صادق زیباکلام: خاتمی گفت دوست دارم در گردهماییهایمان مرگ کسی را نخواهیم!
صادق زیباکلام نوشت: شنبه صبح سوم خرداد دست راستمان به دست چپمان میگفت حالا چه کار باید بکنیم؟ تنها نقطهقوتمان خطابه بود. در دانشگاه شریف نماینده دانشجویان به خاتمی گفت «بگشای لب که قند فراوانم آرزوست.» قبل از گشودن لب، عدهای به سنت همیشگی شعار «مرگ بر آمریکا» دادند.
به گزارش دیده بان ایران؛ صادق زیباکلام به مناسبت سالروز دوم خرداد نوشت: ما در خواب هم نمیدیدیم که خاتمی بیست میلیون رأی بیاورد. غایت تصورمان حتی در اردیبهشت چند صد هزار دفتر تحکیم وحدتیها، سازمان مجاهدین انقلاب، روحانیون مبارز، انجمنهای اسلامی دانشجویی، کارگزاران سازندگی و دگراندیشان طرفدار دکتر سروش بودند. بارها و بارها همه این مجوعه شکستهبسته را جمع زده بودیم و حتی با احتساب همه دانشجویان کشور از سه و حداکثر چهار میلیون نفر بیشتر نمیشد. هدف ما هم به هیچ روی پیروزی در انتخابات نبود بلکه میخواستیم از فضای سیاسی که انتخابات به وجود می آورد استفاده کنیم و حرف بزنیم. اما سیل دوم خرداد همهمان را برد.
شنبه صبح سوم خرداد دست راستمان به دست چپمان میگفت حالا چه کار باید بکنیم؟ تنها نقطهقوتمان خطابه بود. در دانشگاه شریف نماینده دانشجویان به خاتمی گفت «بگشای لب که قند فراوانم آرزوست.» قبل از گشودن لب، عدهای به سنت همیشگی شعار «مرگ بر آمریکا» دادند.
وقتی خاتمی گفت دوست دارم در گردهماییهایمان مرگ کسی را نخواهیم، هزاران دانشجو دانشگاه را به لرزه درآوردند. در کشوری که طی دو دهه رهبرانش همواره خواهان نابودی دشمنان بودند، رئیسجمهوری انتخاب شده بود که سخن از «گفتوگوی تمدنها»، صلح، جامعه مدنی، حقوق شهروندی، حاکمیت قانون و تنشزدایی میکرد.
برای نخستینبار بعد از انقلاب روزنامههای غیر حکومتی روی دکههای روزنامهفروشیها سبز شده بودند. مطبوعاتی که به سرعت تیراژهایشان به مرز دویست و سیصد هزار رسیده بود و بعضاً سه نوبت چاپ میشدند. دانشگاهها زنده شده بودند و عده ای از ایرانیان خیلی جدی به فکر بازگشت بودند.
انتخابات آزاد و انتخابات شوراها در دستور کار قرارگرفته بود. به نظر میرسید قطار پیشرفت و ترقی سیاسی سرانجام به راه افتاده بود.
اما هشت سال بعد به نظر میرسید همه آنها رویا بوده. هفده میلیون به رئیسجمهوری به نام آقای احمدینژاد رأی داده بودند که کوچکترین شباهتی به خاتمی نداشت. البته همه دوم خرداد از بین نرفته بود. بخش عمدهای از امید به تغییر و اصلاح همچنان باقی مانده بود. همان امید هم مردم را سه بار دیگر در خرداد 88، 92 و سرانجام اردیبهشت 96 به پای صندوقهای رأی آورد. اما تیر خلاص بر همه امیدها به تغییر را آقای روحانی بعد از انتخابات 96 شلیک نمود.
از عملکرد تندروها و روحانی مصیبتبارتر، عملکرد رهبران اصلاحات بود که به جز تکرارهمان ادبیات بیست و دو سال پیش هیچ نقشه راه و تدبیری برای اصلاحات نتوانستند ارائه دهند.
منبع: اعتماد آنلاین