پاس گل کمیسیون شوراهای مجلس به مافیای چوب/ خوشحالی بهرهبرداران از مقصر جلوه دادن «درختان شکسته و افتاده/ خطای گزارش مجلس درباره آتشسوزی جنگل الیت، از کجا نشأت میگیرد؟
گزارش اخیر کمیسیون شوراهای مجلس درباره وقوع آتشسوزی در جنگل الیت، بهجای آن که تلاشی برای روشن شدن ابعاد واقعی این حریق و شناسایی ریشههای انسانی و مدیریتی آن باشد، عملاً به متنی بحثبرانگیز تبدیل شده است که با مقصر جلوه دادن «درختان شکسته و افتاده»، مسیر تحلیل را از عامل انسانی و ضعفهای ساختاری منحرف کرده است؛ رویکردی که نهتنها با یافتههای علمی و قوانین بالادستی اعم از قانون برنامه هفتم توسعه همخوانی ندارد، بلکه این شائبه را ایجاد میکند که این گزارش بیش از آن که در پی حفاظت از عرصههای جنگلی باشد، در حال بازتولید ادبیات «بهرهبرداری» از جنگلهای هیرکانی است. زیرا در شرایطی که کارشناسان منابع طبیعی، اساتید دانشگاه و حتی مسئولان سازمان محیطزیست بهصراحت تأکید دارند وجود درختان شکسته و افتاده جزئی جداییناپذیر از اکوسیستمهای جنگلی و عامل پایداری آن است، کمیسیون شوراهای مجلس با نادیده گرفتن این اجماع علمی، «عدم صدور مجوز برای پاکسازی درختان شکته و افتاده» را بهعنوان یکی از علل گسترش آتشسوزی الیت مطرح کرده است؛ ادعایی که هم از منظر علمی مردود است و هم از نظر قانونی نادرست. چنین خطایی در یک گزارش رسمی مجلس، پرسشهای جدی درباره منشأ این تحلیل و منافع نهفته پشت آن ایجاد میکند، زیرا نتیجه عملی چنین روایتی، چیزی جز «پاس گل دادن به مافیای چوب» نیست.
دیدهبان ایران؛ محمدحسین خودکار: آبانماه امسال جنگل الیت واقع در منطقه مرزنآباد شهرستان چالوس دچار حریقی شد که اگرچه گستره آن کمتر از بسیاری از آتشسوزیهای دیگری بود که در جنگلها و مراتع کشورمان رخ میدهد، اما طولانی شدن مدت این حریق و دور از انتظار بودن زمان وقوع آن، باعث شد که این آتشسوزی بهشدت مورد توجه رسانهها و افکار عمومی بهویژه دوستداران محیطزیست و منابع طبیعی قرار گیرد. زمانی هم که آتشسوزی در جنگل الیت به صدر اخبار محیطزیستی کشور راه یافت، مسئولان ارشد دستگاههای ذیربط اعم از سازمان مدیریت بحران، سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان منابع طبیعی، هلال احمر و نیروهای مسلح به همراه استانداری مازندران و برخی نمایندگان مجلس، به این ماجرا ورود پیدا کردند و در زمان وقوع حریق، جلسات متعددی را با عنوان «فرماندهی عملیات پاسخ به بحران» برگزار کردند.
هفته گذشته یعنی حدود دو هفته پس از اطفای کامل حریق در جنگل الیت در سوم آذرماه، دو کمیسیون تخصصی مجلس شورای اسلامی براساس دستور هیأترئیسه مجلس، گزارشهای جداگانهای با عنوان «بررسی علل و عوامل وقوع آتشسوزی جنگلهای هیرکانی منطقه الیت» منتشر کردند. در این گزارشها که یکی از آنها توسط «کمیسیون کشاورزی، آب، منابع طبیعی و محیطزیست مجلس» و دیگری توسط «کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس» نوشته شده است، ضمن تشریح اهمیت و ارزشهای اکولوژیک جنگلهای هیرکانی، به بررسی دلایل وقوع حریق در این جنگلها بهویژه آتشسوزی اخیر در منطقه الیت پرداخته شده است و پیشنهادهایی هم برای پیشگیری از بروز و گسترش آتشسوزی در جنگلهای کشور بخصوص جنگلهای شمال و افزایش سرعت مقابله با حریقهای احتمالی بعدی ارائه شده است.
