عضو شورای شهر: خیابان شریعتی داریم اما درب حسینیه با همیننام به روی نمازگزاران بسته میماند/ برخی بدهی میلیاردی روی دوش مردم میگذارند، اما خبرنگار بازداشت میشود
محمدجواد حقشناس، عضو شورایشهر تهران گفت: عدهای دهها هزار میلیارد بدهی بر دوش شهرداری و مردم شهر میگذارند و در روز روشن و پیشچشم ملیونها شهروند همه را حاشا میکنند اما برخی از همکاران من به جرم اظهار بخشى کوچک از واقعیت مورد شکایت قرار مىگیرند و محاکمه میشوند، همانگونه که آن خبرنگار جوان به جرم افشای املاک نجومی و علنى کردن برخى نادیدنیها محاکمه و بازداشت و زندانى شد.

متن کامل نطق پیش از دستور محمدجواد حقشناس عضو شورای شهر تهران به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم، رب اشرح لى صدرى و یسر لى امرى و احلل عقده من لسانى یفقهوا قولى. زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست. همکاران گرامی، 18 ماه از آغاز به کار شورای پنجم می گذرد و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.
نیک میدانم که همکارانم چگونه و با چه قیمت تلاش کردهاند تا در میان انبوه مشکلات و نابسامانی ها از منافع شهر دفاع کنند. اما دو گروه مانع از آنند که این شورا آرامش و تمرکز لازم برای مدیریت مشکلات و ناکارمدیها داشته باشد.
اول کسانی که به هر قیمت و برای منافع سیاسی و اقتصادی خود شورای پنجم را بیخاصیت جلوه مىدهند. و دوم دوستانی که آگاهانه و ناآگاهانه با کم لطفی و بدعهدی حاضرند شورای شهر و آرزوهای مردم را فدای برخى خودخواهى ومنافع زودگذر خود کنند.
گرچه امید چندانى به خردورزى و تغییر روش کسانیکه با اصالت و حاکمیت راى مردم مخالفند، یا آن را بی خاصیت و در درجه دوم اهمیت میخواهند تا منافعشان تامین شود و هر روز و هر لحظه برای تخریب شورای اصلاحطلب تلاش میکنند، ندارم.
اما گروه دوم همراهان سست عنصرى هستند که رای مردم و نمایندگان منتخب را در شورای شهر، چون پله و پلی برای رسیدن به عرصه قدرت میبینند. پا بر سکوی رای مردم و اعتماد منتخبینشان میگذارند تا بر اریکه قدرت تکیه زنند هر چند متزلزل، آنگاه خاستگاه خود را انکار و حقیقت را تخطئه میکنند و نگاه شورایی و انتخاباتی را برای مدیریت شهرى خطرناک و غیرمفید برمیشمارند!
گویا فراموش میکنند که بدون رای مردم و اعتماد آنها محلی از اِعراب ندارند. اینجاست که با خود و به نمایندگی از طرف آن بخش از اعضای شورای شهر که با این نگاه همراهند این بیت حضرت مولانا را زمزمه میکنم که فرمود: زین همرهان سست عناصر دلم گرفت، شیر خدا و رستم دستانم آرزوست.
من گلهمندم که در این برهه حساس به جای وفای به عهد و پایمردی در اصول اصلاحطلبی و به جای قدرشناسی از اعتماد شورای شهر و همت برای تقویت انسجام و تعامل با آنان چون راه گمکردهاى عهد خود را به فراموشى مىسپارد و نیاز به مشورت را بر نمىتابد و امرهم شورا بینهم را به طاق نسیان مىسپارد.
من مشفقانه و برادرانه مىگویم پیش از آنکه بیش از این دیر شود تعامل با شوراییان و احترام به جایگاه قانونی شورا را در دستور کار خود قرار دهد، فراموش ننماید که تنها پشتیبانش به پشتوانه رای مردم همین شورای شهر است.
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست من را به یاد دو بال سترگ فرهنگ و تاریخ این ملت میاندازد. در تاریخ این ملت نیز رستم دستان و هم شیر خدا یک آرزوست.
نوروزگاه زیبای ملت ما جاییست که ارزشهای دینی و ملی ما به هم میپیوندد. نوروز همراه با تقارنى کم نظیر در راه است. همزمانى میلاد شیرخدا، امیر جوانمردان على (ع) و نوروز ایرانیان فرصتی زیبا و بینظیر را آفریده است.
مردم ما امروز بیش از هرچیز نیاز به همدلی، امید، شادى و نشاط دارند و اگر شما همت کنید شهرمان تهران را نوروزگاهی زیبا خواهیم کرد و به عنوان پایتخت نوروز در خاطرات ایران تمدنى و فرهنگى ماندگار میکنیم.
تقاضا دارم یکایک شما همراهان و همدلان در شوراى پنجم و همه همکاران و مدیران پرتلاش و پرتوان در سازمان بزرگ شهردارى تهران برگزاری هرچه باشکوهتر جشن نوروز و میلاد امیر جوانمردان را در دستور کار خود قرار دهند تا دست در دست هم روحی تازه در کالبد این شهر زیبا و دوستداشتنى بردمیم.
من از همراهان ارزشمند و همکاران عزیزم در شهردارى تهران هم گله دارم چرا که در بودجه سال گذشته و مجددا در بودجه سال 98 حق مطلب را در حوزه فرهنگی و اجتماعی ادا نکرده و این حوزه به هیچ وجه متناسب با آنچه که باید جدی گرفته نشده است. آیا جز این است که اساس تفکر اصلاحطلبی بر پایه فرهنگ و ارزشهای اجتماعی قرار دارد؟
عزیزان من، شاید در حوزه شهرسازی و خدمات شهری و حمل و نقل و عمران تفاوت زیادی بین شوراى اصولگرا و اصلاحطلبی نباشد و اگر هم باشد دقیقا در مبنای فرهنگی این حوزههاست اما در حوزه فرهنگی و اجتماعی است که عیار اصلاحطلبی و اصولگرایی خود را نشان میدهد.
برخی از همکاران بزرگوارم توسعه شهرى را فقط در روى هم گذاشتن آجر و سیمان و گسترش معابر و افزایش ایستگاههاى حملونقل میبینند اما گویا توجه نمیکنند که همان خشتی را که روی هم میگذاریم مبنایش باید فرهنگ باشد، که به خاطر حفظ این میراث است که خشت و آجرى که روى هم مىچینیم معنا پیدا میکند!
به ما مربوط نیست که پیش از ما همه ظرفیتها و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی را برای تبلیغات و انتخابات هزینه کردند. این اشتباه یا سوءاستفاده باعث نمیشود بخواهیم از اساس صورت مسئله را پاک کنیم!
ما وظیفه داریم همپای پیشرفتهترین کشورهای دنیا برنامهریزی فرهنگی برای شهر را در سرلوحه کار خود قرار دهیم و برای حوزه فرهنگی و اجتماعی نیز برنامههایی پیشرو و روزآمد و متناسب با نیازهای جامعه خود داشته باشیم و به اجرا بگذاریم.
امروز هر عضو اصلاحطلب شورای شهر، در هر کمیسیونی که باشد در قبال حوزه فرهنگی و اجتماعی شهر مسئولیت ویژه و تعهدی انکارناپذیر دارد. چرا که پایه و اساس توسعه شهر و اساس اصلاحطلبی را فرهنگ و کار فرهنگى میسازد!
من خاضعانه از همکاران عزیزم در شورای شهر تقاضا دارم نه فقط برنامه و بودجه حوزه تخصصی خود را از منظر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ببنند بلکه هر یک در ادای دین خود به این حوزه مهم شهر غافل نشوند که بدون فرهنگ، در پیشرفت خود، به جایی نخواهیم رسید.
شهر ما شهر عجیبی است که در آن عدهای دهها هزار میلیارد بدهی بر دوش شهرداری و مردم شهر میگذارند و در روز روشن و پیش چشم میلیونها شهروند همه را حاشا می کنند، اما امثال سید محمود میرلوحی و دیگر همکاران من به جرم اظهار بخشى کوچک از واقعیت مورد شکایت قرار مىگیرند و محاکمه میشوند، همانگونه که آن خبرنگار جوان به جرم افشای املاک نجومی و علنى کردن برخى نادیدنیها محاکمه و بازداشت و زندانى شد!
شهر من شهر عجیبی است که در آن خیابان بزرگی به نام دکتر علی شریعتی نامیده مىشود، اما برگزاری مراسم تشییع و خواندن نماز بر پیکر پوران شریعترضوی، خواهر دو شهید و همسر دکترعلی شریعتی در حسینیه ارشاد که با نام شریعتى شناخته مىشود، با مشکل روبرو مىشود و در حسینیه به روى نمازگزاران بسته میماند!
گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب/ تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند/ در میخانه ببستند خدایا مپسند/ که در خانه تزویر و ریا بگشایند
همکاران عزیزم باور کنید چاره کار ما فرهنگ و نهادهایی است که از ارزش های فرهنگی و اجتماعی بر میخیزد. تا دیر نشده است همت کنیم/ اعتماد