مروری بر روزنامه های دوشنبه، چهاردهم فروردین
نوروز امسال را می توان نوروز انتخاباتی نامید. به همین دلیل، نخستین شماره روزنامه ها در سال جدید نیز همراه با نسیم بهار، بوی انتخاباتی دارد و جناح ها و گروه های سیاسی درصدد برآمده اند که تحلیل خود را از فضای سیاسی کشور ارائه نمایند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ روزنامه ها مراسم عید و 13 بدر را در اولویت نسخه سال 96 پوشش داده اند.
روزنامه ایران در گزارشی با تیتر «ایرانیان در آغوش طبیعت» نوشت: «نوروز ایرانیها دیروز به ایستگاه «سیزده بدر» رسید تا سال کاری 96، رسماً از امروز آغاز شود. اما سیزده بدر امسال برخیها، بر خلاف سال نه چندان پر بارش گذشته، بیش از آنکه در طبیعت و پارکها و چمن زارهای گوشه و کنار شهر به در شود، به علت بارش شدید باران و گاهی سرمای هوا در «خانه ها» به در شد. بارانهای این دوره که از اوایل امسال، بسیاری از گردشگران و مسافران نوروزی را غافلگیر کرده و خیلیها را هم زودتر از همیشه، راهی خانههایشان کرده بود، بالاخره نوید غیر علنی «سالی که نکوست از بهارش پیداست» را علنی کرد. البته تعدادی از شهروندان شهرهای شمالی و جنوبی کشور به علت بارندگیهای رگباری چند روز اخیر، مجبور شدند تا سیزده بدرشان را زودتر از سایرین، چند روز مانده به موعد اصلی در بیرون شهر سپری کنند. اگرچه در شهرهای شمال غربی مثل اردبیل، بعضی شهروندان ترجیح دادند بساط جوجه کباب و منقل خود را حتی زیر بارش پراکنده برف هم پهن کنند.»
فضای انتخاباتی
روزنامه اعتماد در تیتر اصلی امروز خود با عنوان «شورشورا، معادله پاستور» آخرین تحولات انتخابات شوراها و ریاست جمهوری در نوروز سیاسی ٩٦ را بررسی کرده و نوشت: «اگر پایان سال ٩٤ با طعم انتخابات مجلس رقم خورد پایان سال ٩٥ اما آغاز یک انتخابات دیگر بود. در آخرین روز سال، در حالی که مردم در تدارک آغاز سال نو و سفرههای هفتسین بودند، فرمانداریهای سراسر کشور میزبان داوطلبان انتخابات شوراهای شهر و روستا بودند. نخستین روزهای تعطیلات نوروزی پر بود از خبر ثبتنامهایی که برخی از آنها نیز پر سر و صدا بود. انتخابات سال ٩٦ از همان نخستین گام خود که در ٣٠ اسفند ٩٥ آغاز شد رکوردشکن بود. تا پایان مهلت ثبتنام ۲۸۷ هزار و ۴۵۲ نفر نام خود را برای رقابتها به ثبت رساندند تا رکورد تعداد ثبتنامها در انتخابات شوراهای شهر و روستا شکسته شود. از این تعداد سه هزار نفر متعلق به پایتخت بود. این در حالی است که چهار سال قبل یعنی سال ٩٢ حدود ٢٥٦ هزار داوطلب برای انتخابات شوراها ثبتنام کردند، به بیان دیگر ثبتنامها نسبت به دوره پیش ١٤ درصد رشد داشته است. ثبتنامهایی که البته برخی با حاشیههایی نیز همراه بود، به ویژه در پایتخت که حضور برخی از چهرهها برای ثبتنام خبرساز شد. چهرههایی همچون حسینالله کرم، دبیرکل سابق انصار حزبالله که در نخستین روز به فرمانداری مراجعه کرد اما ثبتنام نکرد. او در روز نخست گفته بود شور و هیجان کافی را برای ثبتنام ندیده و چند روز بعد خواهد آمد و در نهایت گویی هیجان مورد نظرالله کرم در ششم فروردین ماه پدیدار شد که او اقدام به ثبتنام کرد. در این میان ثبتنام مهدی خورشیدی، داماد محمود احمدینژاد هم مورد توجه رسانهها بود. اما آنچه که در میان ثبتنامها و تعطیلات نوروزی مردم بیش از هر چیز حاشیهساز شد تا فضای مجازی در روزهای نوروز رنگ و بوی انتخاباتی به خود بگیرد، پدیدهای بود که به نام ثبتنام آقازادهها میان کاربران شبکههای اجتماعی داغ شد. پدیدهای که اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناخت و دامنگیر هر دو جناح اصلی کشور شد. دختر رستم قاسمی، وزیر نفت محمود احمدینژاد و پسر احمدرضا رادان فرمانده سابق نیروی انتظامی تهران، در این سوی میدان و پسر مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان که با همراهی بهداد سلیمی قهرمان وزنهبرداری در فرمانداری حاضر شد و پسر عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات، در سوی دیگر پدیده ثبتنام آقازادهها را رقم زدند تا صدای نگرانیها بابت حضور این افراد در لیستها صرفه به خاطر وابستگیهای خانوادگیشان بلند شود. نگرانی که البته بیشتر از سوی بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بیان شد و از همین رو بسیاری از چهرههای اصلاحطلب در همان شبکههای اجتماعی به این مسأله واکنش نشان دادند. برخی مانند عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات به طعنه نوشت: «یک کشتیگیری، وزنهبرداری، اسکیبازی یا غیره پیدا شود و دست پسر من را بگیرد و ببرد ثبتنام!» کسانی هم مانند مصطفی تاجزاده خیلی جدی واکنش نشان دادند.»
