کد خبر: 230858
A

استاد حوزه علمیه: مذاکره با آمریکا می‌تواند موجب تضعیف جایگاه نظام در عرصه‌های بین‌المللی و داخلی شود

حجت الاسلام محمد ملک‌زاده استاد حوزه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: با وجود تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک ایران که در حین انجام مذاکرات ایران و آمریکا انجام شد، همچنان از گوشه و کنار خبر‌هایی درباره احتمال مذاکره با آمریکا به گوش می‌رسد! شنیدن این اخبار تا آنجا عجیب و غیرقابل توجیه است که واشنگتن‌پست در خبری اعلام کرد: «برای‌ همه عجیب است که ‌ایران حتی بعد از حملات نظامی به خود هنوز چشم امید به توافق با آمریکا دارد و مذاکره را هرگز رها نمی‌کند!»

استاد حوزه علمیه: مذاکره با آمریکا می‌تواند موجب تضعیف جایگاه نظام در عرصه‌های بین‌المللی و داخلی شود

به گزارش سایت دیده بان ایران؛   حجت الاسلام محمد ملک‌زاده استاد حوزه  و  عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی مدعی شد که مذاکره با آمریکا موجب تضعیف جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج می شود. متن یادداشت در ذیل آمده است: 

 با وجود تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک ایران که در حین انجام مذاکرات ایران و آمریکا انجام شد، همچنان از گوشه و کنار خبر‌هایی درباره احتمال مذاکره با آمریکا به گوش می‌رسد! شنیدن این اخبار تا آنجا عجیب و غیرقابل توجیه است که واشنگتن‌پست در خبری اعلام کرد: «برای‌ همه عجیب است که ‌ایران حتی بعد از حملات نظامی به خود هنوز چشم امید به توافق با آمریکا دارد و مذاکره را هرگز رها نمی‌کند!».

به دنیال تحولات اخیر در مواجه آمریکا و اسرائیل با ایران، بسیاری از تحلیلگران و سیاست‌مداران داخلی و خارجی این سوال را مطرح کرده‌اند: آیا مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی و فروپاشی اعتماد به هرگونه دیپلماسی، همچنان مذاکره می‌تواند به حل مسائل ایران کمک کند؟ یا این مذاکرات تنها وقت‌کشی و بی‌نتیجه خواهد بود؟

در چنین شرایطی، برخی بدون هیچ توجیه قانع کننده‌ای همچنان معتقدند که مذاکره با آمریکا ممکن است یک گام به جلو باشد و فرصتی برای رفع بحران‌های اقتصادی و بین‌المللی فراهم کند. اما با نگاهی واقع بینانه به راحتی می‌توان دریافت هرگونه مذاکره با آمریکا پس از چنین اتفاقاتی، نه تنها بی‌فایده است، بلکه می‌تواند موجب تضعیف جایگاه ایران در عرصه‌های بین‌المللی و داخلی شود. به علاوه، تاریخ روابط ایران و آمریکا به گونه‌ای است که بارها ثابت گردیده این مذاکرات هیچ‌گاه به نتایج ملموس و پایدار نخواهد رسید، بنابراین در شرایط کنونی، حتی خوش بینانه‌ترین تحلیل گران سیاسی نیز معتقدند مذاکره ایران با آمریکا صرفاً به عنوان یک تلاش بی‌فایده برای فریب و کسب زمان برای حملات مجدد علیه ایران است.

با این اوصاف با بررسی چرایی اصرار برخی جریان‌های داخلی به مذاکره با آمریکا، این رویکرد را می‌توان ناشی از حداقل سه دلیل عمده توصیف کرد:

1. درک نادرست از رابطه قدرت و توسعه

اولین دلیل را می‌توان برداشت سطحی از رابطه قدرت و توسعه، به‌ویژه در میان جریان روشنفکری غرب‌گرا دانست. عده‌ای با یک تصور غلط، پیشرفت برخی کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن، کره‌جنوبی و آلمان را صرفاً به دلیل رابطه نزدیک با آمریکا و نتیجه اتکا به آن دولت می‌دانند. این نگاه جریان روشنفکری غرب‌گرا، توسعه را فقط محصول حمایت خارجی، آن هم حمایت کشوری مانند آمریکا می‌داند و نقش سرمایه‌گذاری، اتکای به توان داخلی، دانش، نهادسازی و اراده ملی را نادیده می‌گیرد. این جریان گویا نمی‌خواهد این واقعیت را درک کند که آمریکا در رابطه با کشورها بدون توجه به اصول اخلاقی و برابری، فقط به دنبال تامین منافع سلطه جویانه خود می‌باشد. همان‌طور که در دوره ترامپ با صراحت اعلام شد که نگاه دولت آمریکا به کشوری مثل عربستان که اتفاقا در زمره دوستان آمریکاست، به مثابه گاو شیرده است.

2. نگرش تقلیدی و مرعوبانه نسبت به غرب

دلیل دوم این روند، نگرش تقلیدی و مرعوبانه نسبت به غرب، به‌ویژه آمریکاست، که باعث می‌شود برخی تصور کنند چاره‌ای جز برقراری رابطه دوستانه با آمریکا نداریم. در برخی محافل روشنفکری و سیاسی، نوعی شیفتگی، خودکم‌‌بینی یا حتی خودتحقیری نسبت به غرب و آمریکا دیده می‌شود. براساس این نگرش، آمریکا نماد قدرت و ثروت و حتی «کدخدای جهان» پنداشته می‌شود و گمان دارند که برای رفع کوچک‌ترین مشکلات نیز راهی جز دوستی با آمریکا وجود ندارد. چنین نگرشی از رابطه با آمریکا بسیار سطحی است و چهره خشن و استعماری سیاست خارجی آمریکا را نادیده می‌گیرد. این عده به جای اصلاح ساختارهای اقتصادی، مقابله با فساد و ناکارآمدی داخلی، حل مشکلات را صرفاً در بیرون از کشور جست‌وجو می‌کنند، در حالی‌که تجربه نشان داده اتکا به بیگانگان جز آسیب و ناپایداری اقتصادی و امنیتی نتیجه‌ای ندارد.

3. عبرت نگرفتن از تجارب گذشته

سومین دلیل برای دفاع از مذاکره یا رابطه با آمریکا را می‌توان درس نگرفتن از تجربه‌های گذشته و تاثیرپذیری از تبلیغات وسیع رسانه‌های غربی دانست. بسیاری از رسانه‌های وابسته به غرب، چهره‌ای منجی‌گونه از آمریکا ترسیم می‌کنند و هرگونه استقلال‌طلبی را با افراطی‌گری برابر می‌دانند. اما برای کشوری مانند ایران با تجارب متعدد از بی‌فایده بودن مذاکره با آمریکا جایی برای پذیرش این گونه تبلیغات وجود ندارد؛ تجربه برجام مهمترین درس برای ماست؛ خروج یک‌جانبه آمریکا از این توافق و اعمال مجدد تحریم‌ها نشان داد که آمریکا حتی به تعهدات بین‌المللی و امضای دولت خود نیز پایبند نیست. تجربه کودتای ۲۸ مرداد و دخالت مستقیم آمریکا و انگلیس در مقابله با یک دولت ملی در ایران نیز نتیجه رابطه ایران عصر پهلوی با آمریکاست. علاوه بر این توجه به تاریخ سراسر جنایت و ظلم آمریکا علیه ملتهای جهان نشان میدهد مشکلات هیچ کشوری از طریق مذاکره یا رابطه با آمریکا نه فقط حل نشده که افزایش یافته است. بنابراین اگر ما عملکرد واقعی آمریکا را بشناسیم، دیگر به سراب حل مشکلات در سایه رابطه با این کشور دل نخواهیم بست. واقعیت این است که راه‌حل مسائل کشور نه در دشمنی بی‌دلیل است و نه در دوستی ساده‌لوحانه، بلکه در تعامل عزتمندانه و هوشمندانه، مبتنی بر اتکاء به توان ملی است. ما باید قدرت ملی خود را تقویت کنیم و بدانیم دوستی با کشوری همچون آمریکا هیچ‌گاه نمی‌تواند راه‌گشای واقعی برای حل مشکلات ما باشد.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر