید.
وی یادآوری می کند که تنها در سه ماهه اول سال جاری ۴۰۰ هزار میلیارد ریال پول نقد وارد بورس شده است که با این مبلغ می توان پروژه های زیادی همچون احداث هزاران کیلومتر آزادراه ، اتمام سد های نیمه ساخته ، ساخت میلیونها باب مسکن ، تجهیز صدها هزار هکتار زمین کشاورزی به آبیاری نوین و بسیاری خدمات دیگر را جامه عمل پوشاند .
آرمان تاکید میکند: طبق آمار موجود حدود ۶۰ الی ۶۵ درصد منابع مالی مورد نیاز سرمایه گذاری های جدید امروزه در کشورهای پیشرفته صنعتی از طریق عرضه اوراق بهادار به صورت سهام بورس یا دیگر ابزار و روش های موجود در بازار سرمایه تامین میشود. در کشوری مانند ترکیه 80 درصد منابع مالی مورد نیاز سرمایه گذاری در این کشور از طریق بازار سرمایه یا بورس تامین می شود.
به اعتقاد وی بین بازار ارز و سهام رابطه مستقیم وجود دارد. یعنی شرکتهایی که صادرات انجام میدهند و ارز آوری دارند، در سهام هم از ارزش بالاتری برخوردارند.
او میگوید: متاسفانه در ایران، برخلاف کشورهای دیگر که حداقل یک شبکه تلویزیونی و یا رادیویی به بورس اختصاص دارد، هیچ شبکهای نه در تلویزیون و نه در رادیو به اطلاع رسانی در این زمینه نمی پردازد.
دکتر آرمان در عین حال نقدهایی هم بر وضعیت فعلی ورود مردم به بورس دارد.
این کارشناس بورس میگوید: بنده از استقبال مردم از بورس و سرمایه گذاری در آن بسیار خوشحالم و این را اتفاقی بسیار خوب برای کشور میدانم . اما در شرایط فعلی با توجه به اینکه قیمتهای موجود در این بازار قیمتهای واقعی نیستند، سرمایهگذاری در بازار بورس را مناسب نمی بینم. در ایران نسبت P/E در بازار بورس تا عدد ۷ و ۸ و حتی ۹ قابل قبول است.
آرمان معتقد است: قیمت هایی که دربازار بورس مشاهده می شود با واقعیت اقتصاد جامعه و ازهمه مهمتر با وضعیت اقتصادی بنگاه های دارنده این سهام همخوانی ندارد. به همین دلیل نیز بدون شک ریزش در بورس اتفاق خواهد افتاد و آثارآن متوجه تمام مردم جامعه خواهد شد.
او حتی می گوید: متاسفانه دولت در این زمینه با مردم صادق نیست. دولت منابع مالی خود را از جیب مردم تامین می کند.
او تاکید می کند ورود به بازار سهام خوب است ، اما نه در حدی که مردم تمام دارایی های خود را برای ورود به این بازار بفروشند!
او به مردم توصیه می کند اگر قصد ورود به بازار سهام را دارند، این ورود باید در حد منابع مالی مازاد شان باشد. یعنی اقداماتی مانند فروش خانه، طلا و اتومبیل و مواردی از این دست برای ورود به بورس به هیچ عنوان توصیه نمیشود.
دکتر آرمان به دولت هم توصیه می کند با گسترش تاسیس شرکتهای سهامی عام، عرضه های اولیه بازار را افزایش دهد تا مردم بتوانند به طور مستقیم سهام را حتی به قیمت اسمی خریداری کنند .
مشروح گفتگوی الف را با این کارشناس اقتصادی بخوانید.
بورس در اقتصاد کشور و همچنین در اقتصاد دنیا چه نقشی را ایفا میکند؟ بورس ایران چه فاصلهای با ایفای نقش خود در اقتصاد دارد؟ آیا مسیری که اکنون در حال پیمودن آن هستیم در حال نزدیک شدن به ایفای نقش بورس است یا فاصله گرفتن از آن؟
تا قبل از دهه ۸۰ میلادی و بر روی کار آمدن خانم مارگارت تاچر،به عنوان نخست وزیر انگلیس که در حقیقت چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد، تمام اقتصادهای جهان به غیر از آمریکا و ژاپن ، اقتصاد های دولتی بر پایه استفاده حداکثری از منابع مالی بانک ها بودند.
این امر به دلیل نفوذ حزب های چپ گرا در ساختار قدرت اروپا ، به ویژه در فرانسه و ایتالیا و حزب سوسیالیست کارگر در انگلستان بود. زیرا عقاید پوپولیستی حزبهای چپ در آن زمان مورد توجه مردم بود. ضمن اینکه بخش خصوصی هم در طول جنگ جهانی دوم از بین رفته بود و در نتیجه اقتصاد ها بیشتر توسط نهادهای دولتی اداره میشدند. به همین خاطر خدمات و صنایعی مانند صنعت برق، راهآهن،ساخت آزادراه ها،کارخانه های فولاد و حتی کارخانه های اتومبیل سازی هم در اختیار دولت بودند.
بعد از شکل گیری فرایند خصوصی سازی در نیمه اول دهه هشتاد در انگلستان ،اقتصاد ها به این سمت حرکت کردند که پایه خود را بر اساس اوراق بهادار قرار دهند.اقتصاد بر پایه اوراق بهادار به این معناست که طریقه تامین منابع مالی در آن شفاف است و فسادهای موجود در سیستم بانکی در آن جایی ندارد.
طبق آمار موجود حدود ۶۰ الی ۶۵ درصد منابع مالی مورد نیاز سرمایه گذاری های جدید امروزه در کشورهای پیشرفته صنعتی از طریق عرضه اوراق بهادار به صورت سهام بورس یا دیگر ابزار و روش های موجود در بازار سرمایه تامین می شود. هرچند که در مواردی شاهد هستیم که حتی تکیه بر اوراق بهادار سهم خیلی بیشتری در تامین منابع مالی سرمایه گذاری های جدید دارد. به طور مثال در کشور ترکیه که توانست در مدت کوتاهی رشد چشمگیری داشته و خود را از رده های پایین بالا کشانده تا جایی که عضو گروه 20- G یعنی 20 اقتصاد بزرگ جهان شودو نسبت تکیه به اوراق بهادار در ترکیه به ۸۰ درصد هم برسد. یعنی ۸۰ درصد منابع مالی مورد نیاز سرمایه گذاری در این کشور از طریق بازار سرمایه یا بورس تامین می شود.
به عنوان مثال اگر فردی یا نهادی قصد سرمایه گذاری در پروژه هایی مانند ساخت نیروگاه ، احداث سد، ساخت آزادراه و کارخانه و سرمایهگذاریها در کشورهایی مانند آمریکا ،کانادا ، فرانسه و غیره داشته باشد ، باید به بازار سهام رفته و منابع مالی خود را از این طریق تامین کند. در اقتصاد این کشورها بانک ها فقط تامین کننده منابع مالی کوتاه مدت و میان مدت هستند نه منابع مالی و سرمایه گذاری های بلندمدت.
عملکرد این شاخص (تامین منابع مالی از طریق بازار سرمایه یا بورس) در ایران چگونه است؟
طبق آمار موجود در سال 1398 ، ۴۷۸ هزار میلیارد ریال تامین منابع مالی از طریق بورس در ایران صورت گرفته است. یعنی تنها حدود ۳ الی ۴ درصد منابع مالی از طریق بورس تامین شده است که این نسبتی بسیار اندک و ضربه بزرگی برای اقتصاد کشور محسوب می شود. این در حالی است که توانایی های کشور بسیار زیاد است. به عنوان مثال ایران یکی از مدعیان ساخت نیروگاه برق است. همچنین توان مهندسی ما از کشور ترکیه خیلی بالاتر است. زیرا توانستیم در مناقصه های بین المللی در رقابتهایی با شرکت های بزرگ اروپائی ، کره ای و چینی ، پروژههایی مانند ساخت سد مخزنی برق آبی با حجم ذخیره ۳۵ میلیارد مترمکعب آب (یعنی سدی ۸ برابر سد کرخه) را برنده شویم. در حالی که بسیاری از کشورهای دیگر چنین توانایی هایی ندارند. طبق آخرین آمار، ۹۰ درصد تجهیزات نیروگاهی کشور ساخت داخل هستند. از دیگر نمونههای تواناییهای ایران میتوان به ساخت راه آهن چابهار – زاهدان – مشهد اشاره کرد که پروژه ای بسیار کلیدی برای کشور است.اینها نمونههایی از پروژههای سرمایهگذاری هستند که میتوان تامین منابع مالی آنان را از طریق بازار سرمایه انجام داد. زیرا نه تنها متاثر از تحریم های اقتصادی علیه ایران نیستند بلکه به ارز نیز نیاز ندارد. البته بدیهی است که انجام چنین پروژه هایی باب میل قدرت های بزرگ نیست. زیرا ایران تمام ابزار و توانایی لازم را در اینگونه سرمایهگذاریها در اختیار دارد .
اما با نگاهی به دهه های گذشته در ایران مشاهده می کنیم از زمان دولت دوم آقای خاتمی، یعنی دولت هشتم، نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص ملی به تدریج کاهش پیدا کرده است. این روند کاهشی در زمان آقای احمدینژاد به اوج خود رسید و تاکنون نیز این روند ادامه دارد. بر طبق آمارها در سال ۹۸ نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص ملی از دولت هشتم تا کنون به پایینترین میزان خود در میان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا رسیده است.
چرا امروزه کارشناسان متعدد صحبت از ریزش قریبالوقوع بورس در کشور میکنند؟ این هشدارها تا چه اندازه واقعی هستند ؟
این موضوع را میتوان از چند منظر مختلف مورد بررسی قرار داد. اولین منظر این است که طبیعتاً منافع دولت در این است که سهام یا داراییهای خود را به قیمت بالاتر بفروشد البته این سیاست توسط بعضی از دولت ها مورد استفاده قرار میگیرد ولی در ایران متفاوت است . در حال حاضر نیز با توجه به اینکه دولت با کسری بودجه بسیار سنگینی مواجه است. و امسال سومین سال متوالی است که بودجه عمرانی در نظر گرفته نشده است؛ در نتیجه افزایش قیمت سهام برای کسب منابع مالی بیشتر اتفاق می افتد .
منظر دوم این است که دولت با هر داد و ستد سهام ، نیم درصد مالیات می گیرد . یعنی اگر به عنوان مثال ۱۰۰ هزار میلیارد ریال در روز در بازار بورس داد و ستد انجام شود، نیم درصد این مبلغ به عنوان مالیات توسط دولت اخذ می گردد که رقم بالایی است. به عبارتی میتوان گفت دولت هزینه های جاری خود را از طریق مردم کسب می کند. یعنی از مردم فعال در بورس مالیات میگیرد و به کارمندان خود حقوق میدهد و این درآمدهای بازار سهام صرف پروژه های عمرانی، ایجاد اشتغال و سرمایه گذاری های مولد و فعالیت هایی از این قبیل نمی شود. در عین حال متاسفانه دولت در این زمینه با مردم صادق نیست . در حالی که مردم ایران در زمان های مختلف مانند جنگ ایران و عراق حمایت خود را از دولت نشان داده اند. به عبارتی دولت می توانست نیازهای کشور را از طریق بازارسهام عرضه کند تا با همکاری مردم این نیازها برطرف شود .
به عنوان مثال کشور اکنون نیاز به ۱۲ هزار کیلومتر آزادراه دارد که منابع مالی آن می تواند با برنامه ریزی صحیح دولت از طریق نقدینگی هدایت شده در بورس تامین گردد. در حالی که شاهد این واقعیت تلخ هستیم ایران با توجه به جمعیت خود دارای بالاترین میزان مرگ و میر در تصادفات جادهای است و یکی از علل این اتفاق کمبود آزادراه است. در حالی که ساخت آزادراه پروژه ایست که نیاز ارزی ندارد و هم چنین با توجه به جغرافیای کشور میتوان در ۱۲ ماه سال (به غیر از مناطق کوهستانی در فصل زمستان ) فعالیت کرد در حالیکه چنین شرایطی در بسیاری کشورها فراهم نیست. یا در مثالی دیگر ساخت سد در بسیاری از استانهای کشور از دیگر پروژههایی است که میتوان تامین منابع مالی آن را از طریق بازار سرمایه انجام داد. چنانچه که در سال ۹۷ شاهد بودیم در استان خوزستان که بزرگترین تولید کننده گندم ، صیفیجات ، ذرت و نیشکر در کشور است ، ۹۶۰ هزار هکتار از کشتزارهای کشور به دلیل سیل از دست رفت. در حالی که با ساخت سد های برنامه ریزی شده بر روی سه رودخانه بزرگ کشور به عنوان پروژهای که هیچ نیاز ارزی ندارد میشد از وقوع این اتفاقات جلوگیری کرد .
منظر سومی که میتوان مورد بررسی قرار داد این است که احتمال میرود آن دسته ازجریان های سیاسی که منافع آنها در عدم توسعه اقتصادی و ایجاد بیثباتی در اقتصاد ایران و استفاده از نارضایتی مردم است، در مراکز تصمیمگیری کشور نفوذ کردهاند. در غیر این صورت امکان اینکه مدیریت بورس و وزارت اقتصادی و دارایی از میزان پول وارد شده به بازار سهام بیخبر باشد یا نداند چگونه باید آنرا مورد استفاده قرارداد، بعید به نظر میرسد. به عنوان مثال تنها در سه ماهه اول سال جاری ۴۰۰ هزار میلیارد ریال پول نقد وارد بورس شده است ؛ که با این مبلغ می توان پروژه های زیادی همچون احداث هزاران کیلومتر آزادراه ، اتمام سد های نیمه ساخته ، ساخت میلیونها باب مسکن ، تجهیز صدها هزار هکتار زمین کشاورزی به آبیاری نوین و بسیاری خدمات دیگر را جامه عمل پوشاند .
با توجه به موارد مطرح شده در فوق میتوان گفت که بدون شک ریزش در بورس اتفاق خواهد افتاد و آثارآن متوجه تمام مردم جامعه خواهد شد. زیرا قیمت هایی که دربازار بورس مشاهده می شودبا واقعیت اقتصاد جامعه و ازهمه مهمتر با وضعیت اقتصادی بنگاه های دارنده این سهام همخوانی ندارد. به عبارتی میتوان گفت این دولت زمین سوختهای را به دولت بعدی تحویل خواهد داد که عملاً کارآیی چندانی ندارد .
برای بهتر مشخص شدن این موضوع که در بدنه دستگاه اقتصادی ایران عواملی وجود دارند که مجری سیاست خاص هستند و یا از دستوراتی خاص پیروی میکنند ، می توانم به این مهم اشاره کنم که بنده در سال گذشته با دغدغه آسیب تحریمها به اقتصاد ایران، گزارشی را تحت عنوان تاسیس شرکت توسعه ایران با سرمایه اولیه یک تریلیون ریال به صورت سهامی عام ، تهیه کردم. در این گزارش تمرکز بر روی بخشهایی که تأثیری از ارز و تحریمها ندارند و در عین حال به خارج نیزوابستگی ندارند قرار گرفت:
بخش اول : تکمیل پروژههای نیمه تمامی که ماشین آلات و تجهیزات خود را وارد کردهاند .
بخش دوم : تکمیل طرح های نیمه تمام ای که توجیه اقتصادی دارند و دولت میتواند این طرح ها را با تخفیف از طریق شرکتهای سهامی عام در اختیار مردم قرار دهد .
بخش سوم : ساخت واحدهای مسکونی به صورت انبوه سازی، سبک سازی ، ارزان سازی ، صنعتی سازی و بلند مرتبه سازی برای طبقه متوسط و قشرهای کمتر برخوردار جامعه بویژه با الگوبرداری از کشورهای انگلستان وترکیه .
بر اساس این گزارش با استفاده از این طرح ها هم می توانستیم مشکل بیکاری را تا حدود زیادی برطرف کنیم و هم موجب رشد اقتصادی شویم و همچنین می توانستیم با قدرت بیشتری در مذاکرات با طرف خارجی که غیرقابل اجتناب بنظر می آید حضور پیدا کنیم . اما متاسفانه این گزارش پس از تایید توسط مدیریت میانی سازمان بورس واوراق بهادار ، زمانی که به دست رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار ، آقای دکتر محمدی رسید ، بایگانی شد !!!
دولت تا چه زمانی می تواند از بورس حمایت کند ؟
با توجه به نوع فعالیت های دولت در زمینه بورس نمی توان گفت که دولت در حال حمایت از بورس است. بلکه دولت در حال بر هم زدن مکانیزم عرضه و تقاضاست. چرا که دولت طبیعتاً اولویت های خاص خود را دارد. مانند تامین هزینههای جاری که هزینههای بالایی هم هستند؛ البته در صورت درایت بیشتر، دولت میتوانست این تامین هزینه را ازطریق ابزارهای چند منظوره نیزفراهم آورد تا ضمن تامین هزینه های جاری خود به اشتغال زایی و رشد اقتصادی و در نهایت نفع بردن تمام جامعه کمک کند.
یعنی دولت در بازار سهام درمقابل مردم در حکم یک رقیب است؟
دکتر آرمان: به اعتقاد بنده ، به عبارتی دولت منابع مالی خود را از جیب مردم تامین می کند. با توجه به ابلاغیه مقام معظم رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی، یکی از بندهای مهم این فرآیند مردمی کردن اقتصاد است؛ زیرا تا زمانی که پشتیبانی مردم نباشد نمیتوان درهیچ زمینهای موفق بود. دولت میتوانست به طور همزمان ضمن حمایت از تولید، منابع مورد نیاز خود را هم تامین کند و بدین ترتیب این اقتصاد مردمی را شکل دهد . اما متأسفانه آنطور که به نظر میرسد اولویت دولت فقط تامین منابع ریالی موردنیاز هزینه های جاری خود است.
شما به عنوان فردی که سالها در عرصههای اقتصادی و بورس صاحب مسئولیت و تاثیرگذار بوده و هستید، چه توصیه هایی در سه مقطع کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت برای مردمی که وارد عرصه بورس شده یا تازه میخواهند وارد شوند دارید ؟
دکتر آرمان: در ابتدا باید بگویم که بنده از استقبال مردم از بورس و سرمایه گذاری در آن بسیار خوشحالم و این را اتفاقی بسیار خوب برای کشور میدانم . اما در شرایط فعلی با توجه به اینکه قیمتهای موجود در این بازار قیمتهای واقعی نیستند، سرمایهگذاری در بازار بورس را مناسب نمی بینم. در ایران نسبت P/E در بازار بورس تا عدد ۷ و ۸ و حتی ۹ قابل قبول است .
لطفاً توضیحی در مورد نسبت P/E بدهید .
نسبت قیمت سهام به سود سهام را نسبت P/E میگویند . در کشورهای دیگر به دلیل اینکه شرکت ها سود نقدی پرداخت نمیکنند، سهام آن ها متورم است. زیرا سود نقدی مشمول مالیات تصاعدی است، در صورتی که سود اختصاص داده شده به سرمایه گذاری مجدد معاف از مالیات است. اما این روند در ایران برعکس است یعنی شرکت ها حتی 80 درصد سود سهام خود را بصورت نقدی پرداخت می کنند بنابراین نسبت P/E در سایر کشورها به اعدادی مانند ۳۰ ، ۴۰ و حتی ۸۰ هم میرسد. اما در ایران با توجه به اینکه شرکت ها ساختار مالی شکنندهای دارند و سود خود را به صورت نقدی پرداخت می کند، باید در برخورد با این نسبت با احتیاط رفتار کرد.
در ادامه توصیه های خود باید بگویم که اگر مردم قصد ورود به بازار سهام را دارند، این ورود باید در حد منابع مالی مازاد شان باشد. یعنی اقداماتی مانند فروش خانه، طلا و اتومبیل و مواردی از این دست برای ورود به بورس به هیچ عنوان توصیه نمیشود. در نکته بعدی توصیه ام به دولت است و آن اینکه دولت با گسترش تاسیس شرکتهای سهامی عام، عرضه های اولیه بازار را افزایش دهد تا مردم بتوانند به طور مستقیم سهام را حتی به قیمت اسمی خریداری کنند .
در عین حال مردم نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که سرمایه گذاری در بورس را به صورت یک سرمایهگذاری میان مدت و بلندمدت در نظر بگیرند. همچنان یادآور این نکته می شوم که تعدادی از کدهای سهامداری در بورس غیر فعال هستند. زیرا افراد از سود دهی سهام های خریداری شده خود در بلندمدت مطمئن هستند و در نتیجه روی این سهام ها معامله انجام نمیدهند. در پایان این مبحث را میتوانم به این صورت جمع بندی کنم که ورود به بازار سهام خوب است ، اما نه در حدی که تمام دارایی های خود را برای ورود به این بازار بفروشید .
ورود این حجم بالای پول در چند ماه اخیر به بازار بورس چه پیامدهایی برای جامعه دارد ؟
یکی از پیامدهای مثبت این امر آشنایی هر چه بیشتر مردم با این بازار است. زیرا حتی افرادی که تحصیلات آکادمیک هم ندارند، عرضه اولیه در بورس را می شناسند و این را باید به فال نیک گرفت. اما در عین حال دولت هم باید زمینه معرفی پروژه های خاص را به مردم فراهم کند و به بخش خصوصی اجازه دهد طرح های خود را از طریق بورس عرضه کرده و منابع مالی آن را تامین کنند.
همانطور که در کشوری مانند ترکیه که دارای هیچ نوع منبع نفتی و گاز طبیعی و معدنی نیست، مشاهده می شود ۸۰ درصد منابع مالی مورد نیاز خود را از طریق انتشار اوراق بهادار تامین میکند. اگرچه ترکیه در این رابطه پیشینهای طولانی داردو در زمان عثمانی دولت وقت برای تامین منابع مالی جنگ های امپراطوری خود در شبه جزیره کریمه اوراق قرضه منتشر کرد. ولی در ایران هم این امر مسبوق به سابقه طولانی است. به طور مثال در دوره تحریم نفتی در زمان دکتر مصدق ، دولت از طریق عرضه اوراق قرضه کشور را اداره میکرد.
در دهه های اخیر هم می توان به پروژههایی مانند میدان شهدا در مشهد و پروژه نواب در تهران اشاره کرد؛ که از طریق عرضه اوراق مشارکت توسط شهرداری ها انجام شد. به همین دلیل امروز که تمامی ابزارها اعم از روزنامهها و رسانههای دیجیتال برای آگاهی بیشتر در خدمت مردم هستند، و مردم هم از این امر به خوبی استقبال کردند، دولت باید با برنامه ریزی صحیح و هدفمند امکانات لازم برای تاسیس شرکتهای سهامی عام و حتی تبدیل شرکتهای خصوصی به سهامی عام را فراهم نماید.
یکی از آثار و پیامدهای منفی بورس که کارشناسان به آن اشاره میکنند بحران اقتصادی آمریکا در دهه ۳۰ و به دنبال آن بحران در بازار بورس نیویورک است . یعنی این نگرانیها وجود دارد که نکند در ایران هم شاهد این اتفاق باشیم . این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید ؟
بله این احتمال وجود دارد که در ایران هم این اتفاق بیفتد. همانطور که در گذشته هم شاهد این امر بودیم . به عنوان مثال در دهه هفتاد دو بار شاهد سقوط شاخص سهام بودیم .
آیا در آن زمان هم دولت برای تامین نقدینگی و جبران کسری بودجه از بورس بهره برداری می کرد؟
خیر. در آن زمان این نوسان ها به علت عدم عرضه کافی سهام اتفاق می افتاد، و به همین خاطر در زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی هنگامی که نوسان شدیدی رخ میداد، ایشان بارها ما را به ریاست جمهوری فراخوانده و با عرضه سهام در بازار این نوسان را کنترل می کرد. این همان سیاستی است که اکنون نیز آقای روحانی در جلسات خود به آن اشاره میکند. اما ایشان از آن قاطعیت آقای هاشمی برخوردار نیستند و نمی توانند با عدهای که منافعشان ادامه عضویت در هیئت مدیره شرکتها هستند که با این روش منافع مالی آنها به خطر میافتد برخورد کند . پس طبیعتاً با این امر مخالفت میکنند .
آیا اینکه دولت شرکت ها را تهدید کرده که اگر سهام خود را در بورس عرضه نکنند، بودجه شان محدود می شود تاثیری در این نوسانات دارد؟
البته امیدوارم که این اتفاق بیفتد. اما در شرایط فعلی عرضه اینگونه سهام به مردم مشکلی را از جامعه حل نمی کند. چرا که مدیریت دولتی کماکان پابرجاست. چنان چه که اخیراً هم فساد گسترده ای را در شرکتی مانند پتروشیمی امیرکبیر که پذیرفته شده در بورس هم هست، شاهد بودیم .
آیا در بورس مافیا داریم و آیا نظارتی بر این امر وجود دارد ؟
متاسفانه بله. بنده در خاطرم هست زمانی که در سازمان بورس فعالیت می کردم، فردی از بخش خصوصی سهامداران را فریب داد. یعنی با وجود اینکه کارخانهای به صورت جدی وجود نداشت، سهام آن کارخانه را به مردم فروخت. در آن زمان وزارت اطلاعات در اینگونه موارد بسیار فعال بود و وارد عمل شد و نه تنها این فرد را دستگیر کرد، بلکه یکی از معاونان بورسی را مدتی در بازداشت نگاه داشت. اما متاسفانه اکنون شاهد این نظارت نیستیم. به عنوان مثال خود بنده بارها مورد پرخاشگری و اعتراض افرادی قرار گرفته ام. زیرا زمانی که اعلام کردم بسیاری از قیمت ها در بورس حباب هستند، منافع مالی عده زیادی که در گروه سهام بادکنکی است به خطر افتاد از اینگونه سخنان راضی نبودند.
در حال حاضر بورس ما همانطور که آقای احمدینژاد میگفتند به حالت یک قمارخانه درآمده است . البته بنده در همان زمان به ایشان پاسخ دادم که بله این بورس به حالت قمار درآمده، با این تفاوت که برنده و بازنده در آن از پیش تعیین شده است. به عبارتی بورس به خودی خود یک قمارخانه نیست بلکه محلی برای تجهیز منابع مالی مورد نیاز توسعه اقتصادی ، در شرایط موجود به این حالت در آمده است؛ و همین باعث شگفتی ماست که چرا دستگاههای نظارتی وارد عمل نشده و این حالت را از بین نمیبرند.
چرا از بورس در ذهن برخی مردم تصویری منفی نقش بسته است؟ اصطلاح بورس بازی چگونه شکل گرفته است ؟
این اصطلاح و این تصور تنها مختص ایران نیست. یعنی در تمام دنیا افرادی هستند که سهام را امروز خریده و فردا می فروشند. به ویژه با شیوع ویروس کرونا با ماندن مردم در خانه، خرید و فروش سهام در ایران شدت پیدا کرد.
متاسفانه در ایران، برخلاف کشورهای دیگر که حداقل یک شبکه تلویزیونی و یا رادیویی به بورس اختصاص دارد، هیچ شبکهای نه در تلویزیون و نه در رادیو به اطلاع رسانی در این زمینه نمی پردازد. با اینکه بنده و همکارانم برای این موضوع پیگیری های زیادی انجام دادیم . اما امروزه با وجود جمعیت زیادی که در کشور در زمینه بورس فعالیت میکنند این نیاز دیگر قابل چشم پوشی نیست و صدا و سیما باید بر روی این مورد تمرکز ویژه ای کند و کانال ویژه ای به این امر اختصاص میدهد.
چرا شبکه های اقتصادی ماهوراه ای به بررسی بورس منطقه خلیج فارس یا خاورمیانه می پردازند ولی بورس تهران را نادیده می گیرند؟
واقیعت این است که بورس تهران در مقایسه با سایر بورس های منطقه، بورس کوچکی است، پیش از افزایش شدید قیمت سهام ارزش بورس تهران حدود 80 میلیارد دلار بود در حالیکه در همان زمان ارزش بورسهای عربستان ، ابوظبی و استانبول به ترتیب 500 ، 170 و 270 میلیارد دلار بود ضمن اینکه بورس تهران به رسالت اصلی خود که تجهیز منابع مالی است عمل نمی کند ومیزان منابع مالی بدست آمده از آن بسیار پایین است. برای مقایسه می توان به چند نمونه اعداد نجومی در مورد برخی از بورسها کشورهای زیر توجه کرد:
بورس هندوستان 312 میلیارد دلار
بورس توکیو 312 میلیارد دلار
بورس لندن 39.7 میلیارد دلار
استانبول 5/64 میلیارد دلار
تهران 5 میلیارد دلار ( عمدتا شامل اسناد خزانه)
با توجه به توصیه شما در مورد عرضه اوراق بهادار برای پروژههایی که اجرا آنها زمان بر است از طرف دولت، در پروژههای مانند ساخت آزادراه ها ، سدها ، راه آهن و مسکن که بلافاصله به سود آوری نمیرسد چیست ، چگونه می توان افراد را راضی به سرمایهگذاری کرد ؟
پروژه های بزرگی مانند ساخت آزادراه ها، سدها ، راه آهن ، پروژه های صنعتی و تولیدی که گاهاً فاصله ها را به کمتر از نصف و در نتیجه مصرف سوخت و انرژی نیز شدیدا کاهش می یافت و یا پروژه هایی مانند آبهای مرزی پروژههای هستند که برای آنها چگونگی تامین منابع مالی آنها میتوان حکم حکومتی گرفت زیرا داری جنبه های استراتژیک هستند. در نتیجه این قبیل فعالیت ها نه توسط مردم عادی، بلکه در رده های بالای حکومتی تصمیمگیری می شوند و پرداخت سود الحساب باید سودسرمایه گذاری باید برای مردم تضمین گردد. به عنوان مثال در حال حاضر پروژه احداث آزاد راه نجف اشرف در حال فعالیت است. این آزادراه با ایجاد دسترسی های سریع به مناطق مهم، منافع سیاسی بسیار مهم و فراوانی را برای دولت فراهم میکند. این منافع آن قدر چشمگیر هست که حتی بحث مقصد زیارتی این مسیر در اولویتهای پایینتر این منافع قرار میگیرد. اکنون در ایران پس از مذاکراتی با رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، اطلاعیه ای به دولت و همچنین وزارت راه و شهرسازی ارائه داده شده که مطابق آن ، خواستار انتشار سهام قابل تبدیل به سهم برای ساخت آزادراه های جدید شود. به این صورت که در طول دوره ساخت و تا زمانی که پروژه به سودآوری میرسد، دولت سود سالانه به سهامداران پرداخت کند. سپس در پایان پروژه این اوراق تبدیل به سهم شوند .
