سرمایهگذاری گم شد/چرا استارتاپهای ایرانی در گرداب بیپشتوانگی گرفتار شدهاند؟
در اقتصاد جهانی امروز، استارتاپها بهعنوان پیشرانهای تحولات فناورانه، نقشی محوری در توسعه دانشبنیان ایفا میکنند. با این حال، در ایران این اکوسیستم نوآورانه با چالشهایی ساختاری، نهادی و نگرشی روبهروست که مسیر رشد را برای بسیاری از ایدههای نو سد کرده است.

به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ جواد حیدریان روزنامهنگار : در اقتصاد جهانی امروز، استارتاپها بهعنوان پیشرانهای تحولات فناورانه، نقشی محوری در توسعه دانشبنیان ایفا میکنند. با این حال، در ایران این اکوسیستم نوآورانه با چالشهایی ساختاری، نهادی و نگرشی روبهروست که مسیر رشد را برای بسیاری از ایدههای نو سد کرده است.
نیما نامداری، کارشناس حوزه فناوری، با ترسیم تصویری واقعگرایانه از فضای سرمایهگذاری در استارتاپهای ایرانی، ریشه اصلی بحران را در نگرش محافظهکارانه سرمایهگذاران داخلی میبیند. او میگوید: «سرمایهگذاران ایرانی ترجیح میدهند منابع خود را در بازارهای کمریسک و زودبازده مانند املاک و طلا سرمایهگذاری کنند، در حالی که ذات استارتاپها با ریسک بالا و بازده بلندمدت همراه است.» این گریز از ریسک، در غیاب مشوقهای نهادی، فضای ناامنی برای سرمایهگذاری در بخش فناوری به وجود آورده است.
مسئلهای که نامداری آن را برجسته میسازد، ضعف نهادهای مالی تخصصی مانند صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران است. به گفته او، «این صندوقها بیشتر اسماً وجود دارند تا عملاً، فاقد تخصص ارزیابی طرحهای نوآورانهاند و منابع مالی کافی ندارند.» همین خلأها باعث شده که استارتاپهای ایرانی از یکی از مهمترین ابزارهای تأمین مالی در جهان محروم بمانند.
در این میان، نقش پارکهای علم و فناوری که در بسیاری از کشورها موتور محرک توسعه اکوسیستم نوآوری هستند، در ایران به دلیل وابستگی شدید به بودجههای دولتی و ساختارهای بوروکراتیک، کماثر شده است. نامداری توضیح میدهد: «پارکها که باید تسهیلگر باشند، خود گرفتار روندهای کند اداریاند و بیشتر در پی تأمین منافع بوروکراتیک هستند تا حمایت از نوآوری واقعی.»
اما در نقطه مقابل این نقدها، محمد نبی شهیکیتاش، معاون فناوری و نوآوری وزارت علوم، بر ضرورت اصلاح نهادی و سرمایهگذاری ساختاریافته در پارکها تأکید دارد. او از برنامهریزی برای ایجاد سازمانهای توسعه و سرمایهگذاری در پارکهای علم و فناوری خبر میدهد. این سازمانها با اتکا به ماده ۱۴ قانون جهش تولید دانشبنیان، قرار است مدیریت متمرکز داراییها و جذب منابع مالی بخش خصوصی را بر عهده بگیرند. هدف، گذار از پارکهای دولتی منفعل به نهادهایی پویا و اقتصادی است.
محمد نبی شهیکیتاش همچنین معتقد است که «موفقیت پارکها در گرو بهرهگیری از ظرفیت بخش خصوصی است» و پارکها باید از نقش صرفاً حمایتی دولتی فاصله بگیرند و به بازیگران فعال اقتصادی تبدیل شوند. از نظر او، پارکهای علم و فناوری باید به موتور خلق شرکتهای دانشبنیان جدید بدل شوند و نقش تسهیلگری واقعی ایفا کنند، بهویژه در جذب ۱۰۰ هزار نیروی جوان و متخصص.
یکی از ابعاد بحرانی ماجرا، که نیما نامداری به آن اشاره میکند، مهاجرت نیروی انسانی خلاق از کشور است. او میگوید: «استارتاپهای ایرانی به جای فتح بازارهای منطقه، شاهد مهاجرت نیروهای خلاق خود به کشورهای همسایه هستند.» این فرار مغزها نهتنها سرمایههای انسانی را از بین میبرد، بلکه ضربهای مهلک به ظرفیت رشد بلندمدت اقتصاد ایران وارد میکند.
در نهایت، مسیر حل این بحران، ترکیبی از اقدامات اصلاحی در سطح کلان و تغییر رویکرد در سطح خرد است. از دیدگاه نامداری، «اصلاح قوانین سرمایهگذاری، مشوقهای مالیاتی برای سرمایهگذاران خطرپذیر و تقویت نهادهای تخصصی» گامهای نخست این مسیرند.
محمد نبی شهیکیتاش نیز بر «اقتصادمحور شدن پارکها و پیوند واقعی با بخش خصوصی» تأکید دارد.
اکوسیستم نوآوری ایران در برزخی میان انفعال دولتی و بیاعتمادی خصوصی گرفتار شده است. گذار از این وضعیت تنها با عزم ملی، نوسازی نهادهای حمایتگر، و تغییر نگاه از کنترلگری به حمایتگری ممکن خواهد بود. تا آن زمان، استارتاپهای ایرانی همچنان در گرداب بیپشتوانگی، میان امید و هجرت، در رفتوآمد خواهند بود.