نماوا، پنج ویژگی سریال «سووشون» و یک ریسک بزرگ

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ حسن رجبی محمودی(فارغ التحصیل تاریخ) در یادداشتی نوشت: مدتهاست منتظر بودیم که نهضتی در زمینه اقتباس از اثار ادبی کلاسیک در ایران راه بیفتد و حالا که سریال سووشون بالاخره با مرارت و دست اندازهای فراوان عرضه شده، آنچه بیش از پیش اهمیت دارد این است که بالاخره پلتفرم نماوا، سد را شکست و کلی زمان و هزینه و انرژی صرف کرد و مجوزها را گرفت و کاری کرد که برگردان تصویری رمان سیمین دانشور به مخاطبان ارائه گردد.
در اهمیت اقدام نماوا همین بس که همزمان و کمی پیش از سریال سووشون در تلویزیون و شبکه خانگی انبوه سریال تاریخی و غیرتاریخی در حال عرضه است و به غیر از یک مورد هیچ کدام زمینه اقتباسی ندارند. آن یکی هم سریال «حکایتهای کمال» است که اخیرا فصل دوم آن روی آنتن رفته که منبع اقتباس آن چنان نامدار نبود که بشود با رمان سیمین دانشور قیاساش کرد بماند که فصل دومش هم مثل فصل اول چنگی به دل نمیزند و بیشتر تاریخی نگاری را با فکاهه اشتباه گرفته.
سریال سووشون چند ویژگی دارد که میتوان به عنوان یک اقتباس قابل تامل به آن پرداخت:
**برگردان مناسب:
نرگس آبیار در سووشون تلاش کرده راوی بی طرف عین رمانی باشد که سیمین نوشته. او بند بند رمان را به سناریو بدل کرده و تقریبا عین دیالوگها را نوشته و صداهای ذهنی را با نوعی انیمیشن نوستالژیک بازسازی کرده تا اثرش از نظر کمی درخور باشد. آنها که رمان سووشون را خوانده اند میدانند چقدر دشوار است اینکه حتی رمان را به شکل پادکست درآورد چه برسد به اینکه بخواهید آن را به تصویر برگردانید و آبیار با شیوه ترکیب رئال-انیمه توانسته تا حد زیادی در بازتاب تصویری موفق باشد.
**انتخاب لوکیشن و طراحی صحنه:
سریال سووشون یک سریال تاریخی تمام و کمال است و آبیار در همکاری با محمدحسین قاسمی تهیهکننده اش رفته به لوکیشن هایی که در گذر سالها همچنان به شکل اولیه باقی مانده اند و این امر گرچه حاشیه داشته ولی حالا که سریال روی آنتن رفته نشان داده که چقدر این انتخاب ها بجا بوده.
هم در سکانسهای مهمانی و هم در سکانسهای عمارت زندگی زری، شاهد طراحی صحنه مناسب و رنگ بندی و فضاسازی بهاندازه بوده ایم که باعث میشود همان حال و هوای رمان را حالا مجسم کنیم.
**ترکیب بازیگران:
تیم بازیگران سریال سووشون تیم متنوعی است و بسیاری از بازیگران بزرگ و کوچک و متوسط را در خود جا داده ولی چند انتخاب برای نقشهای اصلی صورت گرفته که اقناع کننده است. فرشته صدرعرفایی در نقش عمه خانم گل سرسبد تیم بازیگری است. آبیار دیگر استاد تصویرگری زنان پیر و پاتال شده؛ از پانتهآ پناهیها در نفس تا گیتی معینی ابلق تا مریلا زارعی شیار۱۴۳، انگاری آبیار دیده های خود از پیرزنان طبقه متوسط و پایین را عینا بازسازی میکند و خوب هم درمیآید.
میلاد کیمرام در نقش یوسف، کله شقی و فاعلیت ضدقهرمان را تلاش میکند درست ارائه دهد و بهنوش طباطبایی در نقش زری میخواهد هم خوشگل باشد و هم رویاباف. سام درخشانی با تیکی که به او داده اند و لهجه خاصش در لحظاتی شمایل رضا شفیعی جم در سریال "در چشم باد" را تداعی میکند و بازیگران کودک، نمک صحنه شده اند حتی با صدای دوبله. مریم سعادت با گریم عجیبش دیده میشود و...
***عناصر بصری و تدوین:
فیلمبرداری سریال سووشون مثل همه کارهای آبیار متکی بر دوربین روی دست است که انگار ناظری بیرونی است که گرچه در سکانسهای اتاق خوابی، استفهام برانگیز است اما در سکانسهای بیرونی و منطبق با ذهنیت پروازی زری امتداد می یابد. دوربین روی دست مثل ذهن زری به هر جا سرک میکشد و از این ور به آن ور میپرد و همه جا را اسکن میکند و نشان مان میدهد. تدوین سریال کاملا در خدمت همان دوربین بازیگوش است و تندی و کندی ریتم را از ذهنیت زری میگیرد.
***دورنمای سریال؟
سریال سووشون سریالی است ادبی-سینمایی یعنی اینکه مخاطب عامی که دنبال مثلا رقابت بر سر ناهار و شام است به سمت آن بیاید و از همان اول، سورپرایز نگردد، عجیب است. منتهای مراتب هنر سریال سازی نماوا آن است که سعی میکند کم کم و به تدریج مخاطبان را نرمش داده و به سمت تماشای سریالی در سبکی تازه ببرد. برای مخاطبی که عادت کرده به تاریخینمایی های حریم سلطانی، این مدل اقتباس که هم رئال دارد و هم انیمیشن و هم رویا و هم حقیقت، ابتدا به ساکن تازگی دارد ولی هرچه بیشتر میگذرد بیشتر میتواند به آن دل ببندد و سریال را پی گیرد. نتیجه آن که نماوا با سریال سووشون نشان میدهد که اقتباس های بزرگ با همه سختی ها میتوانند صنعت سریال سازی ایران را نونوار کنند.