در ایران تاکنون دو پروژه به همین صورت تامین مالی شده اند .یکی پروژه طرح توسعه پتروشیمی خارک و دیگری طرحتوسعه پلی اکریل اصفهان . این دو پروژه در زمانی که بنده در سازمان بورس فعالیت می کردم از طریق اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهم تامین مالی شده اند. معمولاً افرادی که این گونه سهام را خریداری میکنند، سهامداران خردی هستند که میدانند در اینگونه پروژهها سرمایهگذاری به صورت بلندمدت می باشد ضمن اینکه دولت هم متعهد می شود تا به سودآوری رسیدن پروژه، سود سالانه ای را به سهامداران پرداخت کند .
آیا بین بازار ارز و سهام رابطه وجود دارد ؟
در ایران بله. زیرا اولاً بنگاههای بزرگ اقتصادی در ایران مانند شرکت ملی مس ایران، فولاد مبارکه و شرکتهای پتروشیمی بخش بزرگی از محصولات خود را صادر می کنند. در نتیجه طبیعی است که افزایش قیمت ارز بر درآمد اینگونه واحدها تاثیر می گذارد. البته باید به این نکته توجه داشت که در این موارد مهم حجم معاملات است نه قیمت اعلام شده .
دومین عامل تاثیر گذار بین ارز و سهام ارزش جایگزینی است. به عنوان مثال کارخانهای که با ارز 100 تومانی، 700 تومانی یا حتی 7تومانی ساخته شده است، پس طبیعی است که ارزش جایگزینی آنها در شرایط موجود افزایش یافته است . با توجه به این موارد و با مقایسه های انجام شده در مقاطع مختلف، می توان گفت که بین بازار ارز و سهام رابطه مستقیم وجود دارد. یعنی شرکتهایی که صادرات انجام میدهند و ارز آوری دارند، در سهام هم از ارزش بالاتری برخوردارند. اما در شرکتهایی که واردات انجام میدهند با دو حالت مواجه هستیم :
اول اینکه در شرکت های بزرگ مانند فولاد مبارکه که برای تولید هر تن فولاد ۱۰۰ دلار هزینه ارزی وجود دارد ؛ چنین شرکتهایی با ارزی که در اختیار دارند تجهیزات مورد نیاز خود را گاهی تا ۲ سال جلوتر وارد میکنند. در نتیجه میزان تاثیر شان از نوسانات بازار ارز زیاد نیست و همچنان در بازار بورس هم ارزش بالای خود را حفظ میکنند .
اما در حالت دوم صنایعی با وابستگی زیاد ، مانند لوازم خانگی که عملاً در ایران تولید نمی شود ، بلکه فقط مونتاژ می شود، در نوسانات بازار ارز آسیب میبینند و در نتیجه سهام آنها هم در بورس ریزش داشته و مورد استقبال قرار نمی گیرد.
آیا زمین و مسکن را می توان وارد بورس کرد یا خیر ؟
بله. اتفاقا همکاران ما دستاوردهای متعددی در این زمینه داشته اند. به این صورت که مکانیزمی بعنوان زمین و ساختمان طراحی کردند و دو پروژه را هم به صورت پایلوت توسط این فرآیند شروع شد ولی بعلت پیچیدگی مقررات و الگو برداری نکردن دقیق از نمونه های موجود در سایر کشورها با اعمال این گونه مکانیزمها، پروژههای شهرکسازی زیادی را میتوان با استفاده از امکانات و تجهیزاتی که امروز درساخت صنعت ساختمان سازی وجود دارد در زمان های کوتاهی انجام داد. همانطور که اکنون در کشور ترکیه شاهد این گونه فعالیتها هستیم. بنابراین ایران هم با توجه به وجود پروژههایی به بزرگی اکباتان در کارنامه خود که حدود ۵۰ سال پیش ساخته شده است، با امکانات امروزی که ما چهارمین تولیدکننده سیمان جهان و چهارمین تولید کننده کاشی و سرامیک جهان هستیم و بسیاری منابع دیگر که در اختیار داریم ، میتوانیم در این زمینه نیز فعالیت کرده و رشد کنیم. ابزار رسانه نیز می تواند نقش پررنگی در معرفی و گسترش اینگونه فعالیتها داشته باشد .
منبع: الف