کد خبر: 243187
A

رویارویی احتمالی ایران و جبهه آمریکا و رژیم صهیونیستی «بسیار محتمل» است

روزنامه تحت مدیریت حسین شریعتمداری نوشت» باید این رویارویی را «بسیار محتمل» دانست، دلایل متعددی دارد و ما این‌جا می‌خواهیم فقط به یکی از این دلایل اشاره کنیم. همه می‌دانند، آنچه باعث سیلی خوردن آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه شد، پس از الطاف‌ الهی و توانایی بالای نظامی کشورمان، اتحاد مثال‌زدنی است که بین مردم وجود دارد. صهیونیست‌ها نیز معترفند که، آخرین مرحله از نقشه تجاوزشان به ایران، روی آشوب‌های مردمی تمرکز داشت تا با بهره‌برداری از آن- به خیال خام خود- تجزیه ایران عزیز را کلید بزنند. دشمنِ احمق، سوریه را الگو قرار داده و به دنبال تکرار آن تجربه در کشور قدرتمند ایران بود

رویارویی احتمالی  ایران و جبهه آمریکا و رژیم صهیونیستی «بسیار محتمل» است

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ روزنامه کیهان تحت مدیریت حسین شریعتمداری نوشت: دنیا شاهد تحولات شگرفی است. تحولاتی که بعد از جنگ جهانی دوم، کمتر شاهد آن بوده‌ایم. این تحولات در صورت ادامه می‌توانند، تمام دستاوردهای پس از این جنگ را که، با هدف جلوگیری از تکرار چنین جنگ‌هایی ایجاد شده‌اند، یک‌جا «هوا» کند. در آمریکا کسانی به قدرت رسیده‌اند که، از کمترین عقل سیاسی بهره‌مند نیستند و صهیونیست‌ها نیز، چنین دولتمردانی را «بهترین فرصت» برای پیشبرد توهمات «نیل تا فرات» خود می‌بینند، لذا از تجاوز به هیچ کشوری در منطقه، دریغ نمی‌کنند. 

کیهان نوشت: آن طرف بین روسیه و اروپا تنش‌ها روز به روز در حال افزایش است. پوتین خود را پیروز بلامنازع جنگ اوکراین می‌بیند و برخی تحرکاتش نشان می‌دهد، از تکرار تجربه اوکراین در دیگر کشورهای اروپایی، بدش نمی‌آید-یا لااقل دوست دارد این طور به نظر برسد- پرواز دادن پهپادها و جنگنده‌ها به آسمان برخی کشورهای اروپایی و برانگیختن خشم و ترس اروپایی‌ها از این تحرکات، از جمله دلایلی است که اروپایی‌ها معتقدند، روسیه زنگ خطر برایشان به صدا درآورده است. تحولات مربوط به ونزوئلا و آمریکا، چین و تایوان و همین‌طور رژیم صهیونیستی و ایران و لبنان و یمن را هم به این شرایط اضافه کنید. آیا دنیا به سمت یک «حس ناامنی» و شاید حتی یک جنگ جهانی پیش می‌رود؟ اگر نه، چرا کشورها به سمت خرید و ذخیر طلا و نقره و به‌طور کلی «دارایی‌های امن» رفته‌اند؟! مگر نه این که در شرایط «حس ناامنی» گرایش به «دارایی‌های امن» افزایش می‌یابد؟ چرا سرمایه‌گذاری در حوزه نظامی به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است؟ در این‌باره گفتنی‌هایی هست:

1-«دانیل کانمن»، وقتی در کتاب «تفکر سریع و کند»، به مبحث «پیش‌بینی» می‌پردازد، به روانشناسی با نام «فیلیپ تتلاک» اشاره می‌کند که به مدت 20 سال روی مسئله «پیش‌بینی تخصصی» مطالعه کرده و سرانجام نتایج پژوهش علمی خود را در سال 2005 در کتابی تحت عنوان «قضاوت سیاسی تخصصی چقدر خوب است؟ چگونه می‌توانیم بدانیم؟» به چاپ رسانده است. نتیجه این پژوهش به‌طور اجمال این است که، وقتی با موجودی به نام انسان سر و کار داریم، پیش‌بینی تقریباً محال است. به عبارتی شاید بتوان امور کوتاه‌مدت را پیش‌بینی کرد ولی امور بلندمدت به سختی و بعضاً غیرقابل پیش‌بینی‌اند. این موضوع را همین ابتدای بحث گفتیم تا نتیجه بگیریم، پیش‌بینی فرجام تحولاتی که بالا به گوشه‌ای از آنها اشاره شد، کار ساده‌ای نیست و هر لحظه ممکن است، اتفاقی رخ دهد که به مثابه یک جرقه عمل کرده و کنترل همه چیز را از دست عُقلا خارج کند. با این پیش فرض با روسیه و ناتو شروع می‌کنیم.