پرویز کاظمی، وزیر احمدی نژاد در گفتوگو با «آرمان» با این تیتر «پیغام احمدینژاد به اصلاحطلبان» بیان داشت: «بنده از برخی منابع خبری مطلع شدم که احمدینژاد به دنبال دیدار با رئیس دولت اصلاحات بوده است و در این زمینه چندین پیغام نیز برای رئیس دولت اصلاحات ارسال کرده که گویا با موافقت ایشان مواجه نشده است. این در حالی است که به نظرمی رسد در شرایط کنونی نیز احمدینژاد علاقه دارد با رئیس دولت اصلاحات دیدار کند یا اینکه به شکلهای مختلفی به اصلاحطلبان نزدیک شود. احمدینژاد به خوبی به این مساله آگاهی دارد که رئیس دولت اصلاحات از نفوذ بالایی در بین اقشار مختلف مردم و از تاثیرگذاری زیادی در انتخابات برخوردار است. از سوی دیگر نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات به معنای نامه احمدینژاد به رئیس دولت اصلاحات است و در این مساله نباید هیچ شکی داشت. بدون شک اگر احمدینژاد متن نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات را ننوشته است، بلکه آن را اصلاح کرده است، به خوبی به این نکته پی برده است که پایگاه رای وی در حال کاهش پیدا کردن است و به همین دلیل تلاش میکند دیدگاههای خود را به شکلی تبیین کند که افکار عمومی بین دیدگاههای وی واصلاحطلبان احساس قرابت کنند. این در حالی است که هنوز هیچ منبع خبری از دریافت نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات و مشاهده و حتی امکان پاسخگویی به آن سخنی به میان نیاورده است. به نظر میرسد اصلاحطلبان نامه مشایی را جدی نگرفتهاند. این در حالی است که از محتوای نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات چنین به نظر میرسد که طیف احمدینژاد به دنبال این است که حمایت تلویحی اصلاحطلبان را نسبت به خود اخذ کند. به نظر میرسد طیف منتسب به احمدینژاد تلاش میکند از هر شیوه و حربهای برای رسیدن به قدرت و مطرح کردن خود استفاده کند. احمدینژاد به دنبال این است که با نزدیک شدن به اصلاحطلبان ضعف خود را در کاهش پایگاه اجتماعی پوشش بدهد تا همچنان بتواند در فضای سیاسی کشور مطرح باشد. بدون شک هدف نوشتن نامه به رئیس دولت اصلاحات برای گرفتن پاسخ بوده است تا در راستای این نامهنگاریها ارتباط طیف منتسب به احمدینژاد و اصلاحطلبان برقرار شود و اصطکاک بین این دو جریان فکری کاهش پیدا کند. در نتیجه احمدینژاد به دنبال کم کردن فاصله خود با اصلاحطلبان است و احساس میکند اگر به اصلاحطلبان نزدیکتر شود میتواند پایگاه اجتماعی خود را تقویت کند.»
فرقی نمیکند که مدیر نالایق به کدام جناح وابسته باشد
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان «آنها که باید و آنان که نباید!» نوشت: امسال هم مانند چند سال گذشته، رهبر انقلاب بر ضرورت اجرای نسخه اقتصاد مقاومتی تأکید و در جای جای بیانات خود بر ضرورت برخورداری کشور از مدیران انقلابی، متدین، کارآمد و پرتحرک تأکید ورزیده و رسیدن به نقطه مقصود را با مدیریتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیرانقلابی و بیتحرک، ناممکن دانستهاند.مشکلات اساسی کشور، مخصوصا در عرصه اقتصاد و معیشت مردم از ناکارآمدی، غیرانقلابی بودن، بیانگیزگی، بیتحرکی، ضعف و ناامیدی مدیران ریشه میگیرد.فرقی نمیکند که مدیر نالایق به کدام جناح وابسته باشد. از این حزب باشد یا آن جبهه و عضو فلان گروه باشد یا فلان حزب!مدیر نالایق، نالایق است و حضور وی در مسئولیت فاجعهآفرین خواهد بود. مدیران و مسئولان در یک سازوکار قانونی انتخاب شده و مسئولیتها را برعهده میگیرند و انتخابات، مخصوصا انتخابات ریاستجمهوری که ماه آینده در پیش است یکی از سرنوشتسازترین راهکارها برای انتخاب و بهکارگیری مدیران کشور است.کمترین بیتوجهی در انتخاب فرد شایسته، میتواند عواقب خسارتآفرینی در پی داشته باشد.شایستگی و کارآمدی یک مدیر لایق که در تراز جمهوری اسلامی باشد را نمیتوان از نطقهای انتخاباتی، وعدهها و قول و قرارهای او شناخت.
دعوای یارانه ای
عبدالله گنجی در یادداشتی در روزنامه جوان با عنوان «رقابت یارانهای» با اشاره به اینکه وقتی پرداخت یارانه بیدردسر محور رقابت انتخاباتی میشود پیروزی نیاز به زحمت ندارد، فقط کافی است به رقیب بگویید: «97 درصد مردم چیزی را میخواهند شما چهکارهای؟» در بخشی از این یادداشت می خوانیم:« چون شعار یارانهای در حوزه منفعت عمومی- فردی طرح میشود کاندیداها نیز بر این باورند که مخالفت با آن سخت خواهد بود و نوعی مخالفت با کمک به مردم تلقی میشود و در نتیجه مخالفان را زمینگیر خواهند کرد. اما نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی و نخبگان جامعه وظیفه دارند این حربه را که صرفاً رأی را به سان «هلوی انتخابات» جهتدهی میکند برای مردم تبیین کنند و عوارض عقبماندگی کشور را توضیح دهند. اگرچه یارانه موجود نیز نسبتی با رشد قیمت کالاهایی که قبلاً به صورت یارانه پرداخت میشد، ندارد، اما دولت مستقر نیز مرعوب آن شد و بر آن ایستاد و ممکن است دیگرانی بیایند و آن را شعلهور کنند و مساوات کمونیستی جای عدالت اسلامی را بگیرد. مگر میشود در نظام دینی دوگانه کاخنشینان و کوخنشینان هر دو یارانه بگیرند؟ در سیره امیرالمؤمنین نیز کاملاً خلاف آن مشاهده میشود. این مقوله رهاورد دموکراسی است نه مردمسالاری دینی. این یارانه رأیساز است نه زندگیساز. تأثیر پرداخت شش، هفت ساله گذشته در زندگی مردم چیست آیا نارضایتی معیشتی امروز بیشتر است یا شش سال پیش؟ یارانه معیشتی باید حداکثر به 16 میلیون تعلق گیرد که وزارت کار و کمیته امداد تأیید میکنند. نه اینکه تبدیل به سلاح انتخاباتی شود. باید یارانه «عمومی» را جزو سیاستهای کلی نظام شمرد و این سلاح توهمساز انتخاباتی را غلاف کرد.»
خدایار سعید وزیری نیز در یادداشتی در روزنامه آفتاب یزد با عنوان «فریبی به نام افزایش یارانهها!» نوشت: «هر چه به انتخابات نزدیکتر میشویم، فعالیتهای تبلیغاتی نامزدها بیشتر میشود و در این میان متاسفانه شاهد برخی وعدهها و تبلیغات فریبنده و گمراهکننده نیز هستیم که بدون توجه به تبعات و آثار مخرب آنها، صرفا برای جلب رای، بیان میگردد که حتی اجرای احتمالی آنها در آینده نتایجی زیانبار و جبران ناپذیر برای کشور خواهد داشت. از جمله این وعدهها که با انگشت گذاشتن روی شرایط نه چندان مطلوب اقتصادی مردم بیان میشود، وعده افزایش یارانههاست که متاسفانه این روزها شاهدیم هرکس از گوشهای رقمی را برای خود اعلام میکند و وعده پرداخت آن را میدهد!»