در این میان اما نکتهای که در روزهای اخیر درباره گزارشهای ارائهشده توسط کمیسیونهای مجلس بهویژه گزارش منتشرشده از سوی کمیسیون شوراها مورد توجه رسانهها، کارشناسان و فعالان محیطزیست و منابع طبیعی قرار گرفته، نکاتی است که در این گزارش درباره نقش «درختان شکسته و افتاده» در شروع، تسریع یا تشدید آتشسوزی در جنگلها بهویژه حریق اخیر در عرصه جنگلی الیت، ذکر شده است؛ به نحوی که در بخش سوم گزارش کمیسیون شوراهای مجلس تحت عنوان «علل حادثه»، موضوع «عدم صدور مجوز توسط سازمان حفاظت محیطزیست برای پاکسازی درختان قطعشده و روی زمین افتاده» بهعنوان یکی از عوامل دخیل در آتشسوزی جنگل الیت ذکر شده و آمده است: «وجود این درختان در شرایط عادی منشأ آفتهای جنگلی، در زمان وقوع بارانهای شدید موجب مسدود شدن مسیر آب و ایجاد سیلاب و در زمان آتشسوزی سبب شعلهور شدن آتش میشود.»

درختان شکسته و افتاده برای اکوسیستمهای جنگلی مفید هستند، نه مضر
در حالی در گزارش کمیسیون شوراهای مجلس، وجود «درختان قطعشده و روی زمین افتاده» بهعنوان یکی از عوامل تشدید آتشسوزی در جنگل الیت مطرح شده است که از نظر کارشناسان منابع طبیعی، این درختان که در اصطلاح کارشناسی از آنها بهعنوان «درختان شکسته و افتاده» یاد میشود، بخشی از اکوسیستم جنگلها محسوب میشوند و وجود آنها نهتنها برای عرصههای جنگلی مضر نیست، بلکه مفید است. علی بناگر، رئیس اتحادیه انجمنهای علمی منابع طبیعی و محیطزیست ایران، در مصاحبهای در این باره گفته است: «درختان شکسته، افتاده و پوسیده، درجات مختلفی از پوسیدگی دارند، اما تحقیقات علمی و میدانی نشان میدهد که معمولاً خاک اطراف این درختان، بسیار غنیتر از خاک دیگر مناطق جنگل است، زیرا وجود درختان شکسته، افتاده و پوسیده باعث افزایش مواد آلی موجود در خاک میشود. درختان شکسته و افتاده موجود در جنگلها، در چرخه حیات باکتریها و حیوانات جنگلی و بهطور کلی تنوع زیستی جنگل نقش دارند و وجود آنها برای اکوسیستمهای جنگلی ضروری است.»
کارشناسان منابع طبیعی معتقدند که درختان شکسته، افتاده و پوسیده، ضامن سلامتی و ماندگاری اکوسیستمهای جنگلی محسوب میشوند و هرگونه دخالت در جنگل که موجب آسیب فیزیکی و کاهش ورود مواد آلی به خاک شود، آسیبزا خواهد بود. در همین راستا اخیراً باریس مجنونیان، عضو هیأت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران در یادداشتی با عنوان «پاسخ به استدلالهای عجیب درباره منشأ آتشسوزی الیت» ضمن انتقاد از گزارش اخیر کمیسیون شوراهای مجلس، تأکید کرده است: «این که در گزارش مجلس گفتهاند «پاکسازی نکردن درختان قطعشده و افتاده»، دلیل گسترش آتشسوزی الیت بوده، مانند حرفهای فردی درحال غرقشدن است که به هر ریسمانی چنگ میزند. اگر چنین باشد و برای جلوگیری از آتشسوزی باید از خشکهدارها بهرهبرداری کرد، میتوان گفت پس چون جنگل به خودی خود قابل اشتعال است، باید جنگلها را از بین ببریم تا دیگر آتش نگیرد. لاشههای درخت در جنگل جزئی از اکوسیستماند، نه این که منشأ آفت باشد.»
این استاد دانشگاه در ادامه یادداشت خود خاطرنشان کرده است: «واقعیت این است که در جایی که ماده قابل اشتعال وجود دارد، همیشه احتمال آتشسوزی هست. این که ما بگوییم چون آنجا ماده آتشگیر وجود داشته، پس آتشسوزی شده است، دلیل صحیحی نیست. دلیل عمده آتشسوزیها، ناکارآمدی مدیریتی ماست. این که ما نتوانستهایم به اندازه کافی در آنجا حفاظت و سیستم اطلاعرسانی داشته باشیم که بتوانیم قبل از این که آتش به مرحله گستردهای برسد، آن را مهار کنیم.» او همچنین ضمن انتقاد از پرداختن گزارش کمیسیون شوراهای مجلس به نقش درختان شکسته و افتاده در گسترش آتشسوزی در جنگل الیت، تأکید کرده است: «چنین دلایلی، از طرف لابیهای قطع درخت مطرح میشود. چه کسی گفته است جنگل را باید پاکسازی کرد؟ جنگل پهنبرگ شمال آتش نمیگیرد، مگر عمدی در کار باشد. گسترش این آتش به دلیل بیخبری ماست. اگر در همان روزهای اول و چه بهتر ساعات اول، آتش کشف میشد، خاموش کردن آن خیلی راحتتر بود و دیگر نیازی به هواپیما و هلیکوپتر هم نداشتیم. وقتی اجازه دهیم سهچهار روز بگذرد یا عمدی در کار باشد و آتش را نقطه به نقطه در جاهای مختلف جنگل ایجاد کنند، این دیگر نوعی از خرابکاری است. حالا بهجای این که دنبال خرابکار و عامل اصلی آتشسوزی باشند، حرف درختان شکسته و افتاده را پیش کشیدهاند.»
اشاره مجنونیان در بخش آخر یادداشت خود به وقوع حریق در عرصه جنگلی الیت در سه نقطه مختلف و سه تاریخ متفاوت در فاصله زمانی ۱۰ تا ۲۴ آبان است. زیرا آنطور که در گزارش کمیسیون شوراهای مجلس آمده است، «در تاریخ دهم آبان ۱۴۰۴ ابتدا آتشسوزی بهصورت لکهای در ارتفاعات «وشان» آغاز میشود که با تلاش تیمهای یگان حفاظت منابع طبیعی، محیطزیست و مردمی در سیزدهم آبان، آتشسوزی اطفا میشود. در ادامه با جریان باد شبانه و مساعد بودن شرایط منطقه، در تاریخ نوزدهم آبان آتش مجدداً فعال میشود که با ورود دستگاههای مسئول و همکاری نیروهای بومی منطقه، آتشسوزی اطفا میشود. از شانزدهم تا بیستوچهارم آبان، با فاصله زیادی از محل اول، مجدداً آتشسوزی در منطقه «دراکینگ» آغاز میشود و با حاکم بودن جریان باد شمالی، آتش به سمت شرق توسعه یافته و منطقه «سهکوهه» را درگیر میکند.» در بخش دیگری از این گزارش نیز تأکید شده است: «بررسیهای اولیه کمیسیون حاکی از آن است که حریق احتمالاً با دخالت عامل انسانی از جمله شکارچیان غیرقانونی یا حفاران غیرمجاز آغاز شده است.»

از اعتراض سازمان محیطزیست به کمیسیون شوراها تا مغایرت گزارش با برنامه هفتم
گزارش کمیسیونهای تخصصی مجلس درباره وقوع آتشسوزی در جنگل الیت در روز ۱۷ آذر منتشر شد و سازمان حفاظت محیطزیست نیز که در گزارش کمیسیون شوراها به عدم صدور مجوز برای برداشت درختان شکسته و افتاده متهم شده و از این مسأله بهعنوان یکی از عوامل گسترش آتشسوزی اخیر یاد شده است، در روز ۲۳ آذر با صدور بیانیهای به این گزارش اعتراض کرد. در بیانیه این سازمان با اشاره به بند مربوط به «عدم صدور مجوز پاکسازی درختان افتاده» در گزارش کمیسیون شوراهای مجلس، آمده است: «این موضوع نه ناشی از سلیقه مدیریتی، بلکه مبتنی بر حکم صریح قانون است. مطابق ماده ۳۶ قانون برنامه هفتم توسعه، هرگونه بهرهبرداری چوبی از جنگلها ممنوع بوده و برداشت درختان افتاده یا شکسته صرفاً در شرایط خاص و فقط توسط سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور امکانپذیر است.» سازمان محیطزیست همچنین با استناد به شواهد علمی و تجربیات جهانی تأکید کرده است: «بیش از ۹۰ درصد آتشسوزیهای جنگلی منشأ انسانی دارند و نسبت دادن این حوادث به وجود چوبهای افتاده، نادیده گرفتن نقش عوامل انسانی و زمینهسازی برای بهرهبرداری از جنگلهای بکر و کهنسال کشور است. چوبهای افتاده نهتنها عامل اصلی گسترش آتش نیستند، بلکه با حفظ رطوبت، کاهش سرعت گسترش حریق، جلوگیری از سیلاب و تکمیل چرخههای اکولوژیک، نقش مهمی در پایداری جنگل دارند.»
همچنین باید توجه داشت در حالی در گزارش کمیسیون شوراهای مجلس، سازمان محیطزیست با صادر نکردن مجوز برای برداشت درختان شکسته و افتاده، مقصر شناخته شده است که اساساً صدور چنین مجوزی در حیطه اختیارات این سازمان نیست و طبق قانون برنامه هفتم توسعه، هرگونه برداشت درختان شکسته و افتاده باید با مجوز سازمان منابع طبیعی و رأسا توسط همین سازمان انجام شود. در ماده ۳۶ این قانون آمده است: «سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور مکلف به حفظ، احیا و توسعه جنگل در چارچوب طرح مدیریت پایدار جنگل و جنگلداری نوین است. هرگونه بهرهبرداری چوبی از جنگل و برداشت درختان جنگلی ممنوع است.» همچنین در تبصره ۱ این ماده تصریح شده است: «برداشت درختان ریشهکن، شکسته و افتاده تجمعی ناشی از بروز عوامل طبیعی (طوفان، سیل، برف سنگین، لغزش و رانش وسیع) و آفتزده غیرقابل احیای جنگلها (خارج از مدیریت شهرداریها) و همچنین درختان خطرساز در حاشیه جادههای جنگلی و پارکهای جنگلی، صرفاً توسط سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور و با تأیید رئیس سازمان مزبور انجام میگیرد.»
نگرانی معاون سازمان محیطزیست از تلاشها برای تغییر کارکرد جنگل از «حفاظت» به «بهرهبرداری»
بنابر گزارش دیده بان ایران؛ روز ۲۰ آذر نیز هادی کیادلیری، استاد دانشگاه در رشته منابع طبیعی که سابقه ریاست انجمن علمی جنگلبانی ایران را هم در کارنامه دارد و اکنون معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست است، در یادداشتی با عنوان «عدم برداشت درختان شکسته و افتاده قانون است، نه مشکل مدیریتی» تأکید کرد: «در روزهایی که مسأله آتشسوزی جنگلهای هیرکانی موضوع بررسی نهادهای تقنینی و نظارتی شده است، نسبت دادن «عدم برداشت درختان شکسته و افتاده» بهعنوان یک «مشکل مدیریتی» نشان میدهد یا قانون بهدرستی مطالعه نشده، یا تلاشی برای تغییر کارکرد جنگلها از «حفاظت» به «بهرهبرداری» در جریان است. در گزارش کمیسیون شوراهای مجلس، یکی از عوامل گسترش حریق در منطقه الیت، «عدم صدور مجوز سازمان حفاظت محیطزیست برای پاکسازی درختان قطعشده و افتاده» اعلام شده است؛ در حالی که این ادعا هم از منظر علمی کاملاً مردود است و هم از نظر حقوقی نادرست. قوانین موجود بهصراحت برداشت درختان شکسته، افتاده و خشکیده را ممنوع کردهاند. بنابراین این پرسش اساسی مطرح است که چگونه نهادی که خود قانون را تصویب کرده، اکنون یک اقدام کاملاً قانونی را «نشانه ضعف مدیریت» قلمداد میکند؟ این تناقض بهروشنی شکاف میان سطح تصمیمسازی و واقعیتهای میدانی و کارشناسی جنگلهای شمال را آشکار میسازد.»
کیادلیری در یادداشت خود همچنین بهصورت تلویحی به این نکته اشاره کرده است که برخی افراد که به دنبال بهرهبرداری چوبی از جنگلها هستند، سعی میکنند وجود درختان شکسته و افتاده در عرصههای جنگلی را بهعنوان یک معضل و نه بهعنوان یک عامل حیاتی برای اکوسیستمهای جنگلی، جلوه بدهند. او ضمن انتقاد از رویکرد کلی گزارش کمیسیون شوراهای مجلس نوشته است: «مسأله فقدان آگاهی از قانون نیست؛ مشکل آنجاست که برخی روایتهای انحرافی و اطلاعات نادرست بدون اتکای کارشناسی وارد فضای تصمیمگیری میشوند و سپس مبنای تحلیلهای سادهانگارانه قرار میگیرند. در گذشته، قانونگذار در تدوین ممنوعیت برداشت چوبهای افتاده، بهدرستی نقش اکولوژیک این عناصر از جمله مشارکت در چرخه مواد غذایی، پشتیبانی از تنوع زیستی و حفظ ساختار طبیعی جنگل را تشخیص داده و بر همین اساس مقررات حفاظتی را وضع کرده است. از این رو، ادعای این که «عدم برداشت درختان شکسته و افتاده نشانه ضعف مدیریت است»، نهتنها با قوانین ناسازگار است، بلکه نشان میدهد برخی جریانها متن و روح قانون را نادیده میگیرند و تلاش دارند از دل یک حادثه تلخ، زمینهای برای تغییر جهت مدیریت جنگلها بهسوی بهرهبرداری فراهم کنند. اگر برداشت این درختان ضروری بود، قانونگذار آن را ممنوع نمیکرد. بنابراین کسی که امروز این ممنوعیت قانونی را «مشکل مدیریتی» معرفی میکند، یا از قانون آگاه نیست یا در پی تغییر کارکرد جنگلها از «حفاظت» به «بهرهبرداری» است. چنین رویکردی بیش از آن که ناشی از ناآگاهی باشد، محصول فشارهای فرصتطلبانه و بیتوجهی به ارزیابیهای اکولوژیک است؛ فشارهایی که میکوشند قوانین حفاظتی را تضعیف و مسیر بهرهبرداری از جنگلهای بکر را دوباره هموار کنند.»
وقتی بهجای عامل انسانی، درختان شکسته و افتاده مقصر میشوند
کارشناسان منابع طبیعی تأکید دارند که وجود درختان شکسته و افتاده، نقشی در بروز آتشسوزیهای وسیع در جنگلهای هیرکانی ندارند و حتی اگر فرآیند عادی روشن کردن آتش توسط گردشگران در عرصههای طبیعی را هم مرور کنیم، به یاد میآوریم که معمولاً وقتی یک گردشگر میخواهد در جنگل آتش درست کند، از لاشبرگها و سپس از شاخههایی با قطر باریک استفاده میکند، نه از شاخهها و کُندههایی که قطر زیادی دارند، چون این چوبها حتی اگر در مجاورت شعلههای آتش قرار بگیرند، بهراحتی دچار حریق نمیشوند. بنابراین درختان شکسته و افتاده به هیچ وجه نمیتوانند عامل شروع آتشسوزی در عرصههای جنگلی باشند. اساساً عامل اصلی شروع حریق در جنگلها، حرارت است و مواد سوختی کف جنگلها با کمک وزش باد به گسترش این آتشسوزی کمک میکند. منظور از مواد سوختی هم درختان شکسته و افتاده نیست، بلکه لاشبرگهایی است که بهطور طبیعی کف جنگلها ریختهاند و اصلاً امکان جمع کردن آنها وجود ندارد، مگر کسی میتواند ادعا کند که قادر به جارو کردن کف جنگل است تا همه لاشبرگها را جمع کند؟!
ضمناً همانطور که بارها توسط مسئولان و کارشناسان حوزه منابع طبیعی اعلام شده است، بیش از ۹۰ درصد آتشسوزیها در عرصههای طبیعی کشور عامل انسانی دارند و بخش زیادی از این حریقها بهصورت عمدی شروع میشوند و عوامل طبیعی به گسترش آنها کمک میکنند. بنابراین وقتی قرار است درباره علل و عوامل آتشسوزی در یک عرصه طبیعی گزارش تهیه شود، باید در درجه اول به عامل انسانی که به شکل عمدی یا سهوی در شروع این حریق نقش داشته است، پرداخته شود. حال آن که در گزارش کمیسیون شوراهای مجلس، تنها با اشارههای کوتاه و بهکار بردن واژههایی نظیر «شکارچیان غیرقانونی» یا «حفاران غیرمجاز» از کنار این مسأله عبور شده و تلاش نشده است که نقش عامل انسانی در وقوع آتشسوزی در جنگل الیت بهدرستی تبیین شود. حال آن که روز ۴ آذر، رضا افلاطونی، رئیس سازمان منابع طبیعی در مصاحبهای تأکید کرده بود که «دخالت عامل انسانی در آتشسوزی الیت قطعی است.» همچنین باید توجه داشت که عوامل طبیعی مثل وزش باد یا لاشبرگها به گسترش حریق کمک میکنند و نقشی در شروع آن ندارند. وقتی هم که به علت تغییرات اقلیمی، افزایش دمای هوا، کاهش شدید بارندگیها و تأخیر طولانی در شروع بارشهای پاییزه امسال، کف جنگل خشک شده است، طبیعتاً آتش با سرعت بیشتری گسترش پیدا میکند و بودن یا نبودن درختان شکسته و افتاده نیز نقشی در افزایش سرعت یا حتی شدت گسترش آتشسوزی در جنگلها ندارند.

نگرانی از نفوذ مافیای چوب در تدوین گزارش کمیسیون شوراهای مجلس
موضوع قابل توجه دیگر این است که در حال حاضر بهعلت کاهش بارندگیها، افزایش متوسط دمای هوا، وقوع تغییرات اقلیمی و البته فقدان برنامه حفاظتی کارآمد، حتی بسیاری از درختان سرپای جنگلهای هیرکانی نیز دچار خشکیدگی شدهاند و اگر وقوع یک حریق بتواند باعث سوختن درختان شکسته و افتاده شود، میتواند به درختان خشکیده سرپا نیز سرایت کند و آنها را هم دچار حریق کند. بنابراین باید از کسانی که به دنبال برداشت درختان شکسته و افتاده از کف جنگلهای شمال هستند، پرسید که آیا قصد دارند درختان خشکیده سرپا را که آنها هم بخشی از اکوسیستم جنگل هستند و محل زیست جانداران بسیاری محسوب میشوند، قطع کنند؟ تأمل کردن در چنین پرسشهایی، این احتمال را در ذهن تقویت میکند که کسانی که امروز به دنبال آن هستند که وجود درختان شکسته و افتاده را بهعنوان معضل جنگلهای هیرکانی معرفی کنند، در ادامه به سمت درختان خشکیده سرپا نیز یورش ببرند و بعد هم بهانههای دیگری بیاورند تا مانند گذشته، بتوانند «بهرهبرداری» از جنگلهای شمال را که با اجرای «قانون تنفس جنگلها» از سال ۹۶ متوقف شده است، دوباره کلید بزنند.
البته ناگفته نماند که از زمان اجرای قانون تنفس تا امروز نیز اگرچه دیگر قطع درختان جنگلی بهصورت رسمی و در قالب طرحهای جنگلداری سابق انجام نمیشود، اما طی سالهای اخیر سودجویان بسیاری از جمله قاچاقچیان چوب و کسانی که با ساخت سازهها یا اجرای پروژههای گوناگون در عرصههای جنگلی، به جان جنگلها افتادهاند، تعداد زیادی از درختان جنگلهای هیرکانی را قطع کردهاند. در چنین شرایطی، باید پرسید چرا نمایندگان مجلس که هم وظیفه قانونگذاری دارند و هم مسئولیت نظارت بر دستگاههای اجرایی بر دوش آنهاست، بهجای آن که به فکر تقویت حفاظت از جنگلهای کشور و جلوگیری از تداوم قطع غیرقانونی درختان باشند، با ارائه چنین گزارشهایی، آب به آسیاب کسانی میریزند که خواهان گسترش «بهرهبرداری» از جنگلها هستند؛ همان کسانی که کارشناسان منابع طبیعی از آنها با عنوان «مافیای چوب» یاد میکنند. از این لحاظ، شاید بتوان گزارش اخیر کمیسیون شوراهای مجلس را «پاس گل به مافیای چوب» دانست.

نکته پایانی این که برخلاف «کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها»، کمیسیون دیگر یعنی «کمیسیون کشاورزی، آب، منابع طبیعی و محیطزیست» که در موضوعات مربوط به جنگلها، کمیسیونی تخصصیتر محسوب نسبت به کمیسیون شوراها محسوب میشود، در گزارش خود وجود درختان شکسته و افتاده را بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در گسترش حریق در جنگل الیت ذکر نکرده و صرفاً در بخش پیشنهادها، به «جمعآوری بعضی از درختان خشکشده و افتاده در بستر مناطق حفاظتشده جنگلهای هیرکانی با طرح و نظر فنی و اقدام سازمان حفاظت محیطزیست برای جلوگیری از سرایت آتش»، اشاره کرده است. بنابراین مشخص نیست که کمیسیون شوراهای مجلس، با چه هدفی در چند بند از گزارش خود به موضوع درختان شکسته و افتاده بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در آتشسوزی جنگل الیت پرداخته و بر لزوم برداشت این درختان تأکید کرده است. حال آن که براساس قانون برنامه هفتم توسعه، برداشت درختان شکسته و افتاده باید طبق طرحهای کارشناسی و با تأیید رئیس سازمان منابع طبیعی انجام شود و سازمان محیطزیست رأسا اختیاری درباره تصمیمگیری برای برداشت یا عدم برداشت این درختان ندارد.
منبع: دیدهبان ایران