کد خبر: 233567
A

محسن آرمین: نباید مواضع میرحسین موسوی را در چارچوب جریانات برانداز بدانیم/ بعد از جنگ، ایران در وضعیتی معلق به‌سر می‌برد

محسن آرمین فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: می‌توان گفت رفراندوم به معنای تغییر کامل نیست، بلکه می‌تواند به معنای اصلاحاتی در قانون اساسی باشد. مسئله اصلی ما این نیست که این نظر به عنوان موضوع اصلی سیاسی کشور مطرح شود.

محسن آرمین: نباید مواضع میرحسین موسوی را در چارچوب جریانات برانداز بدانیم/  بعد از جنگ، ایران در وضعیتی معلق به‌سر می‌برد

محسن آرمین فعال سیاسی اصلاح‌طلب، درباره جنگ ۱۲ روزه و تحلیلی تاریخی از جایگاه ایران، هدف‌گذاری دشمنان، و آینده محور مقاومت، گفت: تنها کشور منطقه که به‌صورت راهبردی همچنان به‌عنوان رقیب جدی اسرائیل باقی مانده و مانعی در برابر راهبرد تبدیل آن به قدرت مسلط منطقه‌ای به شمار می‌رود، جمهوری اسلامی ایران است.

اهم اظهارات آرمین به شرح زیر است؛

* ایران نه صرفاً به این دلیل که رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی‌شناسد و نه فقط به‌خاطر آن‌که جمهوری اسلامی است، بلکه به‌عنوان یک کشور با ویژگی‌های منحصر به‌فرد منطقه‌ای، به‌طور راهبردی مانع تحقق پروژه سلطه‌طلبانه اسرائیل در منطقه محسوب می‌شود.

* شواهد و قرائن کافی وجود دارد که نشان می‌دهد آن‌چه اسرائیل در افق راهبردی خود دنبال می‌کند، نهایتاً تجزیه ایران است. این کشور، با ظرفیت‌ها و توانمندی‌هایی که دارد، تنها در صورت تجزیه می‌تواند از نگاه اسرائیل، تهدیدی اساسی نباشد.

* بحث‌هایی که درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران مطرح می‌شود، بهانه‌ای بیش نیست. شخصاً معتقدم هدف نهایی اسرائیل، تجزیه ایران است. چون دو هدف اول یا اساساً قابل تحقق نیستند، یا حتی در صورت اقدام، نتیجه عملی نخواهند داشت.

* اسرائیل به‌وضوح بر وقوع اعتراضات خیابانی در ایران حساب باز کرده بود و حتی در رسانه‌ها، مردم را به حضور در خیابان‌ها دعوت می‌کرد. به‌نوعی، راهبرد روانی و تبلیغاتی جنگ نیز به‌گونه‌ای طراحی شده بود که زمینه‌ساز شورش‌های داخلی باشد.

* بعد از جنگ، ایران در وضعیتی معلق به‌سر می‌برد؛ یعنی آتش‌بس اعلام شده اما فضای جنگ همچنان پابرجاست و احتمال ازسرگیری آن مطرح است. این وضعیت برای کشور مناسب نیست؛ زیرا به حاکم شدن نوعی تعلیق و ابهام می‌انجامد و همه فعالیت‌ها را تحت‌تأثیر چنین احتمالی متوقف می‌کند.

* رویکرد اصلاح‌طلبانه معتقد است که حاکمیت موظف است سیاست‌های خود را بازبینی و شکاف‌های موجود در جامعه را ترمیم کند. فرصتی که این جنگ برای جمهوری اسلامی به وجود آورده، فرصتی بسیار مغتنم است.

* در جریان این جنگ، مشخص شد که حتی روسیه که خود را شریک راهبردی ایران می‌داند، حاضر به کمک نیست؛ سخنگوی دولت روسیه اعلام کرد به دلیل وجود چند میلیون یهودی روس‌تبار در اسرائیل نمی‌توانند ایران را حمایت کنند. به نظر من این بهانه واقعی نیست، چون چینی‌ها که یهودی روس‌تبار ندارند، باز هم حاضر به کمک نشدند.

* آنچه می‌تواند طرف مقابل را وادار به پایبندی به توافقات کند، قدرت و توان ملی است؛ نه وعده‌های ناپایدار و تضمین‌های توخالی.

* این جنگ نشان داد که ایران در سطح جهان تنهاست و حتی متحد استراتژیک واقعی ندارد. تنها متحد ایران، همین ملت است.

*  توان دفاعی کشور چیزی نیست که بتوانیم از آن کوتاه بیاییم یا معامله کنیم.شور ما همان‌طور که پشتوانه اجتماعی، وحدت و همبستگی ملی را نقطه اتکا می‌داند، توان نظامی و دفاعی را نیز نقطه قوت دیگر خود می‌داند؛ به‌ویژه در دنیایی که همسایه‌ها مثل عربستان سیستم هوایی بسیار پیشرفته‌ای دارند که ما نه آن را داریم و نه کشوری آن را در اختیار ما می‌گذارد.

* اسرائیل به ایرانی حمله می‌کند که با بحران آب، برق، تورم، گرانی و نارضایتی عمومی روبروست و روی همه این ضعف‌ها حساب باز کرده است. اگر این مشکلات وجود نداشت، با اطمینان بالایی می‌توان گفت که اسرائیل در این مقطع دست به چنین اقدامی نمی‌زد.

* ( در پاسخ به پرسشی درباره پیوند جریان منافقین - سازمان مجاهدین خلق - و سلطنت‌طلبان با وجود تضادهای ظاهری میان آن‌ها): نمی‌دانم اسمش را چه می‌شود گذاشت؟ مثلاً حماقت؟ این‌که یک نیروی ایرانی کنار قدرت متجاوز علیه ملت خود قرار بگیرد و او را به‌عنوان منجی ببیند، آن‌هم با توجه به فرهنگ جامعه ایران، حماقت محض است.

* (در پاسخ به پرسشی درباره ارزیابی بیانیه اخیر میرحسین موسوی) جناب آقای میرحسین موسوی یک شخصیت کاملاً شناخته‌شده و ملی است و نباید مواضع ایشان را در چارچوب جریانات برانداز و نظایر آن ارزیابی کنیم. ممکن است با نظرات ایشان موافق یا مخالف باشیم، اما جایگاه ایشان متفاوت است.

* در دیدار اصلاح‌طلبان با آقای پزشکیان، ایشان اعلام کرد ما با اپوزیسیون هم آماده مذاکره هستیم؛ اما سلطنت‌طلبان و برخی دیگر از این اظهارات سوءاستفاده کردند و گفتند که پس می‌خواهد با ما مذاکره کند. این برداشت آنان بود اما تا آنجا که من اطلاع دارم، منظور آقای پزشکیان چیز دیگری بود.

* ایشان(میرحسین) چند سال پیش مسئله رفراندوم را مطرح کردند و در جریانات اخیر هم به این موضوع اشاره داشتند، اما تفاوت بیانیه اخیر با گذشته این بود که اولاً به‌صراحت تجاوز اسرائیل را محکوم کردند.

* اگر حاکمیت جمهوری اسلامی به مطالبات و خواسته‌های جامعه پاسخ مثبت دهد و در جهت اصلاح امور گام بردارد، طبیعتاً زمینه‌ای برای طرح موضوع رفراندوم باقی نمی‌ماند.

*  اگر حاکمیت به مطالبات پاسخ دهد، آیا هنوز جایی برای طرح موضوع رفراندوم باقی می‌ماند؟ چرا درگیر این شویم که خارجی‌ها چه گفتند، داخلی‌ها چه گفتند و براندازان چه موضعی دارند؟ بهتر است تمرکزمان را روی حل مشکلات مردم بگذاریم.

*  طرح موضوع رفراندوم در شرایط فعلی به عنوان راه‌حل، درست نیست، هرچند آقای موسوی در بیانیه اخیر هم این را به عنوان راه‌حل اصلی مطرح نکرده‌اند. ایشان صرفاً به این موضوع اشاره کردند و گفته‌اند که چنین موضوعی هم هست.

* مثلاً می‌توان گفت رفراندوم به معنای تغییر کامل نیست، بلکه می‌تواند به معنای اصلاحاتی در قانون اساسی باشد. مسئله اصلی ما این نیست که این نظر به عنوان موضوع اصلی سیاسی کشور مطرح شود.

* با شناختی که از ایشان دارم، فکر می‌کنم مسئله آقای موسوی این نیست که رفراندوم به اصلی‌ترین مسئله سیاسی کشور تبدیل شود، به خصوص در شرایط کنونی.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر