ضرورت برقراری ارتباط سالم و سازنده میان سازمان نظام روانشناسی و ارکان حاکمیت
حسن اسدی لاری، رواندرمانگر، فعال حوزه سلامت روان نوشت : در جهان امروز، سلامت روان نه تنها بخشی از نظام سلامت، بلکه زیربنای توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی محسوب میشود. جامعهای که شهروندان آن از تعادل روانی و هیجانی برخوردار باشند، قادر است در مسیر رشد، خلاقیت، مسئولیتپذیری و همبستگی حرکت کند. در ایران نیز با پیچیدهتر شدن شرایط زندگی، تغییر سبکهای ارتباطی، فشارهای اقتصادی و تحولات اجتماعی، اهمیت سلامت روان بیش از پیش درک میشود. در چنین شرایطی، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران نقشی کلیدی در ساماندهی حرفه، حمایت از روانشناسان و ترویج خدمات روانی در جامعه بر عهده دارد. با این حال، تحقق مأموریتهای این سازمان بدون ارتباط سالم، مؤثر و نظاممند با نهادهای مختلف حاکمیتی امکانپذیر نیست.

به گزارش سایت دیدهبان ایران، حسن اسدی لاری، رواندرمانگر، فعال حوزه سلامت روان نوشت : در جهان امروز، سلامت روان نه تنها بخشی از نظام سلامت، بلکه زیربنای توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی محسوب میشود. جامعهای که شهروندان آن از تعادل روانی و هیجانی برخوردار باشند، قادر است در مسیر رشد، خلاقیت، مسئولیتپذیری و همبستگی حرکت کند. در ایران نیز با پیچیدهتر شدن شرایط زندگی، تغییر سبکهای ارتباطی، فشارهای اقتصادی و تحولات اجتماعی، اهمیت سلامت روان بیش از پیش درک میشود.
در چنین شرایطی، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران نقشی کلیدی در ساماندهی حرفه، حمایت از روانشناسان و ترویج خدمات روانی در جامعه بر عهده دارد. با این حال، تحقق مأموریتهای این سازمان بدون ارتباط سالم، مؤثر و نظاممند با نهادهای مختلف حاکمیتی امکانپذیر نیست.
هدف این نوشتار بررسی ابعاد این ارتباط، تبیین نیازهای اساسی روانشناسان کشور و ارائه تحلیلی از چگونگی همکاری سازنده سازمان نظام با نهادهای مؤثر در سطح ملی است؛ همکاریای که میتواند به ارتقای کیفیت خدمات روانشناسی و بهبود وضعیت سلامت روان جامعه منجر شود.
نیازهای اساسی روانشناسان در ایران
جامعه روانشناسی کشور طی دو دهه اخیر گسترش قابلتوجهی یافته است. هزاران فارغالتحصیل در رشتههای روانشناسی و مشاوره در دانشگاههای کشور تربیت شدهاند و تقاضا برای خدمات تخصصی روزبهروز افزایش یافته است. با این حال، چالشها و نیازهای این قشر همچنان جدی است.
۱. نیاز به حمایت حقوقی و صنفی
بسیاری از روانشناسان درگیر مشکلات حقوقی ناشی از نبود چارچوبهای شفاف در قراردادها، تعرفهها و مسئولیتهای حرفهای هستند. حمایت حقوقی از روانشناسان، نه تنها از آسیبهای فردی آنان جلوگیری میکند، بلکه اعتماد عمومی به این حرفه را نیز افزایش میدهد. سازمان نظام باید در این زمینه از طریق تعامل مستمر با قوه قضائیه و نهادهای قانونگذار، ضوابط مشخص و الزامآور را تدوین کند.
۲. بازنگری در جایگاه شغلی و تعرفه خدمات
یکی از دغدغههای اصلی روانشناسان، نبود نظام منصفانه در تعیین تعرفه خدمات است. در حالی که ارزش خدمات روانی و مشاورهای در کشورهای مختلف معادل خدمات پزشکی در نظر گرفته میشود، در ایران هنوز جایگاه این خدمات در نظام سلامت و بیمهها به رسمیت شناخته نشده است. بدون ارتباط مؤثر با وزارت بهداشت، سازمانهای بیمه و سایر نهادهای اقتصادی کشور، امکان اصلاح این وضعیت وجود ندارد.
۳. ارتقای آموزش و پیوند با نیازهای واقعی جامعه
در بسیاری از دانشگاهها، آموزش روانشناسی همچنان نظری و فاصلهدار از واقعیتهای اجتماعی است. روانشناسان جوان پس از فراغت از تحصیل با مشکلاتی در ورود به بازار کار و کسب مهارتهای حرفهای مواجهاند. سازمان نظام میتواند با وزارت علوم و دانشگاهها همکاری کند تا دروس کارورزی، مهارتهای بالینی و آموزشهای ضمن خدمت بهروز و متناسب با نیاز جامعه را طراحی کند.
۴. ضرورت ترویج فرهنگ مراجعه به روانشناس
یکی از موانع اساسی در گسترش خدمات روانشناسی، تابوهای فرهنگی و سوءبرداشتهای عمومی است. هنوز بخشی از جامعه، مراجعه به روانشناس را نشانه ضعف میدانند یا خدمات روانی را لوکس و غیرضروری تلقی میکنند. رفع این مانع فرهنگی نیازمند همکاری میان سازمان نظام روانشناسی و رسانه ملی، وزارت ارشاد، نهادهای آموزشی و سازمانهای مردمنهاد است.
۵. نیاز به حضور نظاممند در تصمیمسازیهای کلان
در بسیاری از تصمیمات کلان کشور از برنامهریزی آموزشی و فرهنگی تا طرحهای شهری و اجتماعی جای نگاه روانشناختی خالی است. اگر سازمان نظام بتواند در تعامل با نهادهای حاکمیتی به عنوان بازوی مشورتی و علمی شناخته شود، بسیاری از سیاستها کارآمدتر و انسانیتر خواهند شد.
نقش ارتباطات بیننهادی در پاسخ به این نیازها
ارتباط سازنده با ارکان حاکمیت نه به معنای وابستگی سیاسی، بلکه نشانه بلوغ حرفهای و درک واقعیتهای مدیریتی کشور است. در ادامه، ابعاد این ارتباط با نهادهای کلیدی بررسی میشود.
الف) همکاری با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
وزارت بهداشت مسئول اصلی سیاستگذاری در حوزه سلامت است، اما سلامت روان هنوز جایگاه متناسب با اهمیت خود را در این نظام نیافته است. ارتباط نزدیک سازمان نظام روانشناسی با این وزارتخانه میتواند منجر به:
گنجاندن خدمات روانشناسی در طرح پزشک خانواده و نظام مراقبت اولیه شود.
ایجاد تعرفههای رسمی و استاندارد برای خدمات روانی در کنار خدمات پزشکی.
افزایش دسترسی مردم به خدمات روانشناسی از طریق مراکز جامع سلامت.
تدوین پروتکلهای ملی برای مواجهه بهتر و متناسب تر با اختلالات روانی.
این همکاری، هم از بُعد حرفهای به نفع روانشناسان است و هم از بُعد اجتماعی به نفع سلامت عمومی کشور.
ب) همکاری با وزارت آموزش و پرورش
آموزش و پرورش بزرگترین بستر اجتماعی کشور است که در آن میتوان پیشگیری از آسیبهای روانی یا توانمند کردن دانش آموزان نسبت به مشکلات روانی-اجتماعی را از دوران کودکی آغاز کرد. تعامل سازمان نظام روانشناسی با این وزارتخانه میتواند منجر به:
گسترش فعالیت مشاوران و روانشناسان در مدارس.
تدوین برنامههای آموزش مهارتهای زندگی و تابآوری برای دانشآموزان.
آموزش معلمان در زمینه شناخت هیجانات و مدیریت رفتار دانشآموزان.
اجرای طرحهای مداخله زودهنگام برای پیشگیری از مشکلات رفتاری و تحصیلی.
چنین ارتباطی در درازمدت به بهبود سرمایه انسانی و کاهش آسیبهای اجتماعی منجر خواهد شد.
ج) همکاری با قوه قضائیه
نقش روانشناسی در نظام عدالت اجتماعی، نقشی حیاتی است. همکاری میان سازمان نظام روانشناسی و قوه قضائیه میتواند در محورهای زیر گسترش یابد:
استفاده از روانشناسان در فرایندهای قضایی مربوط به خانواده، طلاق، سرپرستی کودکان و جرائم نوجوانان.
ارزیابی روانی متهمان و مجرمان برای تصمیمگیریهای عادلانهتر.
آموزش قضات و وکلا در زمینه مفاهیم روانشناسی قضایی.
تقویت مراکز مشاوره خانواده و مراکز اصلاح و تربیت با حضور متخصصان دارای پروانه.
این همکاری نه تنها کیفیت دادرسی را افزایش میدهد، بلکه رویکرد انسانی و بازپرورانه را در نظام عدالت تقویت میکند.
د) همکاری با وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی
این وزارتخانه طیف وسیعی موضوعات اجتماعی از جمله سازمانهای بیمهگر و شرکتهای خصولتی و فضای تعاملی بین کارفرما و کارگر را شامل میشود. محیط کار یکی از منابع مهم استرس و فرسودگی شغلی است. بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور ریشه در ضعف سلامت روان نیروی کار دارد. ارتباط سازمان نظام روانشناسی با این وزارتخانه میتواند به:
طراحی برنامههای سلامت روان محیط کار.
ارائه خدمات مشاوره به کارگران و کارمندان.
گنجاندن خدمات روانی در بیمههای درمانی و رفاهی.
ارتقای فرهنگ سازمانی بر پایه سلامت روان.
چنین اقداماتی بهرهوری نیروی انسانی و رضایت شغلی را افزایش خواهد داد.
هـ) همکاری با رسانه ملی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
رسانهها نقش بیبدیلی در شکلگیری نگرش عمومی نسبت به هر موضوع منجمله روانشناسی دارند. همکاری سازمان نظام روانشناسی با این نهادها باید در جهت:
افزایش سواد روانی جامعه از طریق تولید برنامههای آموزشی و مستند.
اصلاح تصویر روانشناس در آثار نمایشی و سینمایی.
تولید محتوای فرهنگی درباره مهارتهای ارتباطی، آرامش و خانواده.
ترویج فرهنگ گفتوگوی سالم و مراجعه به روانشناس، از مسیر رسانه میتواند تحولی پایدار در نگرش جامعه ایجاد کند.
اصول و ویژگیهای یک ارتباط سازنده
برای آنکه این تعاملات مؤثر و ماندگار باشند، لازم است بر اصولی استوار شوند:
استقلال حرفهای در کنار تعامل نهادی: سازمان نظام باید استقلال صنفی و تخصصی خود را حفظ کند، اما همزمان در قالب همکاریهای علمی و کارشناسی با دستگاههای دولتی مشارکت داشته باشد.
شفافیت و پاسخگویی: هر نوع همکاری باید در چارچوب ضوابط شفاف، با گزارشدهی منظم و مستند انجام شود تا اعتماد عمومی جلب گردد.
تبادل دانش و داده: ارتباط سازنده، زمانی معنا پیدا میکند که بر پایه دادههای علمی، پژوهشهای ملی و نیازسنجی واقعی باشد.
تداوم و ثبات ارتباط: همکاریهای مقطعی و پروژهای کافی نیست؛ باید ساختارهایی دائمی برای ارتباط بینسازمانی تعریف شود.
پیامدهای اجتماعی ارتباط مؤثر
وقتی سازمان نظام روانشناسی بتواند با نهادهای کشور رابطهای مؤثر و هدفمند برقرار کند، نتایج آن در سطح جامعه بهصورت ملموس دیده خواهد شد:
افزایش کیفیت خدمات روانی: با حمایت قانونی و مالی، روانشناسان میتوانند خدمات دقیقتر و استانداردتری ارائه دهند.
کاهش آسیبهای اجتماعی: مداخله بهنگام در مدارس، خانوادهها و محیطهای کاری از بروز بحرانهای بزرگ جلوگیری میکند.
اعتماد بیشتر مردم به نهادهای تخصصی: وقتی مردم ببینند نظام روانشناسی با دولت و نهادها همکاری علمی دارد، اعتمادشان به روانشناسان افزایش مییابد.
ارتقای سرمایه اجتماعی: سلامت روانی جامعه پایه اعتماد، همدلی و همکاری جمعی است.
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران، به عنوان نهاد رسمی و قانونی متولی حرفه روانشناسی، وظیفهای سنگین در قبال جامعه دارد؛ وظیفهای که تحقق آن تنها از مسیر تعامل سازنده و علمی با ارکان مختلف حاکمیت امکانپذیر است.
این ارتباطات نباید سیاسی یا شعاری باشند، بلکه باید بر پایه درک متقابل از مأموریتها، تبادل دانش و هدف مشترک—یعنی ارتقای سلامت روان جامعه ایرانی—استوار شوند.
در نهایت، سازمان نظام روانشناسی باید خود را به عنوان بازوی علمی، اخلاقی و کارشناسی نظام سلامت روان کشور معرفی کند؛ نهادی که نه در حاشیه، بلکه در متن تصمیمسازیهای کلان حضور دارد و با زبان علم، دغدغههای انسان ایرانی را به گوش مدیران و سیاستگذاران میرساند.
اگر چنین نگرشی در ساختار سازمان نهادینه شود، آینده روانشناسی در ایران نه تنها روشن، بلکه اثرگذار و الهامبخش خواهد بود.