2- ولادیمیر پوتین تا اینجای کار توانسته است در جنگ اوکراین تا حد زیادی به اهدافش برسد. بخش زیادی از خاک این کشور را تصرف کرده و روزی نیست که در آن پیشروی نکند. تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی غرب را نیز تا حد قابل قبولی مهار کرده و با نزدیکی بیشتر به سایر قدرت‌ها مثل چین، برای غرب خط و نشان می‌کشد. نوع مواجهه او در ملاقات آخرش با ترامپ، رد کردن تمام پیشنهاد‌های او، ادامه حملات سنگینش به اوکراین و خط و نشان‌هایی که هر از چند گاهی علیه کشورهای لهستان، استونی، دانمارک و رومانی با ارسال پهپاد و جنگنده می‌کشد، نشانه‌هایی از اعتماد به نفس بالای روسیه در مواجهه با غرب هستند که به نظر می‌رسد، نتیجه همان رضایت و حس پیروزی است. دیروز به نقل از «مارک روته»، دبیرکل ناتو اعلام شد «خطر روسیه کل اروپا را تهدید می‌کند.» و کشورهای عضو باید خود را آماده رویارویی نظامی با این کشور کنند. بنابراین هیچ بعید نیست فردا روزی خبر حمله روسیه به یکی دیگر از کشورهای اروپایی را بشنویم که در این صورت، معلوم نیست بتوان از وقوع یک جنگ جهانی دیگر جلوگیری کرد...

3- تجاوز آمریکا به ونزوئلا نیز با توجه به خودشیفتگانی که در آمریکا روی کار آمده‌اند، اصلاً بعید نیست. ونزوئلا قدرت نظامی بالایی ندارد ولی تا دلتان بخواهد نفت و ثروت طبیعی دارد و همین امر دلیل اصلی طمع آمریکایی به این کشور است. آمریکا پیش از این نیز به دنبال ترور مادورو و به قدرت رساندن یک مهره در این کشور برای تصاحب نفت آن بود ولی موفق نشده است و این بار همان هدف را با بهانه‌ای دیگر یعنی مبارزه با کارتل‌های مواد مخدر دنبال می‌کند. حمله به کشور نفت‌خیزی مثل ونزوئلا شاید منطقه را به آتش نکشد ولی اگر آن را کنار تحولات دیگر دنیا ببینیم، تأثیرات آن را نادیده نخواهیم گرفت. حداقل نتیجه حمله به یک کشور نفت‌خیز عضو اوپک، به‌هم ریختگی بازار نفت و به خطر افتادن امنیت آن خواهد بود که به نفع غرب نیست. در «جدی» بودن این مسئله همین بس که، وزیر دفاع ونزوئلا گفته است جنگنده‌های آمریکایی به سواحل ونزوئلا نزدیک شده‌اند و آمریکا قصد تجاوز به خاک این کشور را دارد. نشریه آمریکایی «واشنگتن اگزماینر» هم از «آرایش نظامی آمریکا برای تصرف فرودگاه‌ها و بنادر کلیدی ونزوئلا» خبر داده است. رئیس‌جمهور ونزوئلا نیز با اعلام بسیج عمومی و برگزاری رزمایش‌های متعدد، خود را آماده رویارویی نظامی با آمریکا می‌کند. روزها و هفته‌های پیش رو 

مهم، تاثیرگذار و سرنوشت‌ساز خواهد بود.

4- اما رویارویی احتمالی جبهه ایران و جبهه آمریکا و رژیم صهیونیستی، یکی دیگر از آن احتمالاتی است که می‌تواند، پیامدهای ویژه‌‎ای نه فقط برای منطقه که برای جهان داشته باشد. به ویژه اینکه ایران اهرم‌های فشار متعددی دارد که همه از آن آگاهیم! رژیم صهیونیستی به تنهائی حریف ایران نیست و کمک گرفتن آن از آمریکا، ناتو و برخی کشورهای مرتجع عربی در جنگ 12 روزه، 

یکی از دلایل محکم ما برای این ادعاست. بنابراین عقل، تجربه و تحولات پس از این جنگ 12 روزه در کنار فهم «دکترین بن‌گوریون»! نشان می‌دهد، این رویارویی را باید «بسیار محتمل» دانست. فلذا لزوماً این طور نیست که  این بار حریف، ضربه اول را بزند! این را ما نمی‌گوئیم. «لیبرمن» وزیر جنگ پیشین رژیم صهیونیستی می‌گوید. رئیس حزب «اسرائیل بیتنو» (اسرائیل خانه ما) همین دیروز در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «هرکسی که فکر می‌کند ماجرا با ایران به پایان رسیده، اشتباه می‌کند و دیگران را هم گمراه می‌سازد. ایرانی‌ها همین حالا هم با جدیت مشغول کار هستند؛ هر روز دفاع‌ و توانمندی‌های نظامی‌شان را تقویت می‌کنند. فعالیت‌ها در سایت‌های هسته‌ای از سر گرفته شده است. به‌نظر می‌رسد این بار ایرانی‌ها در تلاشند ما را غافلگیر کنند...»

اما این که چرا باید این رویارویی را «بسیار محتمل» دانست، دلایل متعددی دارد و ما این‌جا می‌خواهیم فقط به یکی از این دلایل اشاره کنیم. 

همه می‌دانند، آنچه باعث سیلی خوردن آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه شد، پس از الطاف‌ الهی و توانایی بالای نظامی کشورمان، اتحاد مثال‌زدنی است که بین مردم وجود دارد. صهیونیست‌ها نیز معترفند که، آخرین مرحله از نقشه تجاوزشان به ایران، روی آشوب‌های مردمی تمرکز داشت تا با بهره‌برداری از آن- به خیال خام خود- تجزیه ایران عزیز را کلید بزنند. دشمنِ احمق، سوریه را الگو قرار داده و به دنبال تکرار آن تجربه در کشور قدرتمند ایران بود. آنها با تکیه بر نارضایتی‌های به حقی که به دلیل شرایط اقتصادی بر کشور حاکم شده است، تصور می‌کردند موفق خواهند شد. بعد از سیلی که در این جنگ خوردند، تمرکز اصلی خود را روی شکستن همین انسجام و اتحاد گذاشته و برای این مقصود، روی معیشت مردم و بی‌کفایتی برخی مدیران دولتی حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. بخشی از راز جهش‌های عجیب و غریب 

قیمتی و بازی با نرخ دلار و طلا و...در همین نکته نهفته است. بخشی از وضعیت مشوش و به هم ریخته اقتصادی کشور را می‌توان ادامه جنگ 12 روزه

دانست! از همین رو است که می‌گوییم، رویارویی مجدد با دشمن را باید محتمل دانست که اگر محتمل نبود، این طور عیان و رسوا با ابزار تحریم و ماشه و رسانه و کانال‌های تلگرامی! به معیشت مردم حمله نمی‌کردند. 

5- با درنظرگرفتن این تحولات به هم پیوسته، به نظر می‌رسد جهان در آستانه یک «چندپارگی خطرناک» یا همان «پیچ تاریخی» قرار دارد. در چنین شرایطی، راهبرد کشورهایی مثل کشور عزیز خودمان که در کانون این طوفان بالقوه قرار دارند، نمی‌تواند منفعلانه باشد. تقویت «توان نظامی»، «انسجام داخلی»، «اقتصاد مقاومتی» و «تنظیم مدیریت کشور متناسب با شرایط» دیگر یک انتخاب نیست، بلکه تنها سپر دفاعی در برابر جنگ ترکیبی دشمن است. آینده‌ نیز محتوم و تحمیلی نیست بلکه ساختنی است. این ما هستیم که با هوشمندی، انسجام و دوری از اختلافات، تعیین می‌کنیم که این آینده، صحنه یک فاجعه خواهد بود یا زمینه‌ساز یک عزت تاریخی دیگر...

این پیچ تاریخی را رهبر معظم انقلاب از سال‌ها قبل دیده و بر وقوع آن تأکید کرده بودند، از جمله و در یکی از تازه‌ترین نمونه‌ها می‌فرمایند؛ «شرایط جهانی روزبه‌روز دارد تغییر پیدا می‌کند. بهروز باشید، [تحلیل] حوادث را در حیطه ذهن خودتان و در حیطه فکر خودتان حاضر و موجود داشته باشید. عزیزان من! ما امروز یا مواجهه با یک پیچِ تاریخیِ مهم هستیم یا در دلِ یک پیچِ تاریخیِ مهم داریم حرکت می‌کنیم؛ این دوّمی شاید درست‌تر باشد. دنیا دارد تغییر می‌کند، [آن هم] تغییرات اساسی؛ تغییرات اساسی و بزرگ را نمی‌شود در ظرف یک هفته و یک ماه و یک سال فهمید؛ اینها به‌تدریج انجام می‌گیرد. باید مسلّط باشید ببینید در دنیا چه دارد اتّفاق می‌افتد، در کشور چه اتّفاقی دارد می‌افتد.»( 22/10/1401)

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر